به گزارش جماران، محمدحسن خانی‌پور در نامه نیوز نوشت:

احمدی نژاد حالا از همیشه تنها تر شده است . هم پیوند با قدرت رسمی را از دست داده و هم از بدنه به صورت کامل جدا شده . او مانده و چند نفر دیگر . کسانی که معلوم نیست حتی در ادامه با او بمانند. احمدی نژاد گویا تمام شده ؛ برای همیشه .

اگر تا همین روزهای پیش لقب مرد سلفی های سیاسی را به او داده بودیم امروز حتی برای سلفی انداختن وابراز وجود اجتماعی – سیاسی اش هم با مشکل مواجه شده است. شاید کمتر کسی تصور می کرد فردی که هشت سال آنچنان می تاخت و بر همه امور تاثیرگذاری اش را به رخ می کشید حالا در چنین موقعیتی گرفتار شده باشد . محمود احمدی نژاد را توصیف می کنیم ؛ رییس دولت های نهم و دهم. 
 
خبرها در مورد او زیاد شده؛ تحولات هم همینطور. از یک طرف می گویند او از فهرست اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت خارج شده است و در دوره جدید او را در این نهاد نخواهیم دید، از طرف دیگر او با دو حادثه غیرمنتظره در مورد خود مواجه شده است، یکبار به بهشت زهرا رفته و آنجا گویا خانواده شهدا با او برخورد کرده و انتقاداتی شدید را خطاب به او مطرح کرده اند و در تحولی دیگر وقتی که او برای مراسم تشیع پیکر شهدای حادثه تروریستی به جمع مردم رفته بود با شعارهای تند وتیز حامیان سابق اش مواجه شده است . 
 
این ها هیچ کدام برای احمدی نژاد نشانه های خوبی نیست ؛ معنای خوبی هم برای او ندارد. احمدی نژاد که آرایش سیاسی را در ایران به خوبی می شناسد می داند که در لبه پرتگاهی مهم در دوران سیاست ورزی اش قرار گرفته است. باید تصمیمی سرنوشت ساز برای خودش بگیرد . 
 
احمدی نژاد ؛ اپیزود اول : ورود و خروج اولیه
از وقتی دیگر رییس جمهور نبود خیلی ها پیش بینی می کردند که او چندان تاب و توان دوری از قدرت را ندارد . می گفتند او در نزدیکترین زمان ممکن برای بازگشت به قدرت تلاش خواهد کرد. سکوت او اما ادامه داشت تا اینکه این جمله جدید از سمت او مطرح شد :« من در جریان مسائل کشور هستم اما فعلا مصالح اقتضاء نمی کند ورودکنم. وقتش که شد درخدمت ملت خواهم بود» 
 
این سخنان در سخنرانی بافق بیان شد. تا قبل از این سخنرانی پیش تر هر وقت درباره احتمال نامزدی احمدی نژاد در انتخابات از او پرسیده می شد تنها سکوت می کرد یا با یک شوخی نه چندان بامزه از کنار سوالات اینچنینی رد می شد. احمدی نژاد در تمام این مدت اگر چه تمایل زیادی داشت تا خود را در قاب دوربین های عکاسان خبری قرار دهد اما ترجیح می داد صوت دندان گیری برای ضبط های خبرنگاری نداشته باشد.
 
بعد از مدتی سکوت در آستانه ورود به سال 95 ناگهان او فعال تر از همیشه شد . به یاد دوران ریاست جمهوری ، شهر به شهر و مسجد به مسجد می رفت. کارناوال استقبال به راه انداخته بود. دیگر شکی نبود که او از این کارهایش هدفی دارد. برای کسانی که او را می شناختند این رفتارها نشانه های حضور در انتخابات را داشت . 
 
