هیچوقت نمیتوانیم مثل آمریکاییها باشیم. اصلاً ما و آنها قابل مقایسه نیستیم. آنها در یک بستر فکری خاصی و با پیشینه¬ای متفاوت از ما هستند. نباید به شکلی رفتار کنیم که مقصر قلمداد شویم. در انتخابات آینده هر کسی که رئیس جمهور شود قطعاً باید خیلی حسابشده و دقیق و دور از احساسات تصمیم بگیریم

علی اکبر صالحی ناگفته هایی را از مذاکره با آمریکا، ماجرای آمیا، آزادی 48 گروگان ایرانی که توسط تروریستها در سوریه گرفتار شده بودند، دفاع از برجام ، چشم انداز آن و موضوعات دیگر به طور صریح و بی بازگو کرده است. 
به گزارش جماران، مشروح مصاحبه علی اکبر صالحی با «ستاره صبح» در پی می آید:
 
  چه خاطره شیرینی از دوران تصدی وزارت امور خارجه دارید ؟ 
دو تا خاطره خیلی برای من شیرین بود؛ یکی اینکه 48 نفر از عزیزان ما در سوریه گرفتار شدند و اعلام کردند که فردا اعدامشان میکنند؛ البته ماهها گرفتار بودند و سردار سلیمانی عزیز به من زنگ زد که اینها را میخواهند فردا اعدام کنند و باید یک کاری بکنیم. گفتیم چه کار کنیم، به ذهنم چیزی رسید؛ به نخستوزیر وقت قطر زنگ زدم، چون قطریها از اغلب این تروریستها حمایت میکردند. به نخستوزیر وقت زنگ زدم و گفتم آقای نخستوزیر ما این حادثه را از چشم شما میبینیم، اگر اتفاقی بیفتد، عواقب آن غیرقابل پیشبینی خواهد بود و بنده دیگر هیچ چشم¬انداز روشن و تضمینی در استمرار رابطه سیاسی و سایر روابط دو جانبه نمی¬بینم.
 
  نوعی اولتیماتوم؟
بله اولتیماتوم دادم. بعد گفت خب من چی کار میتوانم بکنم؟ گفتم نمیدانم؛ تروریستها فردا میخواهند این عزیزان را اعدام کنند و شما هم از نظر ما حامی آنها هستید.
 
