امام و انقلاب اسلامی دنبال این بود که اسلام جامعیت دارد و برای تمام نیازهای بشر پاسخ دارد و مدعای تمدن است. پس در گام دوم ما برای اداره کشور هم نباید التقاط تمدنی داشته باشیم. مثلا فلسفه حیات در غرب، عقلانیت است. آنجا هر کاری که منجر به سود و لذت شود عقلانی وگرنه غیرعقلانی است. انقلاب فرانسه که در این ۲۰۰، ۳۰۰ سال هنوز غربی ها دارند روی آن معلق می زنند و به آن افتخار می کنند بر این اساس است.

به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: «عبدالله گنجی » را با روزنامه «جوان» می شناسند. ۵۱سال دارد و دکتری علوم سیاسی خود را از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته است. به نظر شخصیتی آرام و متین دارد. چهره اش پر شباهت به اسفندیاررحیم مشایی یارغار محمود احمدی نژاد است. وقتی از او سوال می کنم می گوید تقریبا ابتدای اغلب سخنرانی هایش در مجامع دانشجویی با این پرسش مواجه می شود که چقدر شبیه مشایی هستید؟!

گنجی خود را اصولگرا نمی‌داند و می‌گوید تقریباً با هیچکدام از آنها رفت و آمد ندارد. گفت و گوی ما چند ماه پیش در دفتر مدیرمسؤول روزنامه جوان اتفاق افتاد. بخشی از آن به ساختار و بحث‌های کمی روزنامه و مابقی به تفکر گرداننده روزنامه «جوان» اختصاص یافت.

عبدالله گنجی چطور وارد کار رسانه شد؟

نگارش در حوزه رسانه را از سال ۱۳۷۸ در هفته نامه زردکوه متعلق به آقای یوسف پور که از نشریات محلی چهارمحال و بختیاری بود آغاز کردم.

در ایام دانشجویی در تهران و بسیج دانشجویی  از سال ۸۴ تا ۸۹ مدیرمسوول نشریه «بیداری اسلامی» بودم و همزمان همین سمت را در ماهنامه ای به نام «عصرامید»  داشتم. از سال ۸۷ هم سرمقاله ها و یادداشت های روزنامه جوان را می نویسم و از ۹۲ هم مدیرمسوول روزنامه جوان شدم.

چگونه مدیرمسوول روزنامه جوان شدید؟

آقای  حیدری مدیرمسوول سابق جوان به بسیج دانشجویی رفتند و هیات مدیره شرکتی که روزنامه جوان زیر نظرش است از من خواستند که این مسوولیت را قبول کنم. البته جوان در سال ۷۸ راه افتاده بود و من ۹ سال بعد از آن، مدیرمسوول این روزنامه شدم.

منبع مالی روزنامه جوان چیست؟

جوان ۴ منبع درآمدی دارد. یک منبع آن فروش روی دکه است که در حال حاضر ۶۶ درصد فروش ما از این طریق است. بخش دیگر آگهی هاست. البته دولت آقای روحانی، آگهی دولتی به ما نمی دهد و از همان ابتدا هم ما را از این نظر تحریم کرده بود.

دولت آقای احمدی نژاد چه؟

دولت آقای احمدی نژاد آگهی های دولتی را به طور انحصاری به روزنامه «ایران» می داد اما این دولت، نه تنها آگهی دولتی به ما نمی دهد، بلکه یارانه ما را هم صفر کرده است. آگهی ما در حال حاضر بیشتر از بخش خصوصی است.

منبع سوم درآمد ما که خیلی مهم است قراردادی است که فروردین ماه هر سال با معاونت نیروی مقاومت بسیج می بندیم و طبق آن که بخشی از تیراژمان را به بسیج می فروشیم. روزانه چندهزار نسخه از روزنامه مان را به بسیج می دهیم و پولش را می گیریم.  این که می گویند جوان روزنامه بسیج و سپاه است فلسفه اش این است. اما منبع چهارم و بسیار مهم درآمد ما چاپخانه مان است.

این چاپخانه متعلق به روزنامه جوان است؟

متعلق به شرکت «پیام آوران نشر روز» است که نشریه جوان زیرمجموعه آن است.

تیراژتان چقدر است؟ محرمانه است؟

خیر. ۳۳ هزار نسخه در روز است.

پس روزنامه جوان وابستگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ندارد؟

از نظرتشکیلاتی، حقوقی و ساختاری خیر. اما همین که این روزنامه را در بسیج مشاهده می کنند گمان می کنند مال سپاه است.

جنابعالی را می توان یک روزنامه نگار اصولگرا دانست؟

من مطلقا هیچ وابستگی تشکیلاتی و ارتباطی با اصولگرایان ندارم تنها اصولگرایی که با او سلام علیک دارم آقای زاکانی است که آن هم در دوران دانشجویی با هم دوست بودیم. اما نه در جلسه اصولگرایان شرکت می کنم نه با آنها مراوده یا مذاکره ای دارم.

سیاست های جوان را چه کسی تعیین می کند؟

ما هیات مدیره داریم. آقایان سیدیاسرجبرائیلی، سیدنظام موسوی، مقدم فر و من.

آقای مقدم فر که عضو سپاه بوده است؟

ایشان قبلا خبرگزاری فارس بود و الان مشاور آقای ولایتی در دانشگاه آزاد است.

