دو کشتی نفتکش حامل محموله‌های نفتی که قرار بود خلیج‌فارس را به مقصد شرق آسیا ترک کنند، در جریان یک تهاجم ناگهانی در آب‌های میان ایران و امارات متحده عربی دچار آسیب شدند. این حادثه که در چهار هفته اخیر دومین حمله علیه نفتکش‌ها به شمار می‌آید، این پرسش را ایجاد می‌کند که «چه کسی از این اتفاقات سود می‌برد»؟

ماجرای حمله به دو نفتکش در دریای عمان یک بار دیگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران را متحد کرده و آن‌ها در رسانه‌هاشان انگشت اتهام را به سوی ایران گرفته و قصد دارند ایران را مسبب اصلی تنش‌ها و تشنجات موجود در منطقه نشان دهند.

به‌گزارش جماران به نقل از شفقنا، ژاپن تایمز نوشت: اما نگاهی حتی گذرا به سود و هزینه‌های این عملیات ایران را به سهولت از دایره متهمین این ماجرا بیرون می‌راند. در حقیقت اگر برای هر اقدامی سودی منظور کنیم، کتمان‌ناپذیر نیست که حمله به نفتکش‌ها در شرایط فعلی سودی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد. این مایه اصلی تحلیل جولین لی، نویسنده، کارشناس و تحلیلگر بلومبرگ و ژاپن تایمز است که در پیشانی مطلبی که درباره این حملات نوشته، آورده است: «از حمله به نفتکش‌های دریای عمان چیزی عاید ایران نمی‌شود».

جولین لی در مطلبش که در واقع ادعانامه‌ای است علیه رقبای منقه‌ای ایران می‌نویسد:

دو کشتی نفتکش حامل محموله‌های نفتی که قرار بود خلیج‌فارس را به مقصد شرق آسیا ترک کنند، در جریان یک تهاجم ناگهانی در آب‌های میان ایران و امارات متحده عربی دچار آسیب شدند. این حادثه که در چهار هفته اخیر دومین حمله علیه نفتکش‌ها به شمار می‌آید، این پرسش را ایجاد می‌کند که «چه کسی از این اتفاقات سود می‌برد»؟

تاکنون بی‌تردید خیلی از رسانه‌ها و کشورها انگشت‌های اتهام را به‌سوی ایران گرفته و این کشور را باعث‌وبانی و حداقل مغز متفکر این رخدادها نامیده‌اند. بسیاری هم که تاکنون این کار را نکرده‌اند، تحت تاثیر فضای موجود بی‌شک در روزهای آینده این کار را خواهند کرد. اما نگاهی به شرایط منطقه نشان می‌دهد که ریسک چنین اقدامی برای ایران بسیار بسیار بیشتر از منافع احتمالی آن بوده است. به‌خصوص که بی‌شک خیلی‌ها در تهران این نکته را می‌دانستند (و می‌دانند) که حتی اگر هم شواهد کافی مبنی بر دست داشتن ایران در این قضیه به‌دست نیاید، اما باز هم تهران مجبور به تحمل تبعات این اقدام خواهد بود.

اولین نفتکشی که اعلام کرد دچار مشکل شده، فرانت آلتر نام داشت. بر اساس گزارش‌های موجود این کشتی بیش از هفتادوپنج هزار تن نفتا (بنزین سنگین) را از ابوظبی بارگیری کرده و در حال حرکت به سمت ژاپن بود. گفته می‌شود که این کشتی بعد از تماس با تایوانو اعلام مسیر به این کشور آسیای شرقی مورد حمله و آسیب قرار گرفته است.  دومین کشتی هم یک کشتی ژاپنی به‌نام کوکوکا کوریجس بود که در عربستان سعودی بیست‌وپنج هزار تن متانول بار زده و به سوی سنگاپور در حرکت بود.

شخصی که توانسته ارتباطات رادیویی بین کشتی‌ها را در منطقه شنیده، صحبت از یک حمله اژدری می‌کند که باعث انفجار و آتش‌سوزی در فرانت آلتر شده شده است. مدیران کشتی کوکوکا کوریجس هم در بیانیه‌ای گفته‌اند که «بیست‌ویک خدمه کشتی بعد از وقوع این حمله کشتی را که بار متانول آن سالم مانده و تنها به سطح کشتی آسیب وارد آمده بود، رها کرده‌اند».

چه کسی از حملات سود می‌برد؟

خیلی‌ها در پاسخ به این پرسش ممکن است ایران را نام ببرند. در واقع به باور معتقدین به این پاسخ؛ ایران از طریق مورد هدف قرار دادن (چه مستقیما و چه از طریق متحدان منطقه‌ایش) نفتکش‌هایی که از خلیج‌فارس می‌گذرند، می‌خواهد این پیام را منتقل کند که عبور و مرور نفتکش‌ها از مهم‌ترین تنگه نفتی دنیا بدون رضایت این کشور قرین امنیت نخواهد بود. یا این‌که اگر اقتصاد ایران قرار است توسط تحریم‌های شدید و چند مرحله‌ای دچار شدت و دشواری شود، این کشور ساکت نخواهد ماند و این بار را به تنهایی تحمل نخواهد کرد. به عبارت بهتر، دیگر کشورهای منطقه خلیج‌فارس هم باید بابت ممانعت آمریکا از فروش نفت ایران هزینه بدهند؛ در حالی‌که خود آمریکا و شرکای منطقه‌ایش هم بی‌تردید باید با نوسانات قیمت نفت و اختلال در تولید و عرضه نفت مواجه خواهند شد.

