اوضاع کنونی در ادلب به پایان خود نزدیک می شود و فرقی نمی کند که ترکیه یا «ابو محمد الجولانی» همپیمانش و رهبر جبهه النصره که بیشتر حامیانش اگر نگوییم همه آنها، تنهایش گذاشتند و او را به حال خود رها کرده تا با سرنوشت اش به تنهایی رو به رو شود، چه گزینه ای انتخاب کنند.

به گزارش جماران،«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به آخرین تحولات سوریه به ویژه تحولات شمال این کشور و به طور خاص استان ادلب پرداخت و نوشت: تماس تلفنی که کرملین روز جمعه اعلام کرد میان« ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه و «رجب طیب اردوغان» همتای ترکیه ای وی صورت گرفت برای ما غیرمنتظره نبود زیرا نه برای آن که ما در این جا سه روز پیش و به طور مشخص پس از بازپس گیری شهر«خان شیخون» با کمک و مشارکت جنگنده های روسیه و فروپاشی مواضع دفاعی گروه های مسلح آن را پیش بینی کردیم بلکه به دلیل آن که طرف ترک در پی پیشروی ارتش سوریه با حمایت روسیه در برابر گزینه های دشواری قرار گرفته است.

به باور ما و بسیاری از ناظران دیگر مساله جدید و غیرمنتظره در این تماس تلفنی در دو نکته مهم خلاصه می شود:

نخست: توافق بر سر نشست سه جانبه پنجم میان کشورهای تضمین کننده فرایند«آستانه» که در 16 سپتامبر آینده در مسکو یا همان شهر «سوچی»برگزار می شود یعنی نشست رهبران روسیه، ایران و ترکیه برای بررسی مسائل حل بحران سوریه از جمله تلاش برای تشکیل کمیته قانون اساسی که مکلف به تدوین قانون اساسی جدید با مشارکت شخصیت های مختلف از طیف های گوناگون دولت و مخالفان.

دوم: توافق روسای جمهور روسیه و ترکیه در این تماس تلفنی بر سر اقدامات مشترک به منظور راحت شدن از شر «تهدید تروریستی» که از آن منطقه یعنی «ادلب» و گروه های مسلحی که بر آن سیطره دارند، نشأت می گیرد.

دو نکته یاد شده در بالا بسیار مهم هستند به ویژه مساله دوم که بر راحت شدن از شر تهدید تروریستی تأکید می کند و در این جا منظور از تهدید تروریستی به طور مشخص «هیأت تحریر الشام» یا همان گروه جبهه النصره سابق و گروه های همپیمان با آن و نزدیک به رهبران ترکیه مانند گروه «احرار الشام» که در فهرست تررویسم روسیه و ایالات متحده آمریکا و بی تردید در فهرست تروریستی سوریه گنجانده شده اند.

بند اصلی و احتمالی که در صدر دستورالعمل نشسه سه جانبه آینده قرار می گیرد چگونگی عملی کردن توافق تلفنی دو جانبه روسیه و ترکیه و اقدامات عملی روی زمین و تدوین ابزارهای لازم برای اجرای آن به لحاظ سیاسی یا نظامی است.

چندین گزینه روی میز مذاکرات مطرح می شود که شیرین ترین آنها برای اردوغان و گروه های قرار گرفته در فهرست تروریسم به رهبری جبهه النصره تلخ است:

نخست: جبهه النصره خودش را منحل کند و سلاح هایش به ویژه سلاح های سنگین اش  را به کمیته سه جانبه مشترک تحویل داده و تبدیل به جنبشی سیاسی شود که با ضمانت های روسیه، ترکیه و ایران به فرایند سیاسی سوچی بپیوندد.

دوم: دولت ترکیه به طور کلی خود را از این گروه دور کند و  اگر جبهه النصره با تحویل سلاح های خود و انحلال خودش مخالفت کند، آنکارا چراغ سبز به نیروهای سوریه و روسیه برای حمله به ادلب و پایان سیطره جبهه النصره بر آن را به هر قیمت ممکن بدهد.

سوم: دادن مهلت چند هفته ای به ریاست جمهوری ترکیه به مانند مهلت مشابهی که در نشست سوچی در ماه سپتامبر سال 2018 داده شد و مدت آن یک ماه بود اما طرف ترک به تعهداتش در این زمینه عمل نکرد.

برای ما بسیار دشوار است که یکی از این گزینه های سه گانه را ترجیح دهیم زیرا توافق دو جانبه روسیه و ترکیه هنوز«خام و نپخته» است و فقط چند ساعت از رسیدن به آن می گذرد ولی در سایه اطلاعاتی که توسط برخی از مخالفان سوری نزدیک به ریاست جمهوری ترکیه به بیرون درز کرده است، به موجب این توافق از جبهه النصره خواسته شده است که خودش را منحل کرده و تبدیل به یک سازمان سیاسی شود. ما گزینه نخست را احتمال می دهیم زیرا کم هزینه تر است ولی حرف اول و آخر را رهبران این گروه پس از رایزنی با حامیانش می زنند.

گزینه دوم یعنی روی آوردن به گزینه نظامی توسط دو طرف سوری و روسی برای بازپس گیری ادلب به حاکمیت سوریه با استفاده از زور همانطور که در دیگر مناطق سوریه رخ داد، به لحاظ انسانی پرهزینه خواهد بود به ویژه آن که مرزهای ترکیه  به روی ساکنان این شهر که تعدادشان نزدیک به سه میلیون تن است با شدت تمام بسته شده است. همچنین بیش از 60 هزار فرد مسلح وجود دارند که تا پای مرگ می جنگند. شاید تصمیم دولت سوریه برای گشودن گذرگاه های امن برای غیرنظامیان و انتقال شان به مناطق تحت کنترل دولت یکی از این گزینه ها برای کاهش مشکلات و رنج های غیرنظامیان باشد.

ما بر این باور نیستیم که دولت ترکیه این گزینه یعنی گزینه نظامی را بپذیرد زیرا بازنده بزرگ خواهد بود. موافقت با آن به معنای اتهامش توسط همپیمانانش به تبانی است و مخالفتش با آن به معنای ورود به رویارویی نظامی با همپیمان روس اش است که نتایج آن تضمین شده نیست و نیز به معنای ورود صدها هزار غیرنظامی و افراد مسلح با تجهیزات کامل شان به اراضی ترکیه است این در حالی است که اکنون به دلیل حضور بیش از 3.5 میلیون پناهنده سوری در تگنا قرار گرفته است و این پناهندگان بار سیاسی و اقتصادی و امنیتی بر دوش دولت ترکیه شکل می دهند که نمی داند چگونه از آنها راحت شود.

اوضاع کنونی در ادلب به پایان خود نزدیک می شود و فرقی نمی کند که ترکیه یا «ابو محمد الجولانی» همپیمانش و رهبر جبهه النصره که بیشتر حامیانش  اگر نگوییم همه آنها، تنهایش گذاشتند و او را به حال خود رها کرده تا با سرنوشت اش به تنهایی رو به رو شود، چه گزینه ای انتخاب کنند.

کاسه صبر پوتین لبریز شده است و حملات به پایگاه هوایی«حمیمیم»روسیه در دو ماه پیش با استفاده از پهپاد و موشک نقطه عطف و سرنوشت ساز پشت این توفان خشم است و ما بر این باور نیستیم که وی هر گونه پیشنهاد برای تأخیر در تعیین سرنوشت ادلب یا وقت کشی طرف ترک برای یک سال دیگر در نشست آینده سوچی به ویژه در سایه پیشروی سریع ارتش عربی سوریه در حمله کنونی اش را بپذیرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.