آمریکا با حمایت بی قید و شرط خود از عربستان در جنگ یمن، یکی از بدترین فجایع در تاریخ را رقم زده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، پایگاه خبری آنتی وار در گزارشی نوشت: حقیقت مسخره این است که کشور یمن که آمریکا نقش عمده ای در ویرانی آن داشته است نیز در کنار شش کشور دیگر در فهرست ممنوع شدگان از ورود به آمریکا قرار گرفته است.

و اشتباه نکنید: حمله عربستان به یمن که به نمایندگی از «دولتی» صورت گرفت که هیچ حمایت مردمی نداشت و توسط شهروندان خشمگین اخراج شده بود، یکی از بدترین فجایع در تاریخ است. در این جنگ بیش از 25 هزار نفر جان خود را از دست داده اند و بسیاری دیگر به شدت مجروح شده اند و قحطی این کشور را فرا گرفته است. نتیجه این جنگ، توانمندسازی بدترین دشمنان آمریکا – القاعده و دیگر گروه ها – شده است.

یمن از پایان جنگ سرد و با جنگ داخلی چند وجهی که زندگی عادی را تقریبا غیر ممکن کرده است، در آشفتگی به سر می برد. با این حال از زمان تهاجم نظامی عربستان به یمن در سال 2015 که با هدف  روی کار آوردن یک دولت دست نشانده و ضربه زدن به انصارالله صورت گرفت، اوضاع را بدتر کرده است. سعودی ها و نیروهای دولتی یمن به طور کلی القاعده را که کنترل بخشی از سرزمین های جنوب شرقی را در اختیار داشتند، نادیده گرفتند و به جای آن بر بمباران غیرنظامیان در مناطق تحت کنترل انصارالله متمرکز شدند.

زمانی که بهار عربی خاورمیانه را در نوردید، یمن نیز از این قاعده مستثنی نبود و تظاهرات گسترده در نهایت «علی عبدالله صالح» رئیس جمهور سابق این کشور را که برای سی سال به عنوان مستبد بی چون و چرا حاکم این کشور بود، به استعفا به نفع معاونش «عبد ربه منصور هادی» واداشت. در انتخابات سال 2012 منصور هادی تنها نامزد حاضر بود.

با این حال این تغییرات، گروه های مختلف قومی و جناحی را آرام نکرد بلکه تنها جرأت آنها را افزایش داد. این بود که در نهایت هادی مجبور به فرار به شهر «عدن» شد. انصارالله کنترل «صنعا» پایتخت یمن را بر عهده گرفت و از تاسیس «کمیته انقلاب» خبر داد. نیروهای وفادار به صالح نیز با انصارالله متحد شدند.

در سال 2015 عربستان سعودی در حمایت از هادی به یمن حمله، و صنعا و مراکز انصارالله در شمال این کشور را بمباران کرد. هادی و کارشناسان عربستانی مدعی تامین بودجه و آموزش مبارزان انصارالله توسط ایران و حزب الله هستند، اما در گذشته مقامات دولت آمریکا در مورد این ادعا ابراز تردید کرده بودند.

هادی به رغم ناتوانی خود در کنترل کشور و یا مقابله با نفوذ رو به رشد القاعده، از پشتیبانی بی قید و شرط واشنگتن برخوردار شده است. هفته گذشته آمریکا حمله ای را به استحکامات القاعده ترتیب داد اما در عوض عناصر القاعده،  تعدادی از غیرنظامیان را کشت. یک سرباز آمریکایی کشته و سه نفر دیگر مجروح شدند.

نکته مضحک اینجاست که مبارزان حوثی از مخالفان القاعده هستند، و تنها گروهی در این کشور هستند که با عناصر القاعده می جنگند. با این حال آمریکا به عربستان سعودی و رژیم هادی در جنگ بی رحمانه یمن کمک می کند، در حالی که القاعده همچنان در حال پیشروی است.