از سال ۲۰۰۵ به این‌سو، هیچ‌گاه خلیج‌فارس تا بدین‌حد برای شرکت‌های نفتی و بیمه‌ای ناامن نبوده و برای نفتکش‌ها تا بدین‌حد خطرناک نبوده است. البته به گزارش سازمان دریانوردی ایالات متحده آمریکا، هنوز تا تنش‌ها و خطرهایی که در دهه هشتاد در دوران موسوم به جنگ نفت‌کش‌ها در این منطقه وجود داشت (و باعث شد ۴۵۱ کشتی که ۲۵۹ تای آن‌ها نفتکش‌هایی بودند که نفت یا محصولات نفتی را حمل می‌کردند، با حملاتی مواجه شوند) فاصله بسیار داریم. آن حوادث البته در دورانی رخ دادند که جمهوری اسلامی ایران با عراق در جنگ بود و هر دو کشور به نفتکش‌های مرتبط با دولت متخاصم حمله می‌کردند.

بعد از آن بود که نیروی دریایی آمریکا تصمیم گرفت نفتکش‌هایی را که قصد داشتند از خلیج‌فارس عبور کنند، اسکورت کند. تکرار چنین عملیاتی می‌تواند بسیار پرهزینه و گران باشد و البته موجب شود کشتی‌های آمریکا و متحدانش در خلیج‌فارس حضور مستمر داشته باشند. چنین شرایطی کاملا در جهت امال آمریکا و در متن برنامه فشار مضاعف دونالد ترامپ می‌تواند تعریف شود- که بعد از خروج ترامپ از توافق‌نامه موسوم به برجام در سال ۲۰۱۸ آغاز شده و شرایطی بحرانی را برای منطقه رقم زده است.

روز پنج‌شنبه اندکی بعد از انتشار اخبار فوری حمله به نفتکش‌ها در دریای عمان قیمت نفت برنت حدود چهارونیم درصد بالا رفت. این در حالی است که صنعت نفت ایران به‌رغم تمام مقاومت‌ها، اما به‌هرحال در چند وقت اخیر از تحریم‌های آمریکا صدمه دیده است. این صدمه از این‌جاست که تهران ناچار است برای دور زدن تحریم‌ها نفت خود را با تخفیف‌های زیاد و با اقساط طولانی‌مدت عرضه کند. دیگر کشورهای نفتی خلیج‌فارس اما از این تحریم‌ها سود برده‌اند و به بهانه تنظیم قیمت نفت تولید خود را افزایش داده‌ند.

دیگر گروهی که از حمله به کشتی‌ها سود می‌برند کسانی هستند که آرزومندانه در پی این هستند که آمریکا از کمپین سیاسی و تحریم‌های اقتصادی گامی فراتر گذاشته و جنگ اقتصادی را به جنگ نظامی تبدیل کند. این افراد را هم در آمریکا، هم در بین متحدان آمریکا در منطقه خلیج‌فارس و هم در عرصه‌ای وسیع‌تر در خاورمیانه می‌توان ردیابی کرد.

زمان حملات هم موضوع سوال‌برانگیز دیگری است که انگشت اتهام را از ایران دور می‌کند.

حمله به کشتی‌های فرانت آلتر و کوکوکا درست زمانی رخ دادند که نخست‌وزیر ژاپن، شینزو آبه حامل پیامی از دونالد ترامپ به تهران سفر کرده بود. روز چهارشنبه آبه از تهران خواست از درگیری اجتناب کرده و درواقع تلاش کرد از تنش‌های موجود بکاهد. نفتکش‌ها هم در روز پنج‌شنبه مورد حمله قرار گرفتند. جالب این‌که به گفته هیروشیگه سکو، وزیر اقتصاد، تجارت و صنعت ژاپن هر دوی کشتی‌ها در حال انتقال محموله‌هایی به مقصد ژاپن بودند.

در شرایطی‌که یک روز قبل از این حملات تهران یک شهروند آمریکایی زندانی متهم به جاسوسی را آزاد کرده بود (که می‌توانست گامی در جهت تنش‌زدای محسوب شود)، انتساب این حملات به ایران تناقض‌آمیز و غیرمنطقی جلوه می‌کند. برای کشوری که قاعدتا باید به دنبال ایجاد آرامش و کاستن از اجماع جمعی دیگر کشورها با هدف عدم همراهی‌شان با تحریم‌های آمریکا باشد، انجام چنین عملیاتی می‌تواند حکایت از زمان‌بندی شلخته‌وار و بی‌منطق سیاستگذارانش داشته باشد، که با تصمیم‌سازی‌های ایران که نشان داده که با دقت و هوشمندی در حال پیشبرد اهدافش است، همخوانی چندانی ندارد.

اما در سوی دیگر ماجرا، برای کسی یا کشوری که هدفش از بین بردن تلاش‌های تنش‌زدایانه دیگر کشورها و ایجاد تنش‌های مضاعف بین دو کشور متخاصم است، انجام عملیاتی چنین خیلی هم قابل درک و منطقی است. در واقع هر کسی که پشت این عملیات بوده، دوست جمهوری اسلامی ایران نبوده است!

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.