آمریکا بزرگ‌ ترین تهدید ضد خودش است و اگر سقوط کند، نباید کره شمالی، چین، روسیه یا ایران متهم بشوند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «توماس ال. فریدمن» تحلیلگر آمریکایی در مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: چهارشنبه گذشته در پایان مناظره کاندیداهای حزب دموکرات آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری 2020، «چاک تاد» مجری این مناظره از کاندیداها سوالی بسیار آسان پرسید و گفت: در یک کلمه بگویند به نظرشان بزرگ‌ترین تهدید ژئوپولتیک ضد آمریکا چیست؟ 

من هم این سوال را از خود پرسیدم و برای پاسخگویی به زمان زیادی نیاز نداشتم. از نظر من بزرگ‌ ترین تهدید ضد آمریکا چین، روسیه یا ایران نیستند بلکه خود ما هستیم. ما بزرگ‌ ترین تهدید ضد خودمان هستیم.

نه چین، نه روسیه، نه ایران و نه حتی «مرد موشکی کوچک» کره شمالی، تنها خود ما می‌توانیم خودمان را ساقط کنیم.

تنها ما می‌ توانیم تایید کنیم که رویای آمریکا و شعار اساسی ما مبنی بر این که هر نسلی بهتر از والدینش عمل می‌ کند محقق نشده است، چون ما نتوانسته ایم در عصری که به سرعت در بخش فن آوری، بازارها، تغییرات آب و هوایی و بخش کار و آموزش تغییر می‌ کند، خود را با تغییرات سازگار کنیم.

و اگر نتوانیم وضع کنونی را - که در آن سیاست به سرگرمی تبدیل شده است - متوقف کنیم؛ همچنین اگر نتوانیم رئیس جمهور کنونی را که هر روز روند حقیقت و اعتماد را تضعیف می‌ کند متوقف کنیم و از قدرت گرفتن چپ گرایان افراطی با ایده‌ های احمقانه‌ ای مانند یکسان دانستن مهاجران قانونی و غیرقانونی در حزب دموکرات آمریکا جلوگیری کنیم (چون این گروه حزب دموکرات را به آستانه سقوط می‌کشانند) این وضع به وقوع خواهد پیوست. همانگونه که اخیرا دیلی بیست در گزارشی نوشت ضروری است سیاستمداران آمریکایی بتوانند یک اکثریت جدیدی را در این کشور تشکیل بدهند.

این اکثریت نه تنها می‌ تواند در انتخابات آتی برنده بشود، بلکه می‌ تواند جامعه آمریکا را قادر سازد که کار‌های بزرگی انجام دهد زیرا ما اکنون کار‌های بزرگ زیادی داریم که باید مورد توجه قرار گیرند. 

عصر کنونی مرا به یاد کتابی می اندازد که در سال 2011 با «مارک مایکلبی» کلنل بازنشسته نوشتم که در آن نوشته شده بود: «در هیچ زمانی در طول تاریخ آمریکا چالش‌ های پیش روی آن به اندازه امروز پیچیده و طولانی مدت نبوده اند.» مهم‌ ترین ویژگی سیاسی این دوره در آمریکا هم آن است که سیاستمداران این کشور قادر به واکنش منسجم و موثر در برابر مشکلات نیستند. 

در اینجا برخی از چالش ها ارائه می شود:

اولا، براساس شواهد، دونالد ترامپ چهار سال دیگر هم رئیس جمهور آمریکا خواهد بود. با وجود ریاست جمهوری ترامپ در طول چهار سال آینده آمریکا حتی در بخشی مانند کاهش دمای هوای جهانی از 2 درجه به 1.5 درجه سلسیوس هم هیچ امکانی نخواهد داشت.

