محمدجواد حق‌شناس، یکی از منتخبین شورای شهر پنجم تهران؛ مردی که هم سابقه سیاسی طولانی دارد و هم سابقه مطبوعاتی و رسانه‌ای. شاید به همین دلیل هم هست که شنیده می‌شود قرار است در شورای جدید سکانداری و هدایت کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا به وی سپرده شود.

 به گزارش جماران، وی معتقد است که سوء مدیریت شهردار کنونی، شهر تهران را به شهری آشفته و عاری از آرامش برای مردم آن تبدیل کرده است اما در عین حال معتقد است، با تمام این مشکلات، می‌شود تهران را اصلاح کرد و آن را به جایگاهی رساند که جزو شهرهای برتر جهان باشد. در ابتدای این مصاحبه محمدجواد حق‌شناس از جزییات جلسه چهارشنبه اعضای شورای شهر که به انتخاب کاندیداهای ابتدایی منجر شد و همچنین حاشیه‌ها و مراحل بعدی انتخاب شهردار تهران به «اعتماد» گفت.

 

‌ چهارشنبه گذشته جلسه منتخبین شورای شهر برای انتخاب نامزدهای شهرداری تهران تشکیل شد، در مورد جزییات برگزاری این جلسه بفرمایید و اینکه رای‌گیری منتخبین به چه شکل برگزار شد؟

براساس توافق اولیه قرار بر این شد که هرکدام از اعضا نام سه نفر را در برگ رای بنویسند. در نهایت ٢٤ اسم معرفی شد که به عنوان نامزدهای نهایی انتخاب شوند. شاید اتفاق مهم این جلسه قرار گرفتن نام آقای جاوید در میان این لیست بود که معاون شهردار فعلی تهران هستند و قرار گرفتن‌شان در این لیست دور از انتظار بود. در جلسه در این مورد صحبت شد و من هم در این رابطه به دوستان گفتم که این موضوع می‌تواند در ذهن جامعه علامت سوال جدی در مورد مجموعه شورا ایجاد کند، بهتر است که دوستان مراقبت بیشتری درمورد رفتارشان در این رابطه داشته باشند. خوشبختانه دوستان این موضوع را مورد توجه قراردادند و زمانی که آرا اعلام شد شاهد بودیم که تعدادی از اسامی که کاندیدا شده بودند و برخی از کسانی که در دولت حضور داشتند، حتی یک رای هم نیاوردند و از فضای رای‌گیری خارج شدند. ما در این جلسه به نوعی شاهد انسجام اعضای شورا بودیم. درخواست دیگری هم که من از همکارانم داشتم این بود که سعی کنند کسانی که معرفی می‌شوند، نشان از جامع‌الاطراف بودن سبد رای داشته باشد و گزینه‌هایی معرفی شوند که هم کارآمد باشند و هم پاکدست و هم از حوزه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی انتخاب شوند. در نهایت هم شاهد بودیم که گزینه‌هایی که معرفی شدند از حزب کارگزاران، حزب اتحاد، حزب اعتماد ملی و کسانی که به دکتر عارف نزدیک هستند، کسانی که نزدیک به دکتر روحانی هستند و در دولت حضور دارند و همین طور از میان زنان یک سبد جامع الاطراف داشتیم که نشان از توجه به همه جوانب امر داشت.

‌ بعد از این جلسه برخی رسانه‌ها نام‌هایی را منتشر کردند که گفته می‌شد بیشترین رای را در میان آرای شورا داشتند، درمورد این اسامی بفرمایید.

آقایان نجفی، مرعشی و خانم کولایی و آقای افشانی بیشترین رای را کسب کردند.

‌ حالا بعد از این مرحله برنامه بعدی برای انتخاب شهردار از میان کسانی که بیشترین رای را کسب کردند چه خواهد بود؟

کسانی که نام‌شان در صدر لیست است دو هفته وقت دارند که برنامه‌های خود را ارایه کنند. امیدواریم که فضایی فراهم شود تا فرصت مناسبی را در اختیار دوستان قرار دهیم که بتوانند از نزدیک با اعضای شورا آشنا شوند.