   شما و عربستان؟
آن موقع روابط با عربستان به این شدت خراب نبود و عربستان خیلی درگیر با قضیه سوریه نشده بود. آن موقع قطر حامی اصلی بود. گفتم باید یک کاری بکنید، گفت شما به ما بگو این گروه گروگان¬گیر چه کسانی هستند؟ من زنگ زدم به سردار و گفتم میدانید اینها چه کسانی هستند؛ آدرسی نداشت که به ما بدهد که دقیق بگویم شخص فلان در مکان فلان... گفتیم چیزی نداریم، ما فقط میدانیم که اینها...
نخست وزیر قطر گفت خب من یک پیشنهادی دارم، من از شبکه الجزیره پیامی می¬دهم و میگویم اگر این کار بشود چنین و چنان و این خلاف اسلام و خلاف انسانیت و خلاف اخلاق است و... خلاصه واکنش شدیدی نشان میدهیم. بعد از پیام نخست وزیر، گروگان¬گیرها پیام دادند که ما به اعتبار پیام نخستوزیر قطر دست نگه میداریم تا این مسأله حل شود و قطر هم بنا شد بین ما میانجی باشد. بالاخره معاون وزیر خارجه اش آمد ایران با آقای امیرعبدالهیان که همتای ایشان بود یک قرارگاهی را تشکیل دادند و از آن طریق با تروریست¬های سوریه در تماس مستمر بودند تا نهایتاً عزیزان ما آزاد شدند. این برای من واقعاً یک اتفاق غیرقابل باوری بود، یعنی وقتی انجام شد یک کار عظیمی بود. یکی این کار بود و یکی بحث آمیا. آرژانتینیها دائماً در جوامع بینالمللی ایران را مسئول حادثة آمیا معرفی می¬کردند، تا اینکه با وزیر امور خارجه آرژانتین تماسهای محرمانهای گرفتیم. اتفاقاً دو بار در سوریه و یک بار در زوریخ ملاقات کردیم و گفتیم شما همواره ما را متهم میکنید، خب بیایید بنشینیم حلش کنیم. این حل شدن منجر به نوشتن یک تفاهمنامه شد؛ یک توافق بین ما و آنها که در یک اجلاس بینالمللی در «آدیس آبابا» به امضای طرفین رسید و این قضیه را علنی کردیم. آنجا تفاهمنامه را که امضا کردیم تازه آرژانتین به هم ریخت. آمریکاییها و اسرائیلیها اعتراض کردند و گفتند سر شما کلاه رفته و آرژانتین نمی¬بایست آن را قبول می¬کرد. آرژانتین قرار بود که توافقنامه را به تصویب مجلس¬شان برساند که با بن¬بست روبه¬رو شد. خلاصه آرژانتین به هم ریخت و دو بار خانم کرشنر که آن موقع رئیسجمهور بود در سازمان ملل علیه اسرائیل و آمریکا صحبت کرد. دفعه آخر به گونهای بود که منجر به قطع پخش مستقیم سخنرانی ایشان از رسانه¬ها گردید، یعنی خود رسانههای بینالمللی که دائماً میگویند ما آزادی بیان داریم ثابت کردند که چنین نیست. این دو خاطرة خوب بودند که هر دو به نفع ما تمام شد. خاطره تلخی که ما داشتیم اشغال سفارت انگلیس بود. چهار ماه بود که سفیر انگلیس آمده بود، چون سفیر نداشتیم. ما با وزیر امور خارجه این کشور، آقای ویلیام هیگ در نیویورک صحبت کردیم و توافق کردیم که سفیرشان بیاید و سفیر آمد. ما به سفیر همه توصیهها را کرده بودیم. واقعاً خیلی جالب است؛ گفتم آقای سفیر، ملت ما خاطره خوشی از انگلیس ندارد؛ بهخاطر رفتار خصومتبار شما در این دو قرن اخیر در کشورمان. بنابراین تصور نکنید که این ذهنیت پاک شده، لذا شما باید به گونهای عمل کنید که هیچ حساسیتی در مملکت ما ایجاد نشود و ما مراقبیم که شما دست از پا خطا نکنید. بعد از چهار ماه که به جده بنا به درخواست وزیر خارجه سوریه برای شرکت در سازمان کنفرانس اسلامی رفته بودم، در راه اجلاس تلفنی اطلاع دادند که سفارت انگلیس را گرفتند. این برای من واقعاً غیرقابلباور بود. شما بروید رسانههای آن زمان را ببینید که چه کسانی از این حرکت حمایت کردند. خلاصه ما با جدیت این مسأله را دنبال کردیم و با عنایت مقام معظّم رهبری این موضوع حل شد. مسلماً دوران سختی بود و از طرفی در آن مقطع زمانی، روابط بین قوای سهگانه نیز چندان خوب نبود. وزیر خارجه هم باید در شرایط سختی عمل می¬کرد و بالاخره رویکرد بینالمللی ما متأثر از مسائل داخلی ماست و خب مسائل داخلی یک مقدار مشکل آفریده بود؛ دوران خیلی تلخی بود، ولی خب الحمدالله به خوبی و خوشی و به گونهای عمل شد که جلوی واکنش تند اتحادیّة اروپا را گرفت. بنده دو روز بعد از این حادثه به آلمان رفتم و با وزیر امور خارجة انگلیس نیز دو سه مرتبه تلفنی صحبت کردم و بالاخره مسئله را حل و فصل کردیم.
  میخواستم که از دوران مذاکرات هسته ای که 23 ماه هم ادامه داشت و جنابعالی هم از افراد مؤثر آن تیم مذاکرهکننده بودید، یک خاطره شیرین و یک خاطره تلخ بگویید.
ببینید من در یک سال اول مذاکرات هستهای مستقیماً نبودم.
 