سیاست های روزنامه جوان را نزدیک به اصولگرایان می دانید؟

ما گرفتار این دوگانه اصولگرا و اصلاح طلب نیستیم، بلکه اصولی را برای انقلاب و نظام داریم که ممکن است این اصول به یک جناح نزدیک یا دور باشد.

آن اصول را می فرمایید؟

ما ۸ اصل داریم که مبتنی بر آن عمل می کنیم. اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره)، قانون اساسی، ولایت فقیه، نوع مواجهه با غرب، دعوت و صدور انقلاب اسلامی و اعتقاد به مدل های بومی برای اداره کشور. با این  ۸ شاخص، جریانات و گروه های سیاسی را تایید یا رد می کنیم.بعضی در همین کشور هستند که به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و کتاب و مقاله هم  در این باره نوشته اند و اصولا اعتقادی به اسلام سیاسی ندارند. بنابراین ما با آنها زاویه داریم.

از این ۸ اصل، ۵ اصل نخست توسط رهبرمعظم انقلاب تعیین شده است و ایشان مستقیم به آن اشاره فرموده اند.

درباره این سه اصل آخری توضیح می فرمایید. از نوع نگاه به غرب شروع کنیم؟

ما با دونگاه «وادادگی» از یکسو و نگاه «مقاومت مطلق» در مقابل غرب مخالفیم. نگاه ما به غرب گزینشی است. نگاهی در کشور ما وجود دارد که غرب را دارالکفر و همه چیز آن را شیطانی می داند. ما این دیدگاه را قبول نداریم. نگاه دیگر اما هر آنچه را که در غرب است می پذیرد که مثل تفکر تقی زاده است که ما با آن هم مخالفیم.

نگاه امام راحل، مقام معظم رهبری، شهیدمطهری، شهیدبهشتی، سیدجمال الدین اسدآبادی و در خارج از جهان تشیع تفکر علامه اقبال لاهوری، به غرب نگاهی گزینشی است. اقبال می گوید غرب چیزهایی خوبی دارد اما شما فقط رقص دخترانش را می خواهید!

مقام معظم رهبری هم می فرمایند ما غرب علمی را می ستاییم و شاگردی اش را می کنیم اما فرهنگ و خانواده غربی و سلطه طلبی غرب را نمی پذیریم. یعنی دست به گزینش می زنیم. در واقع غرب شر یا خیرمطلق نیست.

درباره صدور انقلاب نظرتان چیست؟

انقلابی که با محوریت امام راه افتاد محصور در فلات ایران نیست. انقلاب امام سه سطح دارد: ایران، جهان اسلام و ملل مستضعف. این نگاه در صحیفه نور هویداست.

معتقدیم به جهت معرفتی و تمدنی ما یک چالش جدی با غرب داریم. امام(ره) اصلا برای این ظهور پیدا کرد وگرنه اگر امام می خواست یک وزیر دزد برود یک وزیر دزد بیاید اصلا این چه کاری بود؟ اصلا چرا باید روحانیت به میدان می آمد؟

ما اعتقاد داریم منطق نظام سلطه، جنگ است. می بینید تعهد می کنند و زیرش می زنند. اتهام می زنند و تحریم می کنند. یعنی قدرت مادی می آید و روی انسانیت را می گیرد. امام با این منطق درافتاد.

باور ما این است که غرب و آمریکا نباید در جهان اسلام پابگیرد. امام سال ۶۷ فرمودند اگر آمریکا همین الان یک کشور اسلامی را با خاک یکسان کند مسلمانان چه کار می کنند؟ راهش این است که خودمان را به مرز قدرت سوم جهان برسانیم. البته توجه داشته باشید آن موقع آمریکا و شوروی قدرت های اول و دوم جهان بودند.

بر این اساس سال ۹۶ دیدیم که رهبری فرمودند ما آمریکا را از خاورمیانه اخراج کردیم.

بخشی از چالش ما این جاست. اگر آمریکا در خاورمیانه چهار هدف دولت سازی، ملت سازی، تنظیم و تامین امنیت اسرائیل و تسلط بر منابع را دارد ما در نقطه مقابل این اهداف قرار داریم. بخشی از قدرت بازدارندگی ما همین الان دارد نمود پیدا می کند. اعتقاد داریم که بخشی از این که می گویند ما دنبال جنگ با شما نیستیم، منشا آن  اینجاست. یعنی آمریکا در عراق کاری می کند شاخک های ما تکان می خورد. آمریکا در عراق آدم دارد، سفارت دارد؛ بنابراین حس می کند نباید با ما درگیر شود.

یکی از شاخص هایی که برای ارزیابی میزان نزدیکی یا دوری تفکرات خود به گروه های دیگر سیاسی شمردید  «صدور انقلاب» است. دهه ۶۰ این جناح چپ خط امامی بود که حامل این گفتمان بود؟ منظورتان از صدور انقلاب چیست؟

بله. چپ ها توبه کردند.

اما  در اواسط دهه ۷۰ به بعد جناح خط امام طرفدار رابطه با غرب و جناح موسوم به راست متولی صدور انقلاب شد؟

بله. من کتابی در این زمینه با عنوان «موج بیداری اسلامی» نوشته ام.

ما با جهان اسلام دوگونه مواجه شدیم. یکی در دهه ۶۰ که برای آنها الهام بخش بودیم. یعنی انقلاب اسلامی همانند ویترینی بود که کشورهای جهان سوم آمدند و آن را دیدند و پسندیدند. به قول فتحی شقاقی « انقلاب امام خمینی به ما که از همه دیگر نقاط جهان اسلام سرخورده تر بودیم کمک بیشتری کرد و ما باور کردیم به جای ملی گرایی با اسلام می شود قیام کرد.»