‌ جلسه با حاشیه هم همراه بود؟

برگزاری جلسه حاشیه خاصی نداشت. اما پیش از برگزاری جلسه بحثی داشتیم در این رابطه که جلسه با حضور خبرنگاران برگزار شود یا خیر. تعدادی از دوستان موافق این موضوع نبودند و تعدادی هم مخالفت داشتندو در ابتدا این نظر که خبرنگاران حضور داشته باشند رای آورد اما بعد مجددا در این رابطه بحث شد و در نهایت حضور خبرنگاران منتفی شد.

‌ آقای حق‌شناس، بهتر است گفت‌وگوی‌مان را با تشریح وضعیت تهران کنونی آغاز کنیم. اینکه از دید شما به عنوان یکی از اعضای شورای شهر پنجم، تهران در حال حاضر در چه وضعیتی است؟

اگر بخواهم صریح و کوتاه اظهارنظر کنم باید بگویم، حال تهران اصلا خوب نیست. ما در تهران با مشکلات انباشته شده روبه‌رو هستیم و شاهدیم که در یک دهه اخیر مسائل مبتلابه تهران نه تنها بهبودی پیدا نکرده که در موضوعات مهمی بحرانی‌تر نیز شده است. امروز وضعیت به‌گونه‌ای است که رویدادهای کوچکی نظیر نمایشگاه و کنسرت نیز شهر را دچار انسداد می‌کند. یا مثلا ما شاهدیم به یک‌باره با یک آبگرفتگی در رود‌دره «کن» سیلی راه می‌افتد و تعدادی خودرو و شهروندانی که در حاشیه رودخانه بوده‌اند را با خود می‌برد. حالا شما فرض کنید که این شهر با چنین سطحی از آمادگی در مقابل یک بحران جدی و محتمل نظیر زلزله چه وضعیتی پیدا خواهد کرد. به نظر من حجم مشکلات و عواقب آن غیرقابل تجسم است. در طی سال‌هایی که تهران به مرکزیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دانشگاهی، تفریحی و … بدل شده تمامی منابع آن با سرعت و نرخی بالاتر از ظرفیت مورداستفاده قرار گرفته است. این مصرف منابع با رشد بی‌رویه و بد‌قواره شهر همراه شده است. اینها تازه بخش کوچکی از مشکلات کالبدی تهران است. یعنی جایی که شهرداران تهران در تمام این سال‌ها بیشترین انرژی و منابع خود را صرف آن کرده‌اند. شهر اما به مثابه موجودی زنده روح و جان هم دارد. بی‌توجهی و محور قرار ندادن این عنصر مهم از حیات شهری آثار بسیار خطرناکی را در پی دارد که امروز دیگر پیامدهای آن به کالبد شهر هم کشیده شده و در معرض شهروندان قرار گرفته است.

در طول این ۴ دهه شاهد بیشترین حجم مهاجرت از اقصی‌نقاط کشور به تهران هستیم که به دلیل محدودیت‌های مادی و زیرساختی، حاشیه‌نشینی را شکل داده است. در حال حاضر با شهری مواجه هستیم که شب‌ها بین ۸ تا ۹ میلیون نفر سکنه دارد و روزها جمعیتش به حدود ۱۳ میلیون نفر می‌رسد. چرا؟ چون جمعیت بسیار زیادی هر روز از اطراف تهران برای کار به تهران می‌آیند و شب‌ها باز می‌گردند. این یعنی همان مهاجرت از حاشیه به مرکز. یعنی مردم به تهران می‌آیند تا برای ارتزاق زندگی خود کار کنند بدون اینکه خاطره و تعلقی به این شهر داشته باشند. بدون آنکه آرامش داشته باشند. برای همین هم هست که شما شاهد این همه مشاجرات فراوان و درگیری در این شهر هستید. شما به آمار قتل و طلاق در تهران توجه کنید. تهران بالاترین میزان آمار سرانه قتل و طلاق را در بین شهرهای کشور دارد. واقعا چرا اینچنین است؟

مروری بر وضعیت تهران و شاخص‌های زیستی آن نشان می‌دهد که تهران شرایط مناسبی را برای زندگی شهروندانش فراهم نکرده است. شرایطی که قطعا سال‌های زیادی نیاز دارد تا به استانداردهای جهانی دست پیدا کند.