  در واقع ده ماه بودید.
کل مذاکره 23-24 ماه طول کشید که من در حدود 12 ماه اول را حضور نداشتم و در یک سال آخر مشارکت داشتم؛ در یک جلسهای ما را خواستند؛ جلسهای که بزرگان حضور داشتند. آقای دکتر لاریجانی و آقای دکتر ولایتی گفتند ضرورتاً شما باید حضور پیدا کنید. آنجا آقای دکتر ظریف یک گزارشی دادند و گفتند که ما دیگر با بنبست روبهرو شدیم. آقایان دکتر لاریجانی و دکتر ولایتی از بنده خواستند که ورود کنم، بنده در پاسخ عرض کردم؛ وقتی آقای دکتر ظریف با همه زحماتی که کشیدند و با تجاربی که دارند الان میگویند ما در بنبستیم من بروم چه معجزهای کنم!
شرایطی را مطرح کردم و تصور میکردم این شرایط احراز نشود. یکی از شرایط، حضور همتای بنده بود. دو شرط دیگر هم بود که البته همان اولی حاصل شد. خلاصه آقای عراقچی تماس می گیرند، آمریکاییها هم از خدا خواسته فوری میگویند وزیر انرژی ما میآید. آن موقع ایام فاطمیه بود و بنده در کمال ناامیدی به مفهوم عملی و نه ناامیدی به مفهوم توکل، با خواست خداوند و با توسل به حضرت زهرا رفتیم و گفتم ما که بدون لطف الهی نمیتوانیم کاری بکنیم و حضرت حق نیز الطاف خود را شامل حال ما کرد و توفیق حاصل شد.
 
  ما کار رسانهای میکنیم و مرتب مذاکرات و برجام را تعقیب کرده و میکنیم. جنابعالی همواره مدافع برجام بودید. میخواستم ببینم که استدلالتان چیست و چرا از این سند و توافق تاریخی حمایت میکنید؟
من به برجام به دو دلیل واقعاً توجه دارم؛ نخست آنکه برجام منافع ملّی ما را تأمین کرده و این را بدون هیچ تردیدی میگویم. بهخصوص در بُعد فنی، هرچند ما در ظاهر یک محدودیتهایی را پذیرفته¬ایم. من بارها شرح دادم اینها محدودیتهای ظاهری است؛ محدودیتهایی است که آنها میتوانند برای خودشان استدلال بکنند که ما با اِعمال این محدودیتها به طرف ساخت سلاح منحرف نمیشویم. ما که هدفمان ساخت سلاح نبوده، از اول هم چنین برنامهای در دکترین دفاعی ما نبوده است؛ حالا شما هر چقدر میخواهید محدودیت بگذارید، اما ما دستاوردهای فراوان دیگری را توانستیم کسب کنیم از جمله اینکه ذخایر اورانیوم را توانستیم ارتقا بدهیم؛ چیزی که قبلاً مقدور نبود. توانستیم در بازار جهانی خرید و فروش کالاهای استراتژیک وارد شویم، مثل آب سنگین. با وجود برخی تحریمها و اینکه بانکهای بزرگ هنوز وارد عمل نشدهاند، اما حتماًً خبر توافق با شرکت بوئینگ را شنیدهاید. این تحولات نشان میدهد بانکهای بزرگ آرامآرام وارد صحنه شده و پنجره گشوده خواهد شد. ایرباس هم به همین صورت است و بالاخره ایرباس که مجانی خریده نمیشود، باید پولی داده شود؛ پس این نشان میدهد که راه دارد باز میشود. قبل از برجام، 900 هزار بشکه نفت صادر میشد، اما اکنون قریب به دو و نیم میلیون بشکه نفت صادر می¬شود. دریافت پول نفت به آسانی امکان پذیر نبود، الان پول نفت را به راحتی دریافت میکنیم و نقل و انتقال وجوه دریافتی انجام میشود و دیگر برای خرید تجهیزات مشکل نداریم، در صورتی که قبلاً برای خرید برخی اقلام مورد نیاز گاهی باید در ازای یک دلار، چند دلار پرداخت میکردیم.
 