من خودم معلم علم سیاست هستم. در یکی دو سال اول انقلاب، انقلاب اسلامی زلزله ای در جهان اسلام ایجاد کرد که شاید صدها کتاب هم درباره آن نوشته شده است. یعنی ما کاری نکردیم بلکه این انقلاب، خودش الهام بخش بود. در همان یکی دوسال ابتدایی سفارت آمریکا در بحرین و کویت منفجر شد. نظامیان آمریکایی در لبنان کشته شدند. شیعیان جنوب عراق به رهبری صدر قیام کردند. اسلام گرایان از ۱۹۸۱ تا کنون به استثنای ۴ سال  تقریبا همیشه در قدرت بوده اند. در فلسطین جنبش ملی گرایی تبدیل به اسلام گرایی شد. در لبنان حزب الله متولد شد. اسلام گراهای مصر انورسادات را ترور کردند. در الجزایر اسلام گراها رای آوردند اما ارتش کودتا کرد و از آن موقع تا کنون ۵۰ هزار نفر کشته شده اند. در افغانستان گروه های مجاهدجهادی ایجاد شد که برابر ارتش شوروی ایستادند.

ولی بعد از پایان جنگ و ارتحال امام، ما جنبه های ارادی را هم به الهام بخشی انقلاب اضافه کردیم. یعنی تدبیر هم به کار گرفتیم که مثلا حالا چطور به این حزب الله لبنان که در سال ۱۹۸۱ بر اثر حمله اسرائیل متولد شد پر و بال بدهیم.

یعنی زمان جنگ این طور نبود؟

نه. ما زمان امام فقط الهام بخش بودیم. آن قدر درگیر جنگ ۸ ساله بودیم که وقتی در تیر ۶۱ سپاه نیرو به لبنان فرستاد امام دستور داد برگردند و گفت راه قدس از کربلا می گذرد.  همان موقع طوماری، فکر کنم از لبنان، با ۵۰ هزار امضای خون برای امام آمد. امام هم در پیام حج خود به این اشاره کردند و نوشتند که کسانی که با مرکب خون از ما حمایت کردند.

این الهام بخشی انقلاب بود. این ها همه راهبردهای امام است ولی به تعبیر مقام معظم رهبری که دوسال پیش در حرم امام فرمودند کسانی که در مسیر خود تجدیدنظر کردند همیشه دنبال این هستند که بخشی از امام را مخفی کنند. یعنی این جملات امام را می گویند هزینه دارد.

 مثلا امام به صراحت می گوید ما به دنبال خشکاندن ریشه فاسد سرمایه داری، کمونیسم و صیهونیسم در جهان هستیم و تصمیم گرفته ایم نظام هایی را که بر این سه پایه استوار است ، نابود سازیم و اسلام رسول الله را جایگزین سازیم حال اگر نظام سلطه اسم این را امپراتوری می گذارد ما از آن استقبال می کنیم. یا امام به صراحت اعلام می کند جمهوری اسلامی مانند یک دژ نظامی تسخیرناپذیر تمام نیازهای سربازان اسلام را در همه زمینه ها فراهم می کند. همین طور مثلا امام حتی برای مستضعفین خارج از جهان اسلام می فرماید مستضعفین جهان از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی برای جهانخواران درست کرده است استفاده کنید و بیدار شوید که در کنار لانه های گرگ نشسته اید.

ضمنا امام به وحدت جهان اسلام قائل بود. اما سعودی ها گفتند جمهوری اسلامی می خواهد یک امپراتوری درست کند که مرکز آن قم یا تهران است. امام فرمود نه این طور نیست. ما به این تجربه رسیده ایم که اگر کشورها سر جای خود باشند اما مسلمانان با نام اسلام بر خودشان حکومت کنند می توانند از غارت منابع خود جلوگیری کنند. مسلمانان به نام اسلام می توانند این قدرت را ایجاد کنند اگر غیر از این باشد غرب می آید و از نقاط ضعف آنها سواستفاده می کند.

کتابی وجود دارد به نام «جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب» که توسط آقای «هرایر دکمجیان» نوشته شده است. کتاب فوق العاده ای است. نویسنده می گوید جهان اسلام، محیط بحران است و ۶ بحران دارد از جمله بحران مشروعیت، بحران تبعیض، بحران دخالت خارجی، بحران هویت و غیره. بخش اعظم این بحران از غرب آمده است چه بحران هویتی و فرهنگی و چه ضعف نظامی جهان اسلام و حتی تبعیض طبقاتی.

دکمجیان می گوید این بحران ها در دوران معاصر و این ۲۰۰ سالی که چیزی به نام استعمار و تمدن غرب جدید ایجاد شده است.  دکمجیان خودش مسیحی است ولی خیلی زیبا این مسائل را توصیف می کند. توصیه می کنم این کتاب را بخوانید آن را دکتر حمیداحمدی ترجمه و انتشارات کیهان به چاپ رسانده است.