دوما، همانطور که «ری دالیو» موسس صندوق سرمایه گذاری «بریج واتر» اخیرا اشاره کرد، امکان افزایش درآمد برای بسیاری از شهروندان آمریکا تا چند دهه دیگر در این کشور وجود نخواهد داشت. طبقه کارگر آمریکا که اکنون در سن 60 سالگی خود قرار دارد از سال 1980 تاکنون هیچ امکانی برای افزایش درآمد خود نداشته است. اما در همین دوره زمانی درآمد طبقه بالای جامعه آمریکا که حدود 10 درصد جامعه این کشور را تشکیل می‌ دهد، دو برابر افزایش یافته است. درآمد 1 درصد ثروتمندان جامعه آمریکا هم در این مدت سه برابر افزایش یافته است. در سال 1970 تعداد کودکان آمریکایی که می‌ توانستند درآمد بیشتری نسبت به والدین خود کسب کنند، حدود 90 درصد بود، اما اکنون این تعداد به حدود 50 درصد رسیده است.

نارضایتی از این وضع یکی از عواملی بود که به راهیابی دونالد ترامپ به کاخ سفید منجر شد. و اگر این وضع در جامعه آمریکا بهبود نیابد، ممکن است در آینده حتی فردی بدتر مانند «دونالد ترامپ جونیور» پسر بزرگ ترامپ هم به کاخ سفید راه یابد.

سوما، در طول چهار سال آینده چارچوب روابط آمریکا و چین به عنوان دو اقتصاد بزرگ جهانی مجددا تعیین خواهد شد. در طول این مدت زمان، یا آمریکا موفق خواهد شد که چین را متقاعد کند که سیاست‌ های اقتصادی و تجاری کنونی خود را تغییر بدهد یا شاهد ایجاد یک دیوار دیجیتالی در جهان مانند دیوار برلین خواهیم بود. در صورت ایجاد چنین دیواری در بخشی از جهان، شاهد اینترنت و فضای مجازی در اختیار چین و در بخش دیگر شاهد اینترنت و فضای مجازی در اختیار آمریکا خواهیم بود و کشور‌های دیگر ناچار خواهند شد که به یکی از این دو کشور بپیوندند. جهانی سازی که توانسته در طول 70 سال گذشته رفاه و آرامش زیادی را نصیب جامعه جهانی بکند با چالش‌ ها و مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. 

چهارما، فن آوری‌ های مدرن شبکه‌ های اجتماعی و ابزار‌های دیجیتالی را بیش از پیش وارد زندگی می‌ کنند و نقش آنها را عمیق‌ تر می‌ کنند و این فن آوری‌ ها هم زندگی خصوصی ما را هم سیاست ما را تحت تاثیر قرار می‌ دهند. گسترده شدن این ابزار‌های دیجیتالی برای نشر خبر‌های جعلی باعث خواهد شد که افراد بیشتری با انتشار این اخبار، حقیقت را تضعیف کنند. اما شکاف بین سرعت گسترش این ابزار‌ها و توانایی سیاست‌ های آنالوگ ما برای تدوین قوانین مورد نیاز این بخش روز به روز عمیق تر می‌ شود. از میان برداشتن این شکاف برای حفظ دموکراسی جامعه آمریکا ضروری است.

پنجما، محل کار امروز با یکی از مهمترین واقعیت های جدید متمایز شده است: سرعت تغییر در زمان مشابهی که کار مردم در حال افزایش است، تسریع می شود.

اما خوشبختانه انتخابات میان دوره ای به ما نشان داد که اکثریت بالقوه جدیدی از آمریکایی ها هستند که برای حل این چالش ها بسیج شده اند. آن ها رای دهندگان مستقل، زنان ساکن حومه شهرها و جمهوری خواهان میانه رو بودند - که متاثر از دروغگویی ها، ناسیونالیسم نژاد پرستانه و تقسیم بندی های ترامپ رای خود را به دموکرات ها منتقل کردند. همین مشارکت می تواند ترامپ را سرنگون کند.

اگر دموکرات ها بتوانند کاندیدایی را انتخاب کنند که با چالش های پیش رو مقابله کند، نه کسی که درباره مسائل مهاجرتی بلوف می زند و یا وعده هایی می دهد که نمی تواند به آنها جامه عمل بپوشاند، این کاندیدا - چه زن باشد و چه مرد - با یک اکثریت جدید آمریکایی مواجه خواهد شد که در انتظار یکی شدن و قدرتمند شدن هستند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.