واشنگتن در اقدامی به رهبری ترامپ علیه قدرت شماره دوی جهان در حرکت است. این کار می تواند فاجعه آمیز باشد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: «جرج اورول» روزنامه نگار و منتقد، پیروزی در جنگ جهانی دوم را با این هشدار جشن گرفت که «جنگ سرد» به زودی آغاز خواهد شد. او در مقاله خود تحت عنوان «شما و بمب اتمی» در سال 1945 نوشت: جنگ سرد «صلحی بود که صلح ندارد». سلاح های هسته ای مانع از حمله مستقیم می شوند، اما این ابر قدرت ها در غیر این صورت دستورالعمل های غیرمستقیم جهان را هریک به نحوی اجرا خواهند کرد که هر کدام به دنبال تنبیه دیگری باشد. در عرض چند سال، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به این شکل درآمدند. «جورج کنان» دیپلمات آمریکایی، با این استدلال که قدرت شوروی تا زمانی که سقوط نکند، حفظ می شود؛ توانست نظر مثبت را در مورد جنگ سرد آمریکا جلب کند.

در نهایت اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد. با این حال، اورول پیش بینی کرد که یک جنگ سرد ممکن است شامل یک طرف ثالث هم بشود: «آسیای شرقی که تحت سلطه چین است.» تا همین اواخر، پیش بینی او اشتباه به نظر می رسید. از دهه 1970، ایالات متحده و چینِ در حال ظهور استراتژی اقتصادی و همکاری دیپلماتیک داشتند.

اما همه اینها مربوط به آن زمان بود. در حال حاضر، رئیس جمهور ترامپ، جنگ تجاری با چین را در حالی تشدید کرده که سیاستمداران، سیاستگذاران و متخصصان هر دو حزب از او می خواهند که در آنجا متوقف نشود. ممکن است ما شاهد آغاز یک جنگ سرد میان چین و آمریکا باشیم.

اگر چنین باشد، ترامپ ممکن است ثابت کند که «هری ترومن» دیگری است که در اواخر دهه 1940 با تعهد به «حمایت از مردم آزاد» و ایجاد نهادهایی برای ادغام آنها، شرایط جنگ سرد اول را تعیین کرد. ترامپ تندروتر است: او تهدید کرد که از کسانی که «به کشور ما تجاوز می کنند» و تحریم ها و تعرفه ها را تحمیل می کند، انتقام می گیرد. این که او کشور را تشویق به جنگ می کند، حتی با جنگ های نیابتی و سرکوب های داخلی قابل قیاس است. اگر آمریکایی های مسئول، آینده ای متفاوت را ترجیح می دهند، اکنون وقت آن رسیده که چیزی بگویند.

در پایان دولت اوباما، مقامات واشنگتن ترسیدند که چین از مسیر لیبرالیزاسیون و همکاری خارج شود. آنها توان نظامی قانونی چین در دریاهای همسایه را محکوم کردند. آنها از شیوه های اقتصادی چین، که دسترسی بازار به کسب و کارهای آمریکایی را محدود می کرد و آنها را مجبور می کرد تا دانش خود را افشا کنند، انتقاد کردند. و آنها در مورد قبضه قدرت به دست «شی جینپینگ» رئیس جمهور چین ابراز تردید کردند.

مطمئنا این نگرانی ها - که رکورد حقوق بشر چین، به ویژه رفتار با اویغورها را باید به آنها اضافه کرد - مشروع هستند، همان گونه که آمریکایی ها در دهه 1940 به سرکوب در شوروی معترض بودند. با این حال، بر اساس کاری که فرانکلین روزولت در قبال چین انجام داد، باراک اوباما رئیس جمهور سابق، تلاش کرد تا اقدامات چینی ها را بیش از قدرت چینی ها به چالش بکشد و بر مزایای همکاری تاکید کند.

تنها زمانی که ترامپ به قدرت رسید و به خصوص در سال گذشته، شکایت های فردی در مورد اقدامات چینی ها به مخالفت همه جانبه با قدرت چین افزایش پیدا کرد. در حالی که رئیس جمهور نرخ تعرفه ها را تغییر می دهد، دولت او یک «پرده آهنی اقتصادی» در سراسر جهان می کشد؛ همانطور که «هانک پلسون» وزیر خزانه داری پیشین انجام داد. آمریکا غول چینی هوآوی را به چالش کشیده است که یا جاسوسی نکند یا رهبری چین را در صنایع با تکنولوژی پیشرفته نادیده می گیرد. هر مسئله ای - امنیتی، اقتصادی، مربوط به فناوری، حقوق بشر - با هم همپوشانی دارد.

پکن باید تعجب کند که چه چیزی می تواند فراتر از تغییر رژیم و یا عقب نشینی از جهان درخواست های واشنگتن را برآورده کند. ما ممکن است از سخنان «مایک پنس» معاون رئیس جمهور که در اکتبر گذشته «خشونت» چینی ها را به چالش کشید، خواسته های آمریکا را دریابیم.

اگر جنگ سرد آغاز شود، چرا اکنون؟ گر چه آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سیستم های سیاسی و اقتصادی مختلفی داشتند، خصومت آنها متمرکز بر یک اختلاف خاص بود: آینده آلمان پس از جنگ. اما امروز هیچ مسئله ای بین آمریکا و چین شکاف آنچنانی ایجاد نکرده است. تفاوت های ایدئولوژیک نیز حاد نیستند. چین دیگر پیروزی جهانی کمونیسم را دنبال نمی کند و ایالات متحده از صادرات دموکراسی دور شده است. شاید این به ما اطمینان دهد که درگیری باز رخ نمی دهد. 

چالش ضد چین از سال گذشته به واسطه اضطراب های آمریکا ایجاد شده تا اقدامات چینی ها. مورد دوم، به طور کلی، چیز جدیدی نیست. مسئله جدید، ترامپ است که هم رویکرد خصمانه ای در قبال چین اتخاذ کرده و هم باعث شده است که طبقه سیاسی آمریکا به دنبال هدف جدیدی برای رهبری جهانی آمریکا باشد.

ترامپ چندین دهه است که آسیب های آمریکا را به قدرت های غیر غربی، اول ژاپن در دهه 1980 و سپس چین، ربط داده است. دولت او منعکس کننده دیدگاه جهانی اش است.

اما باید یک نکته را در خاطر داشته باشد که یک جنگ سرد جدید می تواند ایالات متحده را به جنگ های سرکوبگرانه در سراسر جهان باز گرداند و حتی وقوع جنگ های مرگبارتر را در میان قدرت های بزرگ محتمل سازد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.