اصل دیگر اصول ۸ گانه ای که از آن سخن به میان آوردید، «ااعتقاد به مدل های بومی برای اداره کشور» است. توضیح می دهید؟

امام و انقلاب اسلامی دنبال این بود که اسلام جامعیت دارد و برای تمام نیازهای بشر پاسخ دارد و مدعای تمدن است. پس در گام دوم ما برای اداره کشور هم نباید التقاط تمدنی داشته باشیم. مثلا فلسفه حیات در غرب، عقلانیت است. آنجا هر کاری که منجر به سود و لذت شود عقلانی وگرنه غیرعقلانی است. انقلاب فرانسه که در این ۲۰۰، ۳۰۰ سال هنوز غربی ها دارند روی آن معلق می زنند و به آن افتخار می کنند بر این اساس است.

ولی معرفت ما این طور نیست. حرکت تکاملی انسان صرفا به سمت سود و لذت نیست البته ممکن است لذت هم در آن باشد. ولی نوع نگاه ما به نوع بشر از اساس با غرب فرق می کند. منظور ما از عقل، عقل صرفا ابزاری یا عقل معاش نیست. بنابراین ما نام مسیر توسعه را پیشرفت می گذاریم و نمی گوییم توسعه. چون توسعه صرفا بعد مادی است ولی پیشرفت، اعم از توسعه مادی است.

ما به خاطر همین نوع نگاهمان به بشر ۴۰ سال است داریم هزینه می دهیم. امام می فرماید تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب ها این است که در آنجا یک طاغوت می آید و طاغوت دیگر را برمی دارد و می گوید من جای تو باشم در حالی که ماهیت این دو فرق نمی کند چون هر دو دنبال دنیا هستند. این طاغوت جدید ولو آدم خوبی هم باشد به یک بعد از بعدهای انسان توجه می کند که بعد مادی است. امام در واقع می خواهد بگوید حکومت نسبت به هر دوبعد مادی و معنوی انسان مسوول است.

 مثلا همین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و برای نمونه اقتصاد مقاومتی و ۲۴ بند آن یا سیاست های کلی نظام در حوزه آموزش و پرورش یا خانواده، این ها مسائلی بومی است. چون اسلام جامعیت دارد مدلش دیدن انسان دوبعدی است در حالی که وقتی می گویند توسعه تنها بعد مادی را می بینند. امام می گوید مگر انسان حیوان است که فقط آخورش را پر کنید. باید به ابعاد دیگر انسان هم توجه کرد و این از وظایف حکومت است.

در تحقق آرمان های انقلاب تا چه حد توفیق داشته ایم؟

انقلاب اسلامی بنیان های بسیارعظیمی را گذاشته است. منتهی هم فضای ذهنی خود ما و آنهایی که به انقلاب اسلامی معتقدند و هم ذهن مخالفین انقلاب، فقط نیمه خالی آن را می بیند. اما گام دوم مقام معظم رهبری که این ها را می شمارند. 

مثلا طبق آمار ما الان ۴۵۰ هزار نفر از جوان هایمان در سال برای اعتکاف اسم می نویسند ولی تنها ۴۵ هزارنفر آنها می توانند در دانشگاه اعتکاف کنند و برای اعتکاف جا نداریم. یا این نمازهای جمعه، این اردوهای جهادی، این جوششی که در جوانان ما است؛ این ها را ما قبل از انقلاب نداشتیم. حتی مقام معظم رهبری می گویند این صدقه ای که مردم در طول سال می دهند و این میلیاردها تومان وجوهات را قبل از انقلاب نداشتیم.

جامعه ما یک جامعه مذهبی است. وقتی تاسوعا و  عاشورا  فرا می رسد ایران یک حزب سراسر سیاهپوش می شود، بدون این که حکومت در آن نقشی داشته باشد. اما این جنبه های مثبت دیده نمی شود. ما حتما پلشتی هایی هم داریم که آزاردهنده است و غرب روی همین مانور می دهد و همین طور کسانی که به ارتباطات و اطلاعات دسترسی دارند و می توانند این ها را برجسته کنند فقط پلشتی ها را برجسته می کنند.

البته خیلی از روشنفکران و اندیشمندان و نظریه پردازان ما وقتی نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و می دانند نمی توانند بگویند امکان نظام غیردینی در ایران نیست می گویند ما باید کاری کنیم ولایت فقیه به نفع مردم سالاری مدل مشروطه خواهی، تشریفاتی شود. نظر آقای سعیدحجاریان همین است و در این زمینه کتاب هم دارد.

بخشی از منازعه ۴۰ ساله ما با غرب، مسائل فرهنگی و هویتی است. اینجا غرب خیلی به ما آسیب زده است و قضیه خیلی جدی است. یک وقت شما برنامه ای پخش می کنید و مخاطب دست به گزینش می زند ولی یک وقت هم طراحی و ادارک سازی می کنید و ممکن است هر کس نتواند آن را هضم کند و در چالش ها سردرگم شود.

البته من قبول دارم جامعه ما به سمت لذت گرایی و سودگرایی رشد کرده است و نمودهایش را هم در جامعه دارید می بینید. مثلا می گویند خانواده ها می خواهند به ورزشگاه ها بروند. اما وقتی به وزرشگاه می روی آنجا خانواده نمی بینی بلکه دو تا دختر و پسر دست همدیگر را گرفته اند و به ورزشگاه آمده اند ولی به این می گویند خانواده. این همان لذت گرایی است که حریم هم ندارد. ما چیزی در اسلام داریم به نام قبح ذاتی. یک چیزهایی حرام است و نباید انجام داد. در غرب اما معیار رضایت شخص است. شما اگر در غرب خودت رضایت داشته باشی می توانی هر بلایی را که بخواهی سرخودت بیاوری. چون راضی هم هستی به کسی ربطی ندارد. اما اینجا قبح ذاتی است. خداوند به اشخاص اجازه نداده است خدایی ناکرده بروند و تن فروشی کنند. اما در غرب می گویند به خود شخص ربط دارد. اصلا اگر شخص برود خودش را آتش هم بزند باز به کسی ارتباط ندارد. اصلا به من یا به توچه!

