«به نظر بنده اولین اقدام دولت حل مساله فقدان انسجام در ساختار مدیریتی کشور از طریق گفت‌وگو و تفاهم است. هر کار دیگری بدون توجه به این مساله، آب در هاون کوبیدن خواهد بود.»

به گزارش جماران، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: 

مشکلات و نارسایی‌های جامعه ایران به نسبت شناخته‌ شده‌اند ولی مشکل مهم‌تر در عدم تفاهم نسبت به ترتیب اولویت‌های آنهاست و اینکه از کجا باید آغاز کرد؟ آنچه در ماه‌های گذشته به ویژه در روزهای اخیر شاهد آن بودیم، نشان داد که ایجاد انسجام مدیریت کشور و پرهیز از شکاف درون آن اولویت اول است.

در واقع می‌توان گفت که درمان این نارسایی حالت اورژانسی دارد و نمی‌توان با این حد از تنش و تضاد درون ساختار مدیریتی کشور، هیچ تصمیم مهمی را گرفت. اینها را هم نمی‌توان با اطلاعیه‌های غیرواقعی لاپوشانی کرد. به نظر می‌رسد که حتی نیاز نیست که مقصریابی شود، نیاز نیست که در این مرحله حق و باطل ماجرا مشخص شود، چراکه نه‌تنها امکان رسیدن به این نتیجه وجود ندارد، بلکه فرصتی هم برای این کار نیست. این نحوه برخورد مخالفان دولت درون نهادهای قدرت و مقابله‌ به ‌مثل محدود دولت، جز تضعیف نظام مدیریتی کشور، نتیجه‌ دیگری ندارد.

اینکه رییس‌جمهور سخنرانی کند و در تمام مدت عده‌ای علیه او شعار دهند و بالطبع او را عصبانی کنند تا مقابله به مثل کند، اینکه علیه رییس‌جمهور در مجلس شبنامه پخش شود یا با صدای بلند خواهان پایین کشدن وی شوند یا از لحظه و دقیقه اعلام تغییرات قیمت بنزین، با حداکثر توان به جنگ و مقابله با آن بروند در حالی که قرار داشته‌اند که همه از آن حمایت کنند. اینکه بلافاصله طرح لغو آن مصوبه را به مجلس ببرند یا در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تقابل چهره‌ به چهره پرداخته شود یا هر یک از ابزارهای خود برای تضعیف دیگری استفاده کنند، نتیجه‌ای جز زیان برای جامعه ندارد و بدون تردید اتفاقات اخیر نیز متاثر از این شکاف بود. همچنان که اتفاقات سال ۹۶ چنین بود.

این نحوه برخورد برای جدا کردن حساب خود از یک تصمیم سه‌قوه‌ای پیام روشنی را به جامعه می‌دهد. این یعنی ما با هم نیستیم و شما هر کاری می‌خواهید بکنید. رفتارهای چند ماه اخیر نشان داد که بر خلاف گذشته از نظر سطح رفتار سیاسی به ‌شدت نزول کرده‌ایم. شاید گفته شود که این شکاف از گذشته نیز بوده است. بله، بوده و حدی از آن در بیشتر کشورها نیز هست. ولی در ایران چند تفاوت وجود دارد. اول اینکه دایره قدرت و اختیارات حکومت در اداره کشور بسیار زیاد است و برخلاف جوامع پیشرفته که بخش مهمی از امور جاری کشور بر اساس بنیان‌های قوی مدنی و مردمی اداره می‌شود و خارج از منازعات حکومتی است، در ایران همه امور بر محور تصمیمات دولت است. نمونه‌اش قیمت‌گذاری است که کمتر کشوری است مانند ایران تا این حد در این گرداب غرق شده باشد. تفاوت دیگر وجود برخی نهادهای مستقل و فصل‌الخطاب در کشورهای دیگر است که در مواقع بحران وارد می‌شوند و اختلافات را یکسره می‌کنند. در ایران این نهادها نیز کمابیش در میدان منازعه هستند و نقش بی‌طرفی آنها کمرنگ شده است. و بالاخره اینکه شدت تنش و شکاف درون ساختار مدیریتی چنان زیاد شده که به نوعی از تقابل و رودررویی ختم شده است و دود این وضعیت به چشم مردم می‌رود. بنابراین لازم است که سیاستگذاران و دست‌اندرکاران امر در اولین فرصت در این باره چاره‌‌اندیشی کنند. البته این کار را می‌توان بدون تنش و تقابل انجام داد. حداقل یاد بگیریم که در این مورد قدری گفت‌وگو و تفاهم کنیم. در واقع باید مثل آن دو زن که ادعای مادری یک کودک را داشتند، عمل کنیم. این کودک قابل تنصیف نیست، حتی اگر سهم مادر دروغین شود بهتر از این است که نصف شود یا از بلاتکلیفی دچار مشکل شود. مساله مادر اصلی، حیات و رشد کودک است و نه منافع شخصی خودش. با اتفاقات رخ داده در هفته گذشته دیگر امکان اتخاذ هیچ تصمیم مهمی وجود ندارد یا این امکان بسیار ضعیف شده است. به علاوه در چند ماه آینده انتخابات مجلس را پیش‌رو داریم که مهم‌ترین نقطه قوت سیاسی جامعه ایران بوده است و اگر در اجرای این کار موفقیت نسبی به دست آورده نشود دیگر معلوم نیست که چشم‌ انتظار چه اتفاق امید‌بخشی باید بود؟ بنابراین به نظر بنده اولین اقدام دولت حل مساله فقدان انسجام در ساختار مدیریتی کشور از طریق گفت‌وگو و تفاهم است. هر کار دیگری بدون توجه به این مساله، آب در هاون کوبیدن خواهد بود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.