‌ ولی برخلاف نظر شما، شهردار تهران مدعی است که شهر تهران چنان رشد و توسعه بی‌سابقه‌ای داشته که هم اینک جزو ۸ شهر برتر جهان قرار دارد!

اگر واقعا چنین ادعایی شده است پس اوضاع جهان بسیار دردناک است. شهری که هر روز ۲۰ میلیون ساعت وقت شهروندانش را در ترافیک هدر می‌دهد، نباید در میان ۸ شهر برتر جهان باشد. من هم آرزو داشتم شهروند و نیز عضو شورای شهری بدون مشکل باشم. درست‌تر این است که اگر وضعیت شهر چنین وضعیت گل و بلبلی بود که امثال بنده دیگر نیازی نمی‌دیدند ورود کنند به عرصه شوراها. مردم هم همان مدیران و نمایندگان قبلی را بر سر کار نگه می‌داشتند نه اینکه به تمام کاندیداهای جریان حاکم بر مدیریت شهری تهران نه بگویند. اینکه رییس شورا در سه دوره گذشته در مرتبه‌ای پایین‌تر از نیروهای جدید و تازه‌نفس لیست امید قرار می‌گیرد پیام و معنایی کاملا مشخص دارد. این اتفاق بیشتر از هر ادعا و آماری وضعیت شهر تهران را نشان می‌دهد. ادعا و شعار یک موضوع است، واقعیت ملموسی که شهروندان با آن مواجهند موضوعی دیگر. من امیدوارم شهردار گزارش مستند و قابل اندازه‌گیری‌ای را از وضعیتی که تحویل گرفته است و وضعیتی که تحویل خواهد داد ارایه دهد تا کارشناسان قضاوت صادقانه‌ای از آن داشته باشند. ما هم‌چنان وضعیت بدهی‌های شهرداری تهران را نمی‌دانیم و اعداد و ارقام متفاوتی را می‌شنویم. آقای دبیر که رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورا است یک عددی را اعلام می‌کند. آقای تندگویان عدد دیگری و معاون مالی شهردار هم عدد سومی را اعلام می‌کنند. شهروندان حق دارند شفاف و دقیق بدانند اوضاع شهرشان به چه شکل است. در دیداری که منتخبان شورای پنجم با شهردار تهران داشتند من از آقای قالیباف خواستم شهر را براساس مستندات و طبق یک قاعده و چارچوب مشخص تحویل دهد. برای این درخواستم هم استدلال‌هایی داشته و دارم. در همان جلسه هم از قالیباف در مورد رقم دقیق بدهی شهرداری پرسیدم ولی جوابی داده نشد. البته من امیدوارم که آقای قالیباف که حتی مسائل مالی شخصی و حساب‌های بانکی خود را در اختیار مردم می‌گذارد، گزارشی هم از وضعیت مالی و میزان بدهی‌های شهرداری دهد؛ البته به شکلی مستند و باورپذیر.

ما نمی‌توانیم صرفا به ادعا به شهروندان‌مان بگوییم که احساس کنند در یکی از ۸ شهر برتر جهان زندگی می‌کنند. اصلا این جایگاه برتر را چه کسی و بر اساس کدام معیارها به شهرداری تهران داده است؟ تا آنجا که بنده اطلاع دارم تهران در بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ نه تنها نتوانسته به شاخص‌های شهرهای جهانی و جهان‌شهرها نزدیک بشود که حتی متاسفانه در حد و قواره شهرهای درجه ۳ جهان هم نبوده است.

‌ آقای قالیباف می‌گوید شهر تهران از زمانی که او سکان هدایت شهر را به عهده گرفته تا امروز که بعد از ۱۲ سال می‌خواهد آن را تحویل دهد، اصلا قابل مقایسه نیست. یعنی به حدی پیشرفت کرده که در حد شهرهای اروپایی و مدرن جهان رسیده است.