آیت الله جوادی آملی اما می گوید «ما در اسلام به من چه و به توچه نداریم.» ولی الان اگر این حرف را جایی بگویی مسخره ات می کنند.

در بحث تحقق عدالت اجتماعی تا چه حد موفق بوده ایم؟

من بچه شهرکرد هستم. یکی از محروم ترین نقاط کشور قبل از انقلاب. جمهوری اسلامی در عدالت توزیعی واقعا توفیق نسبی داشته است. اما آن چیزی که الان در ذهن من و شما است این است که ما فساد را مقابل عدالت می گذاریم. در صورتی که نقطه مقابل عدالت، بی عدالتی است. مثلا می بینیم رییس یک بانک، دزد است این را حمل بر بی عدالتی می کنیم و مثلا پیرزنی در جنوب کرمان داخل یک کپر است عکس او را منتشر می کنیم.

ما در شهر کرد قبل از انقلاب فقط یک کارخانه داشتیم و آن هم کارخانه قند بود. خود ما که در روستایی کنار شهرکرد زندگی می کردیم نه برق داشتیم، نه آب، نه جاده. الان همان روستای ما هم آب دارد، هم برق و گاز و آسفالت و تلفن و از تهران فقط یک فاضلاب را کم دارد. یا در خود شهرکرد، شما یک ساعت و نیم هم با پای پیاده بروی نمی توانی قطب صنعتی شهرکرد را دور بزنی. توسعه و آبادانی و بهداشت و درمان در این جا اتفاق افتاده است.

منتهی ما مقوله ای به نام فساد داریم که نباید آن را وارد بحث عدالت کرد. عدالت را امیرالمومنین(ع) هم نتوانست اجرا کند ما هم نمی توانیم. عدالت مقوله ای بسیار پیچیده است به این علت که تفسیربردار است. به قول امام، ایشان را متوقف کردند. دو سه جنگ داخلی علیه اش راه انداختند. چه کسانی این جنگ ها را راه انداختند ؟ صحابه پیامبر. چرا؟ چون این غنایمی که مسلمانان در جنگ ها به دست آوردند این اصحاب افتادند روی آن و تبدیل به طبقه اشراف شدند. به قول رهبری این ها یا امیرالمومنین را رها کردند یا جلوی ایشان ایستادند. امیرمومنان هم دید دیگر این ها را ندارد رفت سراغ رویش ها. رهبری می فرمایند مالک اشتر که پیامبر را ندیده بود اما وقتی امیرمومنان شمشیر می خواست مالک اشتر شمشیرش بود. وقتی زبان می خواست ابن عباس زبانش می شد.

اما فساد است. متاسفانه در کشور ما فرهنگی ایجاد شده به نام تعجیل برای پولدار شدن. نمی دانم شما چقدر به این موضوع فکر کرده اید. بی حوصلگی برای پولدار شدن. من مال نسل قدیم تر هستم. اول  دوچرخه داشتم. سال ۶۴ موتورگازی خریدم. سال ۷۸ ژیان خریدم. دو سال بعد از مکه آمدم گفتند ژیان زشت است رنو خریدم. بعد پیکان خریدم. بعد پژو آردی خریدم. بعد ۴۰۵ و الان هم یک پژو پارس دارم. اما حالا جوان ها می خواهند همان روز اول در بانک استخدام شوند و همان سال اول ماشین شاسی بلند سوار شوند. یکی از دلایل فساد در کشور ما همین تعجیل در پولدار شدن است.

دلیل دیگر فساد، تورم بالا است. این تورم در کشور ما حالا یا به خاطر درگیری با غرب و جنگ روانی و تحریم یا به علت نقدینگی زیاد که دولت نمی تواند آن را درست هدایت کند تبدیل به تورم بالا شده است. من و شما هم وقتی می خواهیم زندگی کنیم احساس ناامنی می کنیم و به خاطر این که تورم دنبال ما بدود نه این که ما دنبال تورم بدویم هی غلت می زنیم تا یک جایی خراب می کنیم. حالا راهش را پییدا می کنیم یا از طریق رانت می شود یا راه های دیگر.

اما در توزیع امکانات در کشور شما نمی توانید بگویید بعد از انقلاب همه امکانات به اصفهان رفت و مثلا به یاسوج نرفت. خود آقای روحانی در افطاریه ماه رمضان با روزنامه نگاران به ما گفت الان ۹۸ درصد کشور آب آشامیدنی و برق دارد.

در حالی که قبل از انقلاب ۴۶ درصد مردم در فقر مطلق بودند. اما با وجود این ۴۶ درصد بروید مطالعه کنید یا درباره آن مصاحبه کنید که چرا مردم آن موقع شعار اقتصادی نمی دادند. این نکته عجیبی است و مال فرهنگ تشیع است. انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیر اقتصادی جهان است. شما نه پلاکارد اقتصادی دست مردم در راهپیمایی های قبل از انقلاب می دید نه شعاری در این رابطه از دهان کسی بیرون می آمد. خاندان حکومت هم حداقل از نظر اقتصادی فاسد بودند. بنابراین من معتقدم ما عدالت نسبی را پیاده کرده ایم اما هنوز یکی از چالش های بزرگ ما همین است. ما سبک زندگی هایمان اسلامی نیست.

