تجربه حداقل یک دهه اخیر، نشان داده دشمنان ایران با راه‌انداختن جنگ مذهبی شیعه و سنی، تمام تلاش خود را کرده‌اند تا چهره‌ای فرقه‌گرا از ایران به نمایش بگذارند و متأسفانه تا حدود زیادی هم موفق بوده‌اند. مدارس تربیت وهابی سعودی‌ها در اقصا نقاط جهان گسترده شده و حتی در کنار ما، در باکو و...، افکار ضدایرانی و ضدشیعی را تبلیغ می‌کنند. برای غلبه بر این اندیشه‌ها و عملیات اهریمنی، راهی جز تسخیر دل‌ها و کار فرهنگی با تمرکز بر فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و میراث اسلامی به نظر نمی‌رسد

به گزارش جماران؛ علاءالدین وحید‌غروی* در روزنامه شرق نوشت:

وضعیت جدیدی که در چند سال گذشته در منطقه راهبردی و حساس خاورمیانه پیش آمده و پای قدرت‌های جهانی را بیش‌ازپیش به منطقه کشانده، ایران را در موقعیت خاصی قرار داده است که بی‌توجهی به آن، می‌تواند پیامد‌های ناخوشایندی داشته باشد. ملاحظات زیر بخشی از این دغدغه‌ها را مورد بحث قرار می‌دهد:

١- ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و حتی فراتر از آن، در شرایطی که در کشورهای نزدیک و هم‌جوارش به‌ وجود آمده، اکنون در کسوت بزرگ‌ترین بازیگر منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای ظاهر شده و طبعا نوع و چگونگی حرکتش در بازی بزرگ منطقه‌ای، بسیار تعیین‌کننده است. بیشتر این کشور‌ها در گذشته‌های نه‌چندان دور، بخشی از امپراتوری ایران بوده‌اند یا در حوزه فرهنگی ایران می‌زیسته‌اند.

٢- ایران خواهی‌نخواهی نمی‌تواند از بند ناف تاریخی خود جدا شود و بی‌توجه به آن بازیگری کند. اتفاقات سیاسی اخیر در شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج‌فارس که کشور بند‌انگشتی و در‌عین‌حال بسیار ثروتمند و با بالاترین درآمد سرانه در جهان یعنی قطر را با خشم سلطان نفتی سعودی مواجه کرد، دیدگان ناظران و تحلیلگران بین‌المللی را متوجه ایران کرد. آنچه ابعاد بحران را عمیق‌تر کرد، حرکت شیخ‌نشین کویت در کاستن روابط سیاسی با کشورمان بود که با دستاویزی نخ‌نماشده، اتهاماتی را متوجه ایران کرد. بدون شک، فشارهای وارده از سوی برادر بزرگ‌تر (آل‌سعود) و نیز آمریکای ترامپ، برای هرچه بیشتر منزوی‌کردن ایران، در این تصمیم کارساز بوده است.

٣- ایران به عنوان یک واقعیت تاریخی چند هزارساله در این منطقه، نمی‌تواند صرفا تماشاگر وقایع باشد و منفعلانه در انتظار ورود بحران به مرزهایش بماند. این به آن معنا نیست که ایران باید وارد جنگ شود؛ بلکه منظور از این سخن، آن است که در عین حفظ و ارتقای توانمندی نظامی خود، باید با کنش‌های ظریف و حساب‌شده دیپلماتیک، تلاش کند بحران را مدیریت کرده و به سود منافع ملی خود و نیز محافظت از کشورهای کوچک و آسیب‌پذیر منطقه، نقش تاریخی خود را ایفا کند. این مهم جز با حضور پرنفوذ و درعین‌حال تعمیق دوستی با کشورهای منطقه که چنین پتانسیلی دارند، شدنی نیست. تلاش بی‌وقفه جنگ‌افروزان آمریکایی برای کشاندن کشورمان به سوی جنگ، با خویشتنداری مقتدرانه ایران خنثی خواهد شد و برخی از همسایه‌های کوچک در سواحل خلیج‌فارس که نمک خورده و نمکدان می‌شکنند، بر سر عقل خواهند آمد.