من وارد تحلیل فنی و شهری نمی‌شوم. مردم ایران یا در تهران ساکن‌اند یا به این شهر مرتبا در حال آمدوشد هستند. اگر چنین تحول شگرفی را شاهد بودند با کمال شوق و رضایت سکان کشور را نیز به ایشان می‌سپردند نه اینکه در دو انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر دست رد به سینه شهردار تهران بزنند. شهروندان قاضی شایسته‌تری نسبت به شهرداران هستند و پیام نارضایتی‌شان را در ۴ سال اخیر نه‌تنها بیان کرده‌اند که فریاد زده‌اند.

البته بی‌انصافی است اگر بخواهیم بگوییم هیچ کاری انجام نشده است!‌ بودجه شهرداری امروز چندین برابر بودجه شهرداری در ۱۲ سال گذشته است. تعداد پرسنل شهرداری که باید به‌شدت چابک باشد به بیش از ۶۵ هزار نفر و با هزینه‌ای در حدود ۶۰۰۰ میلیارد تومان در سال رسیده است. اینها ارتقاهایی است که مدیریت ۱۴ ساله اصولگرایان برای شهروندان تهرانی و ما به میراث گذاشته‌اند. امروز تعداد پرسنل شهرداری در حالی به حدود ۶۵ هزار نفر می‌رسد که بر اساس قانون تنها ۳۰ هزار پست سازمانی برای این نهاد تعریف شده است. واقعا آیا شهرداری‌های شهرهای پیشرفته نیز با همین تعداد نیرو کلانشهرهای‌شان را اداره می‌کنند؟!

‌ شهردار تهران مدعی است که اختیاراتش اصلا متناسب با نیازهای تهران نبوده و نیست و برای همین نتوانسته تهران را آن‌گونه که دلش می‌خواسته اداره کند.

پافشاری برای ماندن در پست و مقامی که معتقدیم اختیاراتش متناسب با نیازها نیست را نمی‌فهمم. این هم واقعا از آن ادعاهاست! اتفاقا اختیاراتی که امروز شهردار تهران به لطف شورای شهر تهران دارد، اصلا قابل مقایسه با اختیارات شهرداران قبل از وی نیست. اما او به جای استفاده از این اختیارات، تهران را به شکل پروژه‌محور اداره کرده است. یعنی شهردار تهران در حقیقت رییس کارگاه ساخت‌وساز پایتخت بوده است. ممکن است وی بگوید این همه پل و بزرگراه و فلان و بهمان که برای بهبود شرایط زندگی شهروندان زده‌ایم را نمی‌بینید؟ در پاسخ به این ادعا ما هم می‌پرسیم: آیا این همه بزرگراه و اتوبان و... که ساخته شده موجب افزایش کیفیت زندگی یا کاهش رنج مردم شده است؟ به عبارتی، آیا این همه پروژه با هزینه‌های سرسام‌آوری که از جیب مردم برای آنها خرج شده، از رنج آنها کم کرده است؟ آیا پل صدر که برای ساختش هزینه هنگفتی - که هنوز معلوم نیست مبلغ دقیق آن چقدر است!- پرداخت شده است، کاهش ترافیکی به همراه آورده است؟ یک شهروند تهرانی ۱۲ سال قبل، روزانه به‌طورمتوسط چند دقیقه در ترافیک معطل می‌ماند و الان چند دقیقه؟! یعنی این بزرگراه‌ها نه تنها نتوانسته گره ترافیکی تهران را باز کند که حتی آن را کورتر و پیچیده‌تر هم کرده است. ممکن است شهردار تهران بگوید سرانه فضای سبز در دوره من رشد بی‌سابقه‌ای داشته است. در عوض سوال شهروندان این است که افزایش فضای سبز در کجا تاثیرش را گذاشته است؟ مردم تهران چند روز ناسالم و آلوده داشتند و چند روز مدارس بر اثر آلودگی هوا تعطیل بود و امروز این آمار چقدر است؟! واقعیت این است که امروز به‌طورمتوسط چیزی حدود سه هفته در سال زندگی مردم به خاطر آلودگی هوا به معنای واقعی مختل است. حالا بگذریم از خسارت‌های مالی که به اقتصاد کشور بر اثر همین آلودگی‌ها وارد می‌شود! نمی‌خواهم بگویم مسوولیت همه اینها به دوش شهرداری تهران و آقای قالیباف است. اما واقعا مردم باید بدانند در همه این سال‌ها شهرداری به چند درصد وظایفش عمل کرده است. در ١٢ سال گذشته شورا و شهرداری تهران، قوه مجریه و مجلس یکدست در اختیار اصولگرایان و همفکران آقای چمران و قالیباف بوده است. بیشترین منابع و درآمدها چه در سطح ملی و چه در سطح تهران مصرف شده است. وضع موجود محصول شایسته‌ای برای آقایان است؟