در مورد همین بحث زود پولدار شدن. یادم است زمان جنگ اصلا تبلیغات تلویزیونی ممنوع بود؟ اما بعد از آن به مرور تبلیغات به طور وسیعی وارد صد ا و سیما شد و مصرف گرایی و سبک زندگی اشرافی را ترویج کرد.؟

بله. اصلا زمان جنگ، ما اقتصاد نداشتیم. ما دهه اول انقلاب اقتصاد نداشتیم. دهه اول انقلاب اقتصاد ما در جنگ نابود شده بود. بعد که به سمت صنعتی شدن رفتیم برای فروش نیاز به تبلیغ محصولاتمان داشتیم و صدا و سیما هم موظف شد با تبلیغ پول در بیاورد.

من این نقص را قبول دارم. ما در زمینه ترویج این سبک زندگی با صدا و سیما مشکل جدی داریم. صدا و سیمای ما این مشکل را دارد. البته ما به صدا و سیما صحبت کرده ایم اما می گوید ما که فقط صدا و سیمای حزب اللهی ها نیستیم ما صدای و سیمای یک ملتیم با سلایق مختلف وبه ما می گویند شما باید همه ذائقه ها را پوشش دهید. ما نقد جدی به این رویه صدا و سیما داریم و هر روز هم درباره آن مطلب می نویسیم.

تاثیری در سیاست های این سازمان می گذارد؟

هر روز زنگ می زنند و گله می کنند.

و صدا و سیما به شدت مصرف گرایی را ترویج می کند؟

فساد در ایران سه خاستگاه دارد: گمرگ، بانک و شرکتهای دولتی. این سه تاست و خاستگاه های دیگری ندارد. مهم ترین منشا این فساد این است که قوانین شفاف ساز نداریم. در افغانستان همین الان می توانید اموال رییس جمهور را ببنید. اما ما هیچ سامانه ای در ایران برای این کار نداریم. اتاق شیشه ای که الان شما بروید مثلا بینید فلان شخص این قدرکاغذ از گمرک وارد کرده با ارز دولتی و الان هم در فلان انبار است. این ها را از این جهت عرض می کنم که ما عدالت را بی عدالتی مقایسه نمی کنیم بلکه آمده ایم آن را با فساد مقایسه و خلط کرده ایم و گرفتارش شده ایم.

اما همین سبک زندگی ما باعث شد تفاوت درآمدی در حاکمیت خیلی بالا برود. از طرفی آن تورم افسار گریخته هم توانست یک شبه هزاران نفر را پولدار کند. رانت اطلاعات  دسترسی به منابع محدود را برای  یک سری اشخاص فراهم کرد. مثلا شخص ۳۵ سال وزیر جمهوری اسلامی یا کارمند است ولی الان میلیاردر شده است. دزدی هم نکرده و آدم متشرعی است. اما وقتی وارد کارش می شودی می بینی اطلاعاتی داشته است که یک دفعه مزایای نسبی زیادی را به دست آورده است.  

مثلا فرض کنید هیات دولت تصویب می کند که بندرجاسک تبدیل به بندرآزاد تجاری شود و این محرمانه است. همان موقع در هیات دولت یک نفر به پسرش زنگ می زند و می گوید برو در جاسک ده هکتار زمین بخر. یک ماه بعد هم این موضوع رسانه ای و قیمت آن زمین چندبرابر می شود.شخص هم چند هکتار زمین را به قیمت جدید می فروشد و با پول آن می آید و در تهران برج می سازد.

این هاست که به جمهوری اسلامی ضربه می زند. اتفاقا آمریکایی ها از مهر سال ۱۳۹۷ که گفتند فروپاشی از طریق تحریم اتفاق نمی افتد نقشه خود را عوض کردند. گفتند باید برویم روی علمای طراز اول تشیع متمرکز شویم با اتهام زنی درباره فساد مالی. استدلالشان این بود که این پروژه باعث می شود تا آنهایی که مذهبی اند و نسبت به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند ببرند. مثلا رفتند سراغ آیت الله مکارم و امامی کاشانی و آملی لاریجانی و... اسنادش را هم توئیت کردند. سفارت آمریکا در بغداد هم این اسناد را منتشر کرد. یا ستاد اجرایی فرمان امام را تحریم کردند. من قبول دارم که ما در مقوله عدالت اجتماعی مشکل داریم. رهبری هم این را گفته اند.

اما یک بخش آن دنیاگرایی است اما بخشی از این توطئه برای بی اعتبارسازی و ضربه زدن به انقلاب است که رسانه هایی هم پشت آن قرار گرفته اند. من یکبار توئیت هم کردم که فساد در کشور ما در ذهن مردم هزار است ولی دادگاههای مفاسد اقتصادی کمتر به چشم می آید. هر روز صبح نامه دادگاه های اقتصادی که روی میز من قرار می گیرد و می خواهند خبرنگار بفرستیم همه شان هم علنی است. از روز اول هم دادگاه را نشان می دهند. آقازاده ها را زندان می برند. همین الان کاظمی وزیر آقای احمدی نژاد زندان است. داماد آقای شریعتمداری وزیر زندان است. ولی ما این ها را نمی بینیم. یک  فساد را صدبرابر و با آن عملیات می کنیم و هر کس هم نگوید همه فاسدند می گوییم خیلی پرت است.