  واسطه ها؟
بله. خب اینها واقعیت است و نمیتوانیم بگوییم این اتفاقات نیفتاده است. پس من اعتقاد دارم برجام منافع ملّی ما را تأمین کرده است. البته یک مقدار بدقولی و نقض عهد هم مشاهده شد و عزیزان ما در وزارت امور خارجه پیگیر رفع مشکلات در این زمینه هستند.
  شما حاضرید در همین زمینه با آنهایی که مخالفند مناظره هم بکنید؟
بحث مناظره نیست، دیدگاههای خود را صادقانه و بر اساس مستندات و واقعیات مطرح میکنیم. بنده معتقدم که برجام، منافع ملّی ما را تأمین کرده است.
چون یک عده میگویند نه.
شما این پرسش را مطرح کنید که اگر برجام نبود، چه اتفاقی رخ میداد؟
 
  اگر برجام نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟
یک متمم که فروش نفت ما قطعاً کمتر از 900 هزار بشکه میشد.
 
  با نظام تحریمها؟
بله هر شش ماه دویست هزار بشکه کم می¬شد. حالا بعضیها استدلال¬هایی مطرح میکنند که فعلاً با آنها کاری نداریم. من اصلاً همان 900 هزار بشکه را میگویم. آیا ما میتوانستیم اقتصادمان را با همین 900 هزار بشکه اداره کنیم؟ اگر خرید جنسهای مورد نیاز با هزینه بیشتر انجام می¬گردید آن وقت آیا شرایط سختتر نمیشد؟
 
  الان حدود 70 میلیون دلار نسبت به آن موقع درآمدمان بالا رفته؟
اگر میزان درآمد ما از منبع نفت منظور شماست، بله. در حال حاضر صادرات نفتمان از 900 هزار بشکه به 2 میلیون و 400هزار بشکه رسیده و شما اگر ضربدر پنجاه دلار بکنید 70 میلیون دلار در هر روز... اضافه درآمد داریم و این پول کمی نیست. اما دفاع بنده از برجام دلیل دیگری نیز دارد. بحث برجام و این کانال مذاکره با آمریکا را از زمان دولت سابق شروع کردیم. از طریق مذاکره با 1+5 مشکل بود که به نتیجه برسیم و یکی از دلایلش این بود که ما همزمان میخواستیم با شش کشور حرف بزنیم و نمیشد؛ یعنی شما با شش کشور که حرف میزدید آنها همزمان با هم که نمیگفتند بله یا خیر. هر کشوری، موضعی متفاوت اتخاذ میکرد و تا اجماع هم بین آنها نباشد، جمع بندی و نتیجه گیری هم غیرممکن میشد. برای همین هم دوستان سالها مذاکره کردند و زحمت کشیدند اما نتیجهای حاصل نشد.
 
  چون نتوانستند با آمریکا به تفاهم برسند؟ 
نه فقط بحث مذاکره با آمریکا نبود. آمریکا یکی از طرفهای درگیر در موضوع بود. آلمان، چین، فرانسه و روسیه نیز تأثیرگذار بودند، اما ما بعد از اینکه راه مذاکره با آمریکا باز شد شرطمان این بود که ما با آمریکا مذاکره میکنیم و آمریکا باید نتیجه را برای گروه کشورهای 1+5 جا بیاندازد، نه اینکه ما برویم و با 1+5 جداگانه مذاکره کنیم و 5 کشور دیگر، موضعی متضاد اتخاذ کنند؛ به عبارت دیگر قرار شد که فقط یک بار مذاکره شود. آمریکا واسطه شده بود، چون زورش به کشورهای دیگر میرسید و راحت میتوانست آنها را مجاب کند.  من خوشحالم آن زمان من در وزارت خارجه بودم و توانستم این راه را باز کنم(منظور مذاکره مستقیم).
  شما چشم انداز برجام را بعد از اوباما چطور میبینید؟
در حال حاضر اطلاعاتم آنقدر زیاد نیست که دقیق و بیطرفانه بتوانم نظرم را بگویم، هرچند خیلی مطالعه میکنم، اما اعتقادم این است که برجام صدمه جدی نخواهد دید. علاقه شخصی بنده هم به حفظ برجام است. اعتقادم این است که بعید است ترامپ بخواهد برجام را به هم بزند. قانون ISA هم که اخیرا تمدید شده، اوباما اعلام کرد که من دوباره مطابق گذشته آن را بلااثر میکنم. این قانون در حال حاضر نیز جاری هست، اما بلااثر هست. تنها مسئلهای که هست، ما اعتقاد داریم که آمریکا بدعهدی کردهاست، یعنی علی القاعده وقتی که تا آخر دسامبر این تمام میشد دیگر نباید تمدید میشد. این یک بدعهدی است که انجام شده است.
 