‌ یکی دیگر از ادعاهای شهردار تهران این است که اگر قانون مدیریت یکپارچه شهری تصویب می‌شد و بقیه سازمان‌ها و ارگان‌های مرتبط هم موظف به اطاعت از شهرداری بودند، خیلی بهتر می‌توانست تهران را اداره کند.

بله. من هم با این گزاره کاملا موافقم که یکپارچگی و تمرکز در مدیریت شهری، کارآمدی را به شکل محسوسی افزایش می‌دهد. البته ما در چارچوب همین سطح از اختیارات که از قضا و به مدد همراهی شورا در ۱۲سال گذشته به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است عملکرد شهرداری را نقد می‌کنیم.

‌ شهرداری و مدیران شهرداری می‌گویند وقتی این همه کارخانه آلاینده وجود دارد یا وقتی این همه خودروی بی‌کیفیت تولید می‌شود، شهرداری چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

من این را قبول ندارم. شهرداری بر اساس قوانین و اختیاراتی که دارد می‌تواند واحدهای آلاینده را ببندد. هم اختیاراتش را دارد و هم بازوهای اجرایی آن را. در ماجرای پلاسکو هم ما شاهد بودیم خود ایشان در ویدیویی که از حضورش در شورا منتشر شد، اذعان داشت که شهرداری می‌توانست پلاسکو را پلمب کند اما به دلایل دیگری در اجرای وظیفه خود تاخیر انداختند. نبود اراده برخورد با یک مشکل به دلایل غیرمدیریتی را نباید به دوش قوانین و اختیارات انداخت.

‌ باتوجه به مشکلاتی که بیان کردید، به اعتقاد شما چه شخصی و با چه ویژگی‌هایی باید سکان هدایت شهرداری را برعهده بگیرد؟ آیا باید شخصی سیاسی باشد؟

بله قطعا باید سیاسی باشد. شهرداری تهران جایگاهی ملی و اثرگذار است و می‌تواند ویترین اندیشه‌ها و قدرت اجرایی اصلاح‌طلبان باشد. شهر به مثابه سیستمی چند لایه و با وجوه گوناگون قطعا باید مدیری سیاسی داشته باشد. اما به نظر من مهم‌ترین چالش اداره شهر تهران مساله تامین منابع مالی به ویژه منابع پایدار است. ما خوب می‌دانیم که این چالش خاص تهران نیست و مشکل بسیاری از شهرداری‌های جهان در هزاره سوم، موضوع تحصیل درآمد متمرکز است. تفاوت جدی بین دولت‌های محلی در جهان با شهرداری تهران به چگونگی منابع مالی آنها مربوط است. تهران تاکنون بخش عمده‌ای از اتکای مالی‌اش به درآمدهای ناپایدار و گاه ناسالم مانند فروش تراکم اداره شده است. این منبع که از قضا بخش مهمی از منابع فعلی را شامل می‌شود با چنان شتابی استفاده شده است که دیگر نمی‌تواند مانند گذشته محل اتکای شهرداری باشد؛ فلذا مهم‌ترین اولویت شهر تهران تامین درآمدهای پایدار برای این شهر است و شهرداری اصلح است که توانایی مواجهه با این چالش بزرگ را داشته باشد.

اما باید توجه داشت شهردار تهران علاوه بر اینکه باید فردی سیاسی باشد و از توان مدیریت اقتصادی بالایی نیز برخوردار باشد، نیازمند رویکردی استراتژیک نیز هست. خردگرایی، نگاه اجتماع‌محور، روحیه کار جمعی و شورایی، نظارت‌پذیری، توان راهبری و نیز قدرت تعامل با نهادهای عمومی قدرت و دولت از مهم‌ترین شاخصه‌های دیگر شهردار آینده تهران باید باشد.

