رئیس قوه مقننه از منظر خود به موضوعات نگاه می‌کرد و ریاست قوه مجریه هم از جایگاه خویش به تدبیر و تمشیت مملکت می‌پرداخت. موضوعی که اگر خوب تدبیر نشود می‌تواند سطح نزاع میان دو قوه را بالا ببرد که اتفاقا این مورد در قضیه کاشانی و مصدق اتفاق افتاد.

به گزارش جماران؛ غلامعلی دهقان . استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:

از سال‌ ۱۳۲۹ تا نیمه دوم سال ۱۳۳۱، سال‌های هم‌گرایی کاشانی و مصدق است که اوج آن اعلامیه کاشانی مبنی بر استعفای قوام و بازگشت دوباره مصدق و حادثه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ است که امروز در آستانه سالگرد آن قرار داریم. با وجود این مجموعه علل و عواملی در نیمه دوم سال ۱۳۳۱ و نیمه اول ۱۳۳۲ سبب شد این هم‌گرایی به واگرایی تبدیل شود که این اختلاف و افتراق قطعا در موفقیت کودتای ۲۸ مرداد نقش داشت. در این مجال به برخی از این اختلاف‌ها اشاره می‌شود.

۱. پس از شکل‌گیری مجلس هفدهم، کاشانی با ۴۷ رأی به ریاست مجلس شورای ملی انتخاب شد و رقیبش دکتر معظمی ۱۰ رأی آورد. بخشی از اختلاف‌های به‌وجودآمده میان مصدق و کاشانی ناشی از همین موضوع بود. رئیس قوه مقننه از منظر خود به موضوعات نگاه می‌کرد و ریاست قوه مجریه هم از جایگاه خویش به تدبیر و تمشیت مملکت می‌پرداخت. موضوعی که اگر خوب تدبیر نشود می‌تواند سطح نزاع میان دو قوه را بالا ببرد که اتفاقا این مورد در قضیه کاشانی و مصدق اتفاق افتاد.

مجلس هم با نهایت همکاری به مدت شش ماه با پیشنهاد مصدق موافقت کرد، اما پس از شش ماه و بعد از درخواست مجدد مصدق مبنی‌بر تجدید این دوره برای شش ماه دیگر کاشانی به‌طور علنی موضع گرفت. او در ۲۸ دی ۱۳۳۱ با نوشتن نامه سرگشاده‌ای نوشت: «درخواست چنین اختیاراتی مباین مصالح مملکت و دولت است و فاقد ارزش قانونی است. در گذشته هم نمایندگان اشتباه کرده‌اند و این اشتباه مجوزی برای تکرار نیست». با وجود مخالفت کاشانی با درخواست دولت، مجلس هفدهم با ۵۹ رأی از ۶۷ نماینده حاضر، به پیشنهاد مصدق مبنی‌ بر تجدید لایحه اختیارات ویژه رأی داد.

۳. در اردیبهشت سال ۳۲ سرلشکر زاهدی برای تحقیق درباره ربوده‌شدن و قتل افشارطوس، رئیس شهربانی، احضار شد؛ اما او در مجلس شورای ملی تحصن کرد. پس از تحصن سرلشکر زاهدی در مجلس، کاشانی برخلاف تصور همگان با این قضیه موافقت بیش‌ از حد انتظار نشان داد و بر دامنه اختلاف‌های قبلی افزود. کاشانی به دیدار زاهدی شتافت و از او پذیرایی خوبی هم شد.

۴. سرانجام کاشانی در مخالفت با انحلال مجلس هفدهم، مخالفت همه‌جانبه خود با مصدق را علنی کرد. او در اول مرداد ۱۳۳۲ گفت: «دکتر مصدق از این نهضت استفاده کرده و هماهنگی با آن نشان داده تا به‌وسیله آن حریف‌های خود را از حکومت دور سازد و خودش بر مسند صدارت بنشیند و در عرض این ۲۷ ماه یک قدم مفید هم برنداشته است».این سخنان کاشانی با سخنان قبلی او درباره مصدق مقایسه شود، آنجا که گفت: «در این راه همه باید از دکتر مصدق حمایت کنند. مصدق شخصی است بی‌غرض و نصایح مشفقانه را می‌پذیرد. من و مصدق هر دو یک هدف داریم. وقتی هدف یکی باشد به‌هیچ‌وجه اختلافی پیدا نخواهد شد».

۵- آیا آنچه در بالا آمد دلیل واگرایی و افتراق بود؟ آیا دلیل اصلی نفوذی‌ها بودند که بر آتش اختلاف دمیدند؟ آیا کارکرد حزب توده و خطر کمونیست‌ها برای امنیت ملی سبب اصلی افتراق بود؟ آیا منیت و خودخواهی‌ها زمینه‌ساز این تفرق شد؟ هرچه بود از ٣٠ تیر سال ١٣٣١ تا کودتای ۲۸ مرداد سال ١٣٣٢، شد آنچه نباید می‌شد.

 

۲. در مرداد ۱۳۳۱ و پس از شکل‌گیری مجلس هفدهم مصدق با توجه به حساسیت اوضاع از مجلس خواهان اختیارات ویژه در امر قانون‌گذاری در مواردی مشخص شد. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
13 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.