  یعنی شما می گوید توافق شده بود که ISA تمدید نشود؟ 
حالا یک استدلال دیگر هم وجود دارد که میگویند اگر این قانونِ تمدید نبود، ترامپ هم با این شرایطی که میگوید و این آدمهایی که اطراف او جمع شدهاند یک قانون دیگری را وضع میکردند که اوضاع به مراتب سختتر و پیچیدهتر میشد، بنابراین از نظر عدهای این قانونی که تصویب شده یک قانونی است که عقیم شده است، یعنی چنین استدلال میکنند که این قانون فعلی از وضع قانونی بدتر جلوگیری میکند. البته این نظر شخصی بنده نیست، من فقط دارم بازتاب این تحلیلها را میگویم و خواست قلبیام این است که برجام پابرجا بماند و لطمهای به آن نخورد، چون هم به نفع ماست و هم به نفع منطقه و هم به نفع جامعه بین المللی است. اگر ما میخواهیم واکنشی نشان دهیم واکنش ما منبعث از هوشیاری، هوشمندی، تدبیر و عقلانیت و حسابشده باشد؛ یعنی در زمان مقتضی واکنش مناسب را نشان بدهیم.
  آقای دکتر سوال آخر: یک رئیس جمهور غیرقابل پیشبینی وارد کاخ سفید شده است. به نظر شما رئیس جمهور آینده ما نیز باید شخصی شبیه ترامپ باشد؟ یعنی غیرقابلپیشبینی یا آنتیترامپ را انتخاب کنیم که قضایا را پیچیده نکند؟ شما در این زمینه چه توصیه ای به رای دهندگان دارید؟
ما هیچوقت نمیتوانیم مثل آمریکاییها باشیم. اصلاً ما و آنها قابل مقایسه نیستیم. آنها در یک بستر فکری خاصی و با پیشینه¬ای متفاوت از ما هستند. نباید به شکلی رفتار کنیم که مقصر قلمداد شویم. در انتخابات آینده هر کسی که رئیس جمهور شود قطعاً باید خیلی حسابشده و دقیق و دور از احساسات تصمیم بگیریم؛ به عبارت دیگر ما نباید زمینة وحدت آنها را فراهم کنیم. آنها الان بین خودشان اختلاف دارند  و ما نباید کاری بکنیم که آنها خدای نکرده علیه ما متحد شوند. خیلی باید با دقت و ظرافت رفتار کنیم. بهترین تکیهگاه ما در دولت آینده، وحدت ملّی و انسجام ملّی است. اگر ما حداقل روی موضوع رویکرد خارجیمان یک انسجام و وحدت ملّی داشته باشیم، آنها حساب کار خودشان را میکنند، آنها که خیرخواه ما نیستند. اکنون ما میبینیم حتی عزیزانی که قبلاً انتقادی به برجام داشتند، در شرایط ففعلی دارند به آمریکا میتازند که چرا میخواهی برجام را مخدوش کنی؟ این واکنش¬ها، خود بیانگر برخی واقعیت¬هاست. مسیر برجام برگشت ناپذیر است، زیرا برجام یک قرارداد بینالمللی است و پشتوانه قطعنامه 2231 شورای امنیت را نیز با خود دارد.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.