ناگهان اما او به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته و آنجا در مورد حضور در انتخابات نهی می شود .یک اتفاق غیر منتظره برای او که امیدها و نقشه های زیادی برای اردیبهشت 96 داشت . ظاو شوکه شده بود . یک اتفاق سیاسی بسیار مهم برای او که بعد از این دیدار سکوت را بر هر کار دیگری ترجیح داد . واکنش ها به این ماجرا و مخابره اخبار مختلف در ادامه همراه شد با روایت این دیدار از سوی رهبر معظم انقلاب. ایشان در این مورد فرمودند: « یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدم‌ها هم، بخصوص آدم‌هایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایه‌ی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو»
 
تا اینجای کار مساله تمام شده به نظر می رسید . احمدی نژاد هم که نامه داد و تبعیت کرد دیگر شکی نماند که نباید او را از مولفه های تاثیر گذار در انتخابات دانست . او حتی بیانیه های دیگری هم داد و نوشت :« از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است. ممکن است برخی افراد یا جریانات و جناح ها به خاطر منافع گروهی ، اخبار و شایعاتی تحت عنوان حمایت از شخص خاصی به نقل از اینجانب منتشر نماید. صریحا اعلام می نمایم که این نوع شایعات و اخبار حتی اگر از زبان نزدیکان اینجانب باشد ، خلاف واقع است و قویا تکذیب می شود. »
 
احمدی نژاد ؛ اپیزود دوم : قرائت عجیب از نهی
اما نه محمود احمدی نژاد حاضر نبود به این سادگی از خبر حضور در انتخابات بگذرد . او برنامه های دیگری داشت ؛ باید زمینه بازگشت را آماده می کرد . این پلن دوفاز داشت .در فاز اول باید یک نفر پیش قدم شده و با احمدی نژادنمایی ، به تست فضا و برداشت بخشی از هزینه ها اقدام کند. 
 
نگاه ها اول به مشایی دوخته شد اما او بنا نداشت در قامت کاندیدا وارد این عرصه شود . 
به بقایی رسیدند ؛ چرایی آمدنش را هم اینگونه تئوریزه کردند :«آنچه از بیانات مقام معظم رهبری دریافت کردیم این است که احمدی نژاد فقط به عنوان نامزد حضور نداشته باشد» (اسفندیار رحیم مشایی)
 
بقایی بهانه حرف زدن های احمدی نژاد بود . فیلم منتشر می کرد ؛ سخنرانی و نشست خبری برقرار می کرد . او جزوی از انتخابات شده بود . 
 
زمان ثبت نام که فرا رسید ، زمان اجرای فاز دوم پلن احمدی نژاد هم فرا رسید . او در سالن ستاد انتخابات رو به عکسان خبری کرد و شناسنامه اش را از جیب در آورده و به همه اعلام کرد آمده است تا شخصا ثبت نام کند . 
 
او برای این اقدام خود قرائت های عجیب و غریبی هم از ماجرای نهی کرد . حالا چشم ها به شورای نگهبان دوخته شده بود : «آیا با پدیده تایید صلاحیت احمدی نژاد در انتخابات مواجه خواهیم شد ؟»
 
ریسک بزرگ احمدی نژاد جواب نداد : او رد صلاحیت شد .
 
احمدی نژاد ؛ اپیزود سوم : فرصت آخر ؟
دور جدید زندگی محمود احمدی نژاد آغاز شده است . باید در دو سطح سیاسی و اجتماعی این مساله را مورد بررسی قرار داد.
 
 در سطح سیاسی تازه ترین خبر این است که او در دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام احتمالا حضور نخواهد داشت . این تنها رشته ارتباطی او با ساختارهای قدرت رسمی در ایران بعد از دوران ریاست جمهوری اش بود .  این منقطع شدن خبر بسیار بدی برای محمود احمدی نژاد است.
 
اما در سطح اجتماعی او همیشه متصور بود که در میان بدنه حزب اللهی و اصولگرا همچنان طرفدارانی دارد . او تصور می کرد این بدنه همچنان بعد از تحولات متعدد بخشی از این بدنه همراه اوست.
 
اما در دو واقعه این روزها یعنی حضور او در بهشت زهرا و نیز مراسم تشیع شهدای حوادث تروریستی ، اتفاقات خیره کننده ای رخ داد و همان بدنه طرفدار او به تندترین شکل ممکن با او مواجه شدند . 
 
احمدی نژاد حالا از همیشه تنها تر شده است . هم پیوند با قدرت رسمی را از دست داده و هم از بدنه به صورت کامل جدا شده . او مانده و چند نفر دیگر . کسانی که معلوم نیست حتی در ادامه با او بمانند. احمدی نژاد گویا تمام شده ؛ برای همیشه . برخی اما همچنان می گویند او هنوز فرصت دارد ؛ شاید که پلی مانده باشد . آیا او برنامه ای دارد ؟

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.