در بحث مبارزه با فساد، روزنامه جوان به طور خاص چه کاری انجام می دهد؟

مطلقا هیچ روزی نیست که روزنامه جوان به موضوع فساد نپردازد. همین امروز شما تصادفا به این جا آمده اید. من که این تیترها را برای شما نزده ام. این  تیتر علیه آقای ..... که ۴ هکتار زمین در لواسان دارد از کجا آورده است و این علیه سود دلال ها. شما هر روز که ببینی دو صفحه اقتصادی و اجتماعی داریم و من برای این ها چقدر دادگاه دارم می روم .

روزنامه جوان فقط به مفاسد طیف حامی دولت و اصلاح طلبان می پردازد. مفاسد طیف  خودتان چه؟

مثلا که؟ ما اعتقاد داریم فساد اصلاح طلب و اصولگرا نمی شناسد.

مثلا ادعاهایی که درباره قالیباف و شریفی بود؟

ما همه این ها را زدیم. املاک نجومی را هم زدیم. منتهی درباره شریفی ما اطلاعات دقیق نداریم. همه گمانه زنی است. ما رسانه رسمی هستیم  نمی توانیم همین جوری چیزی را برداریم بزنیم. به دادگاه احضار می شویم. آقای شریفی هم در شهرداری بوده است نه آنجایی که قبلا بوده است یعنی سپاه. در ارتش و سپاه فساد به ندرت است. اگر هم باشد بیرون نمی آید چون حفاظت اطلاعات دارند. خودشان رسیدگی می کنند کسی نمی فهمد. اما فساد به معنای عام خود ۸۰  درصدش مربوط به دولت و شرکت های دولتی است که اکثر پولها انجاست.

اما ما در روزنامه واقعا درگیر مبارزه با فسادیم. یک بار آقای عراقچی بعد از برجام آمد روی همین صندلی نشست و گفت « تنها روزنامه ای که ما را نقد می کرد و انصاف را رعایت می کرد شما بودید و من الان آمده ام از شما تشکر کنم.»

ما با دولت هم همین جوری هستیم. ما سعی کردیم تقوا را رعایت کنیم حالا این که چقدر موفق شدیم نمی دانم. به شما می گوییم والله قسم جان سه بچه ام نگاهم جناحی نیست. دغدغه ام انقلاب اسلامی است ولی خوب من اعتقادم این است که بعضی اصلاح طلبان ضدانقلابند. این را اعتقاد دارم و کتاب هم درباره اش نوشته ام. البته بخشی از اصلاح طلبان، نه همه شان. مثلا آقای عارف هم آمده همین جا عکس گرفته روزخبرنگار آمده به ما سر زده است یا اقای محمدعلی ابطحی برای من مطلب می نویسد و در روزنامه چاپ می کنیم. اما اقای اکبرگنجی و خانم حقیقت جو هم اصلاح طلب هستند!

در اصولگراها کسانی هم هستند که شما آنها را ضدانقلاب بدانید؟

نه در اصولگراها ضدانقلاب نداریم، منففعت طلب داریم.

مثلا طیف مشایی؟

نه. مشایی اصلا طیف ندارد خودش است. احمدی نژاد طیف ندارد خودش است. احمدی نژاد اندیشه ای دنبال خودش نیاورده است. در قطب بندی هایی که پیش می آید با لگد زدن به قالیباف و لاریجانی، چهار تا آدم که از آن ها متنفرند را  دور خود جمع می کند. این اندیشه ای پشتش نیست. این جوری است داستانش.

اصولگراها در ابطه با آن ۸ بندی که برایتان گفتم با نظام مشکلی ندارند. اصولگراها مشکلشان عدم فهم اجتماعی درست است. فهم تحولات اجتماعی فهم تعاملات اجتماعی و کارآمدی. وگرنه نسبت به مبانی نظام مشکل ندارند. یعنی من خلافش را ندیده ام.

منظورتان از عدم فهم تحولات اجتماعی چیست؟

فرض بفرمایید این تحولاتی که الان پیش می آید مثلا شبکه های اجتماعی. مسائل جدید مثلا بیت کوین. هر روز یک چیز جدید می آید و اصولگراها نمی توانند ارتباط بین این ها و مردم را درست درک کنند، مثل این که گرفتار یک قیود ذاتی باشند.

 یا مثلا خیلی پلشتی در حاکمیت است اما اصولگراها نسبت به آنها موضع نمی گیرند. وقتی ستار بهشتی کشته می شود اصلاح طلب ها می روند با مادرش عکس می گیرند ولی اصولگراها هیچی نمی گویند. فرض اصولگراها این است پلیس یک اشتباهی کرده است و حالا می برندش دادگاه و محاکمه می شود. ولی اصلاح طلب ها با آن می روند و عملیات می کنند.

به طور مشخص نظرتان درباره ماجرای ستاربهشتی چه بود؟

من نوشته ام و گفته ام که کار زشتی بود.این کاری که در حق ایشان انجام گرفته خیانت بوده است و باید با آن برخورد و نتیجه به مردم اعلام شود. برخی که باعث فوت او شده اند باید به دادگاه می رفتند. این که آدمی برود زندان این طور با او برخورد شود به نام جمهوری اسلامی خیلی بد است.