در اینجا مسئله بزرگتری مطرح می شود: روابط آمریکا و عربستان در دوران ریاست جمهوری «دونالد ترامپ». با وجود مکالمات اخیر بین پادشاه عربستان و رئیس جمهور آمریکا، ترامپ هرگز یک کلمه خوب در مورد پادشاهی عربستان و یا حاکمان آن نگفته است. او صراحتا از  کارزار انتشار گزارش 28 صفحه ای در مورد دست داشتن عربستان در حملات 11 سپتامبر حمایت کرد. در واقع 15 نفر از 19 هواپیماربای یازده سپتامبر شهروندان عربستان سعودی بودند. ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی خود به خطرات ناشی از «تروریسم اسلامی رادیکال» اشاره داشت. سعودی ها به مدت طولانی عاملان اصلی این ایدئولوژی بودند، بودجه مساجد و مبلغ های عوام فریبانه خود را تامین کرده، و مدارسی را برای گسترش آموزه هایی تاسیس کرده اند که القاعده و دیگر سازمان های تروریستی را تامین می کنند.

برای تصور سیاست احتمالی ترامپ در قبال عربستان سعودی لازم است به مقاله اخیر «برانکو میلانویچ» استاد مدعو در دانشگاه شهر «نیویورک» اشاره ای داشته باشیم که در آن نوشته بود: «نخبگان غربی با ترامپ همچون ببری رفتار می کنند که ناخواسته در قفس محبوس شده است: آنها سعی می کنند به امید خورده نشدن دوستانه با ببر رفتار کنند، اما آنها امیدوارند که ببر به زودی از قفس بیرون برده شود.»

این امر نخبگان خاورمیانه را هم در بر می گیرد. سعودی ها به ترامپ به عنوان یک دژکوب در برابر رقبای ایرانی خود می نگرند، اما نگران هستند که خودشان نیز در این روند آسیب ببینند. ترس ریاض در این خصوص کاملا موجه است. وزیر خارجه عربستان از ممنوعیت هفت کشور برای سفر به آمریکا را به عنوان «تصمیمی بسیار بسیار خطرناک» انتقاد کرده است؛ به این دلیل که این فرمان سودان به عنوان یکی از متحدانش در جنگ یمن را نیز شامل می شود و همچنین به این دلیل که اگر اجرایی شود، می تواند زمانی به خوبی آنها را نیز شامل شود.

تمایلات سیاست خارجی ترامپ مملو از تناقضات است: از یک سو، او منتقد تصمیم دولت بوش برای حمله و اشغال عراق است، اما از سوی دیگر او ادعا می کند که آمریکا خیلی زود این کشور را تخلیه کرد. دیگر تناقض در سیاست وی، رویکردش در قبال روسیه است. ترامپ اغلب از بهبود روابط با روسیه سخن می گوید؛ در حالی که روسیه متحد ایران در سوریه است. توازن کنونی قدرت در منطق سعودی ها و متحدان سنی آنها را در مقابل ایران، سوریه و در پس آنها روسیه و ترکیه و مصر قرار داده است.

ایجاد روابط حسنه با مسکو به معنی تغییر توازن نیروهای خاورمیانه به دور از سیاست سنی محور است که حمایت آمریکا از معارضان سوریه و دلجویی آن از ریاض را رقم زده بود.

با چنین تغییری، بازنگری سیاسی آمریکا در قبال یمن در زمینه های استراتژیک و اخلاقی به یک ضرورت مطلق تبدیل می شود. حمایت واشنگتن از جنگ باطل عربستان سعودی در یمن خلاف وجدان است. سعودی ها با مصونیت از مجازات و با کمک آمریکا به ارتکاب جنایات جنگی متوسل شده اند. تبدیل یکی از فقیرترین کشورهای روی زمین به خرابه چه منفعتی می تواند برای آمریکا داشته باشد؟ چگونه آمریکا می تواند حمایت بی قید و شرط خود را متوجه عربستانی کند که بیشترین تروریست را وارد جهان می کند؟

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.