یکی از مساله‌های کلیدی شورای پنجم، بازسازی روابط دولت و شهرداری است و ما امیدواریم با توجه به اعتماد مردم و همسویی این دو مجموعه به همکاری پایدار و سازنده‌ای دست پیدا کنیم.

البته باید توضیح دهم که سیاسی بودن شهردار به معنی فهم و کاربست سیاست است نه سیاسی‌کاری و گروکشی از تهران برای رسیدن به موقعیت‌های بالاتر. شهری که بودجه فرهنگی آن از مجموع بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی کشور بیشتر است قطعا نیز مرکزیتی سیاسی دارد.

‌ چرا رویکرد و نگاه اجتماع محور را به‌عنوان یک ضرورت در اداره تهران می‌دانید؟

شهر یک سیستم زنده است و کاملا شباهت به خود انسان دارد. روح و جان دارد. تاریخ دارد. سبک زندگی دارد. روابط انسانی دارد. اینها باعث می‌شود وقتی از یک شهر صحبت می‌کنیم روح و جان او را هم در نظر بگیریم. شهر هم مانند آدم‌ها شاید مسائل و مشکلات کالبدی‌اش را راحت‌تر بتواند تحمل کند. شما در خاطرتان هست که فاجعه پلاسکو چه غم و دغدغه ملی‌ای را به وجود آورد. جان انسان‌هایی که در آن فاجعه از دست رفتند و غصه‌ای که تمام شهر و کشور را فرا گرفت بسیار بسیار بیشتر و مهم‌تر از فروریختن یک ساختمان است. عواقب اجتماعی و اقتصادی خانواده‌هایی که با موضوع پلاسکو درگیر بودند تا سال‌ها گریبانگیر آنها خواهد بود؛ فلذا چنین سیستم زنده و پویایی را تنها با توجه به مکانیک و سازه نمی‌توان اداره کرد. یکی از نقدهای جدی اصلاح‌طلبان فقدان همین نگاه در مدیریت شهری است. ببینید آسیب‌های اجتماعی بخش اجتناب‌ناپذیری از واقعیت زیست شهری در دنیای ما است. تمرکز انبوهی از جمعیت در یک نقطه توام با نابرابری در دسترسی به امکانات و خدمات فرهنگی، آموزشی و کاهش کنترل اجتماعی بر زندگی افراد، نتیجه‌ای به جز گسترش آسیب‌های اجتماعی در بین بخش‌های مختلف اجتماعات شهری به ویژه اقشار فرودست و محله‌های کمتر برخوردار را ندارد و این فضاها را تبدیل به فضاهایی جرم خیز می‌کند.

چالش‌های اصلی سال‌های آینده در تهران بیشتر از آن‌که چالش فنی و مهندسی باشد چالش آسیب‌های اجتماعی است، در نتیجه داشتن رویکرد اجتماعی در برنامه‌های توسعه شهری ویژگی کلیدی شهردار آینده تهران است. مشکلات زیست‌محیطی نتیجه عدم توجه به ظرفیت‌های زیست‌محیطی در برنامه‌های توسعه‌گرایانه است. شهردار آینده تهران باید بتواند با جلب مشارکت اجتماعی جامعه و نهادهای مدنی مانع از تداوم برنامه‌های مخرب زیست‌محیطی در پروژه‌های توسعه شهری شود.

‌ با این توصیف‌هایی که شما از وضعیت تهران و مدیریت شهری کردید، به نظر نمی‌رسد امیدی به بهبود وضعیت این شهر باشد! به عنوان یک شهروند و فردی که قرار است در کسوت ناظر مدیریت شهری در این شهر خدمت کنید، فکر می‌کنید واقعا می‌توان این شهر را به شهری ایده‌آل برای زندگی تبدیل کرد؟

ببینید! به نظر من مهم‌ترین و پایدارترین سرمایه تهران و هر شهر دیگری در جهان شهروندان آن شهر هستند. مردم تهران با خلق حماسه اردیبهشت نشان دادند که آماده صبر و مشارکت در بهبود شرایط زندگی‌ شهر و کشورشان هستند. این سرمایه، سرمایه بزرگی است و به پشتوانه آن می‌توان از مشکلات بزرگتر از اینها هم عبور کرد.

