برای میدان‌داری نبرد فرهنگی از یک‌سو و حفظ بنیان خانواده‌ها و هویت ملی و دینی ایرانیان در برابر هجوم همه‌جانبه دشمن چه راهبردی می‌بایست در اولویت قرار گیرد؟

به گزارش جماران؛ جنگ نرم، جنگ رسانه‌ای، نبرد فرهنگی، کارزار فرهنگی، نفوذ فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی و... از کلید واژگانی هستند که در دو دهه اخیر نه‌تنها در ادبیات فرهنگی رسانه‌ای کشور که در سطح بین‌المللی نیز مورد توجه و تاکید قرار گرفته‌اند. نبردی که برخلاف نبردهای مرسوم نظامی و اقتصادی که بر بخش عمده‌ای از سیر تحولات جامعه بشری سایه افکنده است، در عصر رسانه و حاکم شدن اتمسفر جدید بر روابط بین‌الملل به‌عنوان بنیادی‌ترین نبرد تاریخ این‌بار نه سرزمین و اقتصاد که هویت ملت‌ها را هدف قرار داده است. 

اگر در توصیف صحنه نبرد به عنوان رزمگاه جدید از مدل والرشتاین یعنی «مرکز ـ پیرامون» استفاده کنیم، اروپا و آمریکا تحت‌عنوان مشترک فرهنگ غرب برای سلطه فرهنگی بر سایر ملل و مهندسی فرهنگی برای جهانی‌سازی سبک زندگی غربی، مرکز محسوب می‌شوند که از مدت‌ها قبل تهاجم فرهنگی خود را علیه سایر ملل آغاز کرده‌اند.

هر چند در درون این مرکز نیز بین فرانسه و آلمان که دارای هویت و مولفه‌های فرهنگی و زبانی مستقل هستند از یک‌سو با باشگاه انگلو ساکسون‌ها شامل آمریکا، انگلیس، کانادا و استرالیا از سوی دیگر نبردی فرهنگی در جریان است تا جایی که زمانی فرانسوا میتران رئیس‌جمهور وقت فرانسه در توصیف سلطه هالیوود بر سینماهای اروپا و فرانسه از آن با عنوان کشتار فرهنگی یاد کرده بود. اما در سال‌های اخیر و به مدد انقلاب رسانه‌ای که برخی نظیر جوزف نای از آن با عنوان انقلاب صنعتی سوم یاد می‌کنند، نبرد فرهنگی بین آمریکا و اروپا با کشورهایی از جمله ایران، روسیه و چین که دارای فرهنگی مستقل هستند، ابعادی گسترده‌تر پیدا کرده است؛ چراکه غرب با توسل به ابزارهای متنوع رسانه‌ای درصدد رخنه فرهنگی در سایر ملل بویژه ایران اسلامی است. برای درک بهتر موضوع بد نیست بدانیم در سال 1993 تنها 50 وبسایت در جهان وجود داشت، اما این رقم در سال 2000 از رقم پنج میلیون وبسایت فراتر رفت و اکنون بالغ بر میلیون‌ها وبسایت در جهان فعال است. علاوه بر این رسانه‌های نوظهور همچون خانواده گسترده شبکه‌های اجتماعی از فیسبوک گرفته تا اینستاگرام، لاین، واتساپ، تلگرام و توییتر در سراسر جهان میلیاردها نفر کاربر دارند. حال سوال این است برای مصونیت فرهنگی در چنین فضایی چه باید کرد؟

و مهم‌تر این‌که برای میدان‌داری نبرد فرهنگی از یک‌سو و حفظ بنیان خانواده‌ها و هویت ملی و دینی ایرانیان در برابر هجوم همه‌جانبه دشمن چه راهبردی می‌بایست در اولویت قرار گیرد؟

به نظر می‌رسد برای میدان‌داری در نبرد فرهنگی و موفقیت در جنگ همه‌جانبه فرهنگی که فعالیت 260 شبکه ماهواره‌ای فارسی‌زبان تنها یکی از نمود‌های آن در کنار فعالیت شبکه‌های بیگانه وابسته به مثلث غربی، عبری و عربی علیه ایران اسلامی است، راهبرد رسانه توسعه‌محور می‌تواند راهگشا باشد؛ راهبردی که دکتر علی‌عسکری رئیس رسانه ملی با تشریح زوایای خطرناک جنگ فرهنگی دشمن که هویت دینی و ملی ایرانیان را هدف گرفته است، بر آن تاکید دارد. تردیدی نیست در عرصه رقابت پرشتاب رسانه‌ها، رسانه ملی نیاز به توسعه و نوگرایی همه‌جانبه دارد. در این تحول و حرکت رو به‌ جلو اولویت با تمرکز بر بخش‌هایی نظیر فضای مجازی و سرعت و دقت در خبررسانی است که رئیس رسانه ملی در ماه‌‌های اخیر بر آن تاکید داشته است.

واقعیت این است که صداوسیما برای حفظ و ارتقای مرجعیت رسانه‌ای خود به عنوان رسانه‌ای پاک و مروج سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی در نبردی نابرابر با جبهه رسانه‌ای استکبار قرار دارد و با تحلیل محیط منطقه‌ای و جهانی به‌درستی راهبرد رسانه توسعه‌محور را در دستور کار خود قرار داده است. همان‌گونه که دکتر علی‌عسکری در شیراز تاکید کرد برای مقابله با تهدیدات نرم دشمنان می‌بایست رسانه‌های خود را تقویت کنیم که در این میان تقویت رسانه ملی اولویت کلیدی محسوب می‌شود.

به‌نظر می‌رسد راهبرد رسانه توسعه‌محور با هدف افزایش توان سخت‌افزاری و نرم‌افزاری صداوسیما به عنوان قرارگاه جنگ نرم در حوزه‌های فضای مجازی، ماهواره، قدرت سیگنال‌رسانی، تولید سریال‌های فاخر و... برای موفقیت هر چه بیشتر علاوه بر سخت‌کوشی کارکنان و مدیران رسانه ملی، به همراهی و حمایت تمام قد سایر دستگاه‌ها از صداوسیما نیز نیاز دارد تا در سایه عزمی ملی بتوان علاوه بر میدان‌داری نبرد فرهنگی، دکترین تهاجم فرهنگی دشمنان این مرز و بوم را با شکست روبه‌رو ساخت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.