درباره قتل علیرضا شیرعلی محمدی چه که چندماه پیش در زندان رجایی شهر رخ داد؟

این ها اصلا قابل دفاع نیست. من همه این ها را توییت می کنم.

نظرتان درباره عزل رییس زندان ها بعد از این قتل چه بود؟

به نظر من اقدامی انقلابی بود.

در مورد آقای رییسی نظرتان چیست؟

بادی که رییسی می وزاند امیدبخش است. چون می دانید رهبری یک چیزی را دوبار از قوه قضاییه خواست. و من آن شبی که آقای رییسی افطار داد این را به ایشان گفتم و تلویزیون هم پخش کرد. گفتم رهبری فرمودند قوه قضاییه باید پرچمدار آزادی های مشروع اجتماعی باشد، شما برنامه تان در این باره چیست؟ این خیلی مهم است. یعنی قوه قضاییه باید صیانت کند از آزادی های اجتماعی.

مرادتان از آزادی های مشروع اجتماعی چیست؟

مثلا شخص امنیت داشته باشد با خانواده اش برود بگردد، جشن بگیرد، سینما برود، تئاتر برود و همین ها.  ما که از کار نامشروع نمی خواهیم دفاع کنیم و به خاطر این که حکومت کنیم بگذاریم طرف هر غلطی می خواهد بکند.

اتفاقا مقام معظم رهبری بحث هزینه دادنی که مطرح می کنند همین است. ما به هر قیمتی نمی خواهیم حکومت کنیم. مگر الان مقام معظم رهبری نمی توانند کاری کنند ۹۹ درصد مردم برایش کف بزنند. نمی کنند چون اصولی دارند. وگرنه می توانند بگوید دختر و پسر بروند ورزشگاه، حصر نباشد و غیره. اما ایشان یک اصولی دارند. وقتی نمازش برای هاشمی رفسنجانی با نمازی که برای هاشمی شاهرودی می خوانند فرق دارد یعنی یک اصولی دارند یک فهمی دارند و با خودشان منافق نیستند. این برای کسانی که می خواهند پیرو ایشان باشند، مهم است.

اصولگراها باید خیلی اشتباه و ایرادی که در حاکمیت است را نقد کنند. مثلا الان ضرغامی این کار را شروع کرده است. بعضا خود قالیباف شروع کرده است. اما بعضی اصولگرایان این کار را نمی کنند. نه این که آن را تایید کنند ولی می گویند خوب این کار زشتی است.

یعنی می گویند نباید ضعف های نظام را برجسته کرد؟

نه. من بیشتر جبنه های رفتاری اش را می گویم. طرف در زندان کشته شده است من حمل بر این می کنم کار بدی است و معتقدم باید برخورد کنند. اما به این نمی رسم که باید در این زمینه بیایم و حرف بزنم. در صورتی که از من توقع است. این که تنها نیتم این باشد که باید با این قتل برخورد شود کافی نیست. باید بیایید مردم نظر شما را بشنوند و بگویند موضع فلانی این است. اصولگرایان باید هر موضعی را که درباره این پلشتی ها دارند ، شفاف بیان کنند که نمی کنند. منظورم از فهم اجتماعی همین است. این نکته بسیار مهمی است.

نکته بعدی این که به عنوان یک معلم سیاست معتقدم قطب بندی هایی که در جامعه ما وجود دارد ایام انتخابات به وجود نیامده است بلکه شب های انتخابات تنها احیا می شود. یکی از همین اصلاح طلبانی که من می گویم ضدانقلاب است گفته که ما اصلا نگران نیستیم کارنامه روحانی در انتخابات خوب نیست ما به مردم می گوییم اگر رقیب ما رای بیاورد این بلاها را سر شما می آورد مردم دوباره به ما رای می دهند یا مثلا می گوییم رقیب بیاید دیوار می کشد.

اعتقاد من این است در حوزه نخبگی جمهوری اسلامی، دو جریان عمده کشور از اختلاف سلیقه عبور کرده اند البته در حوزه نخبگی نه در بدنه و به یک اختلاف ماهیتی و هویتی رسیده است. مثلا آقای تاجزاده ویدیو پر می کند و صراحتا می گوید اصلا روشی که امام آمد در کشور و انقلاب کرد اشتباه بود. می گوید روش انقلابی روش پرهزینه ای است و جمهوری اسلامی هم تشکیلش اشتباه بود. تاجزاده این را صریحا با صدای خودش گفته است. خوب نمی شود دیگر گفت این یک سلیقه است و نقطه مقابل آقای زاکانی است. این دیگر اختلاف سلیقه نیست تفاوت دو ماهیت است. اختلاف سلیقه این است که شما می گویید من اصولگرایم اگر بیایم در قدرت اولویتم توسعه راه آهن است و دیگری می گود من اصلاح طلب اگر بیایم بزرگراه ها را گسترش می دهم. در غرب مگر رقابت انتخاباتی سر چیست؟ سر بیمه تامین اجتماعی، مهاجرین، سن بازنشستگی، خدمات اجتماعی و درمانی، تعرفه ها. اما آیا ما اصلا در انتخاباتمان سر این چیزها با هم بحث می کنیم؟ خیر اختلاف ها ماهیتی شده و این خطرناک است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
6 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.