اصولا در کشور ما چند نوع نگاه مدیریتی وجود دارد؛ یک نگاه معتقد است باید دست به آسمان بلند کرد تا بلکه فرجی شود و مشکلات پایان یابد. یک نگاه دیگر، آنقدر ناامید است که منتظر است دستی خارج از مرزها بیاید و یک سری از مشکلات را حل کند و بالاخره گروهی که معتقدند باید خودمان تلاش کنیم و با اتکا به پتانسیل‌های موجود داخلی و بین‌المللی و استفاده از تجارب جهانی گره از کار در بخش‌های مختلف باز کنیم.

با همین استدلال باور قلبی من این است که «تغییر شهر» را باید به یک اراده جمعی و حتی ملی تبدیل کرد. در این رویکرد مردم خودشان یاری‌گر و حامی می‌شوند و برای درک وضع موجود، آستین همت بالا می‌زنند و هر جا که نیاز شد به اصلاح و بهبود شرایط کمک می‌کنند.

شهردار آینده تهران هم باید این را بداند و بپذیرد که فقط شهردار تهران است نه شهردار جایی دیگر! ما اعضای شورای شهر هم باید مراقب باشیم که در مقابل رای بی‌سابقه مردم تهران و اعتمادشان مسوولیت سخت و دشوار خواهیم داشت. به باور من ما باید این رای پاک را با بنا نهادن شورایی پاک و در ادامه شهرداری پاک ادامه دهیم و به تبع آن شهری پاک را برای شهروندان‌مان فراهم کنیم.

‌ تا چند هفته دیگر شورای پنجم کار خود را رسما آغاز می‌کند. تاکنون در مورد اولویت‌های عملکرد شورا در ۴ سال آینده در جلساتی که داشته‌اید صحبت شده است‌؟ و اگر جواب مثبت است این اولویت‌ها چیست؟

نخستین اولویت ما در شورای پنجم این بوده و هست که تبدیل به یک مجموعه و تیم یکدست شویم. به هر حال ما قبلا با هم همکار نبوده‌ایم و لازم است ابتدا به یک وحدت رویه و رویکرد برسیم. بعد از این، مهم‌ترین اولویت ما، تعیین مشخصات شهردار آینده خواهد بود. خوشبختانه در نخستین دور انتخاب گزینه‌های شهرداری ما شاهد شرایطی آرام و حداکثری بودیم. تمامی طیف‌های اصلاح‌طلب و همچنین کاندیدای موردحمایت زنان، در میان ۷ گزینه نهایی شهرداری قرار گرفت که خوشبختانه بازخوردهای مناسبی نیز در میان افکار عمومی داشت. قطعا ما در مراحل بعدی با همین استراتژی و با رعایت خط قرمز اصلی‌مان که منافع تهران و شهروندان تهرانی است، روند تصمیم‌گیری‌مان را ادامه خواهیم داد.

‌ ولی فکر نمی‌کنید با سیکلی که برای انتخاب شهردار طراحی شده، برگزیدن وی تا زمان مقرر ممکن نباشد؟

نه. بعید می‌دانم مشکلی پیش آید. اگر مطابق زمان‌بندی پیش‌بینی شده جلو برویم در سریع‌ترین زمان ممکن شهردار را انتخاب خواهیم کرد. روراست اگر باشیم ما وقت نداریم و سریعا باید وظایفی که مردم تهران بر دوش ما گذاشته‌اند را شروع کنیم.

‌ در طول این مدت اعضای شورای شهر و شهردار تهران، با شما همکاری لازم را برای انتقال اطلاعات داشته‌اند؟

بله. خوشبختانه چه شورا و چه مجموعه مدیران شهرداری همکاری قابل قبولی را با ما به عنوان منتخبین شورای پنجم داشته‌اند.