٤- اتفاقات اخیر در مرزهای جنوبی ایران، می‌تواند سپهر سیاسی ایران را در بُعد منطقه‌ای و جهانی دگرگون کند و فرصتی تاریخی برای کشورمان پیش آورد. تامر بدوی، پژوهشگر اندیشکده الشرق در استانبول، بر این باور است که: «وضعیت پیش‌آمده در قطر، برای ایران در حکم معدن طلاست! آن‌هم درست در بزنگاهی که دولت ترامپ در تلاش است ایران را بیش‌ازپیش منزوی کند». تعیین نوع بازی و اطمینان از توفیق نسبی آن، بر عهده بازیگران دیپلماسی ایران است تا با ملاحظه دقیق زمین بازی و برآورد توان بازیگران رقیب، بتوانند نقش تاریخی ایران را در ایجاد صلح و ثبات در منطقه راهبردی خلیج‌فارس، در جای مناسب خود قرار دهند.

٥- قطر مانند شیخ‌نشین‌های کوچک دیگر، مانند کویت و امارات، از مؤلفه‌ای به نام «عمق استراتژیک» بی‌بهره بوده و به همین دلیل بسیار آسیب‌پذیر است. 

 

چرخش این کشور به سوی «بزرگ» منطقه، امری اتفاقی نیست؛ بلکه شیخ جوان و پرجرئت این کشور، در تصمیم تاریخی خود، به همه عوامل توجه کرده است. از سوی دیگر، حکومت آل‌سعود که سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌اش در یمن راه به جایی نبرده، در انتظار به‌تخت‌نشستن چهره‌ای جوان است که بیماری و کهولت سنی پدر، راه را برای سلطنتش هموار کرده و سودای قدرت در فردا، او را به‌شدت مغرور کرده است.

٦- قطر به دلایلی که در پیش گفته شد، در مقابل حمله نظامی محتمل سعودی و اذناب و متحدانش، تاب پایداری ندارد و به همین دلیل، ضمن تحکیم رابطه با ایران، دست دوستی دیگر قدرت منطقه‌ یعنی ترکیه اردوغان را هم به گرمی می‌فشارد و به پیشنهاد تأسیس پایگاه نظامی آن کشور پاسخ مثبت می‌دهد. بدون شک، نقش روسیه را هم به عنوان یک قدرت جهانی که در دوران حکومت پوتین، به عنوان سیاست‌مداری هوشمند که توانسته در بالابردن وزن کشورش به‌ویژه در تعامل با غرب و به‌ویژه آمریکا، توانسته یک‌شبه ره صدساله را بپیماید، نشاید که کوچک شمرد,٧- مقاومت قطر در مقابل تحریم‌ها و اشتلم‌های ریاض که با همراهی و کمک ایران، حداقل در بعد اقتصادی، تداوم یافته، آزمونی جدید نیست. جنگ سرد دوحه و ریاض در سال ٢٠١٤ کلید خورد. اطلاعات لورفته از نوار مکالمات قدیمی میان معمر قذافی و حاکم پیشین قطر یعنی شیخ حمد بن‌خلیفه و نیز وزیر خارجه‌ او، حمد بن‌جاسم، از آن حکایت داشت که قرار بوده حکومت عربستان واژگون شده و این کشور به چند دولت کوچک تبدیل شود. پس از افشای این مسئله، آن‌گونه که انتظار می‌رفت، حکومت سعودی عکس‌العملی تند نشان داد و این کشور به همراه دولت‌های امارات و بحرین، سفرای خود را از دوحه فراخواندند (به مدت هشت ماه)؛ تا اینکه قطر موافقت‌نامه ریاض را امضا کرد و بر اساس آن، متعهد شد دست از این‌گونه سیاست‌ها بردارد

.٨- آخرین و مهم‌ترین ملاحظه این نوشتار، آن است که «چه باید کرد؟». تجربه حداقل یک دهه اخیر، نشان داده دشمنان ایران با راه‌انداختن جنگ مذهبی شیعه و سنی، تمام تلاش خود را کرده‌اند تا چهره‌ای فرقه‌گرا از ایران به نمایش بگذارند و متأسفانه تا حدود زیادی هم موفق بوده‌اند. مدارس تربیت وهابی سعودی‌ها در اقصا نقاط جهان گسترده شده و حتی در کنار ما، در باکو و...، افکار ضدایرانی و ضدشیعی را تبلیغ می‌کنند. برای غلبه بر این اندیشه‌ها و عملیات اهریمنی، راهی جز تسخیر دل‌ها و کار فرهنگی با تمرکز بر فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و میراث اسلامی به نظر نمی‌رسد. باید از نفوذ زبان و فرهنگ ایرانی در منطقه‌ای که فلات ایران نامیده می‌شود، کمک گرفت تا شکوه و عظمت دیرینه ایران بازسازی شود. بدون شک، این امر ضمن حفظ موقعیت ایران، صلح و ثبات را در منطقه آشوب‌زده خلیج‌فارس و خاورمیانه برقرار خواهد کرد.

* مدرس دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.