‌ شما به‌عنوان رییس کمیسیون موقت فرهنگی و اجتماعی شورای پنجم انتخاب شده‌اید. در کسوت چنین جایگاهی تا چه حد با معظلات پایتخت در این حوزه آشنا هستید و فکر می‌کنید تهران در این حوزه با چه چالش‌هایی روبه‌رو است؟

ما هم‌چنان در حال رصد کردن اوضاع و جمع‌آوری اطلاعات هستیم. اما آنچه تا این‌جا مشخص است و می‌توان به قطعیت از آن صحبت کرد این است که مدیریت شهری در سال‌های اخیر شهر تهران را به مثابه کارگاهی عمرانی دیده است و با رویکردی سازه‌گرا کمترین توجه را به حوزه اجتماعی و فرهنگی داشته است. در حوزه اجتماعی ما با برنامه‌ها و اقداماتی روبه‌رو هستیم که بیش از آنکه به دنبال رفع ریشه و دلایل مشکلات باشند به دنبال پاک کردن صورت مساله است. شهرداری تهران در حوزه خدمات اجتماعی گستره فعالیت‌های خود را شفاف تعریف نکرده است و از این رو پاسخگویی مناسبی در قبال فعالیت‌ها و نتایج آن ندارد. عدم تمرکز، ضعف مدیریتی و به کارگیری نیروهای غیرمتخصص از دیگر مساله‌های حوزه اجتماعی شهر تهران است. مدیریت آسیب‌های اجتماعی تهران در واقع عزمی ملی می‌خواهد و شهرداری تهران نیز باید با توان و برنامه بیشتری از این به بعد پیش رود. در حوزه فرهنگی اوضاع تعریف چندانی ندارد. منابع گسترده مالی در این حوزه برون‌داد تاثیرگذاری را نداشته است. ما باید بپذیریم که فعالیت‌های فرهنگی و هنری را به اهالی این حوزه واگذار کنیم و شهرداری و شورا تنها به سیاستگذاری و نظارت بسنده کند. ما نیازمند عدالت در مباحث فرهنگی و هنری هستیم و باید سلایق و نیازهای تمامی شهروندان تهران را با نگاهی بی‌طرفانه و برابر موردتوجه قرار دهیم. شهروندان تهران باید در برخورداری و بهره‌مندی از شهر تهران احساس عدالت و برابری داشته باشند.

‌ از نظر شما در حوزه فرهنگی و اجتماعی مهم‌ترین چالش‌ها از دید شما چیست؟

نگاه کنید در حال حاضر مهم‌ترین چالش بی‌توجهی به موضوع عدالت شهری است. شهروندان تهرانی حق دارند که از امکانات فرهنگی و اجتماعی به شکلی عادلانه برخوردار باشند. این عدالت تنها اشاره به توزیع برابر جغرافیایی ندارد بلکه سطحی عمیق‌تر را مورتوجه قرار می‌دهد. سلیقه‌ها، گرایش‌ها و سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی باید پاسخ مناسبی به نیازهای خود را دریافت کنند. زنان باید شهر را به اندازه مردان از آن خود ببینند. توان‌یابان باید مانند سایر شهروندان در شهر احساس راحتی کنند. سواره‌ها و پیاده‌ها باید به عدالت از فضاهای شهری بهره‌مند شوند. اختلاف طبقاتی که در شکل بسیار زننده‌ای وجود دارد باید کم‌تر و کم‌تر شود.

البته این‌جا منظور حل همه مشکلات مطروحه در چهار سال آینده نیست. باور من این است که این نگاه باید به عنوان نوعی ارزش در فرآیندهای تصمیم‌گیری و عملیاتی ما نهادینه شود. در چنین حالتی ما می‌توانیم امیدوار باشیم چهار سال بعد در سطح بالاتر و بهتری نسبت به امروز ایستاده‌ایم. با توجه به انبوهی و کهنگی مشکلات راجع به کمیت این تغییرات در کوتاه‌مدت خوش‌بین نیستم اما باور دارم به لحاظ کیفی می‌توانیم ارزش‌ها و رویه‌های ماندگار و موثری در شهر تهران بنا بگذاریم تا حرکت رو به جلوی کاهش مشکلات اجتماعی و فرهنگی برگشت‌ناپذیر شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.