پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

توصیه های اقتصادی امام ، عدالت و توسعه درگفتگو با کارشناسان اقتصادی -3

بهمن آرمان :از آنچه که برای آن انقلاب کردیم و امام هم آن را می خواست دور می شویم

 

 

 

بهمن آرمان اقتصادانی است که اندیشه های امام خمینی را هم مورد مطالعه داده است. وی درگفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در گفتگو با او نظراتش را در مورد آنکه امام خمینی با مطرح کردن بحث استضعاف چه اهدافی را دنبال می کرد، مطرح کرده است .آرمان می گوید: « من به عنوان یک کارشناس اقتصادی و بدون هیچ گونه جهت گیری سیاسی نسبت به فرد یا جناح خاص ، می خواهم بگویم توسعه اقتصادی را زیر بنای رفع هر گونه استضعاف در نظر می گیریم.» این اقتصاددان با نقد شرایط و رویکرد فعلی اقتصاد می گوید که تا زمانی که دولت به این باور نرسد که باید ایجاد اشتغال مولد کند و مردم دارای درآمد پایدار باشند مشکلات حل نمی شود.

آقای دکتر؛ امام در جهت گیریهای خود همواره توجه به مستضعف را از اولویت های خود اعلام می کرده اند. با توجه به سخنان امام خمینی در مورد مستضعفان، آنچه که امام از این بحث می خواست چه بود؟ در واقع امام می خواست بحث استضعاف را در ایران به کجا برساند ؟به طور معمول رهبران سیاسی و از جمله حضرت امام خمینی رفع مسائل و مشکلات اقتصادی مردم مانند بیکاری ، فقر و... را به عنوان یکی از هدف های خود قرار می دهند. ببینید خود امام می گویند: این مصیبتى است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده‏ اند و کشورهاى اسلامى به واسطۀ ضعف مدیریت ها و وابستگى، به وضعیت أسفبار گرفتار شده‏اند که این وظیفه علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرح ها و برنامه‏هاى سازنده و دربرگیرندۀ منافع محرومین و پابرهنه ‏ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.

اکنون برای مثال در آمریکا شاهد هستیم ، بر خلاف قول ها و وعده هایی که در جریان مبارزات انتخاباتی مطرح شد اقتصاد آمریکا با بحران رو به رو شده است. بیانات حضرت امام در ابتدا همراه با یک موج احساسی شد که بازتاب های منفی داشت ، مثل زمانی که آقای خسرو شاهی مسائلی را در مورد مسکن اعلام کردند. دولت موقت هم که مورد تایید کامل امام و مردم نبودند، در مدت کوتاه مسئولیتش ضربه های سنگینی را به اقتصاد ایران وارد کرد و بعد هم که تنش های سیاسی و جنگ تاثیرات منفی روی اقتصاد ما گذاشت. پس از پایان جنگ دوره ی سازندگی در ایران آغاز شد. من به عنوان یک کارشناس اقتصادی و بدون هیچ گونه جهت گیری سیاسی نسبت به فرد یا جناح خاص ، می خواهم بگویم توسعه اقتصادی را زیر بنای رفع هر گونه استضعاف در نظر می گیریم و به وضع و رویکرد اقتصادی دولت های بعد از انقلاب خیلی کوتاه اشاره می کنیم. من آمارهای مربوط به هشت سال دوره ی سازندگی را مورد بررسی قرار دادم. در آن زمان کشور حرکت به سمت صنعتی شدن ، ایجاد زیر ساخت ها و در نتیجه ی آن ایجاد اشتغال و ثبات اقتصادی بود. در دوره ی بعدی یعنی ریاست جمهوری آقای خاتمی ، این مسائل تا حدودی کمرنگ شد؛ زیرا که ایشان چندان علاقه ای به مباحث اقتصادی نداشتند. اما در عین حال در کار وزیران اقتصادی خود دخالت چندانی نمی کردند و همین باعث شد تا باز هم شاهد رشد هایی در این زمینه ها ( به ویژه نفت ، گاز ، پتروشیمی ، صنایع و راه و ترابری) باشیم. اما باید توجه کنیم که در حال حاضر با وجود اجرای چهار برنامه ی توسعه نه تنها نتوانستیم شکاف طبقات را کم کنیم بلکه طبقه ی متوسط هم در حال حذف شدن است. این موضوع از ویژگی های بارز کشور های جهان سوم است و زیبنده ی کشوری مثل ایران نیست. این مشکل را در کشور های اطراف مانند پاکستان یا سریلانکا مشاهده می کنیم؛ اما کشوری مثل ایران با زیربنای اقتصادی مناسب و منابع زیاد که تنها از راه فروش نفت روزانه 200 میلیون دلار بدست می آورد ، نباید چنین مشکلی داشته باشد. بنابراین متاسفانه باید گفت ما موفقیت چندانی کسب نکردیم. خودحضرت امام خمینی هم می گویند: «من به آن ها نصیحت کردم. حالا هم به همۀ کسانى که داراى اموال زیاد هستند نصیحت مى‏کنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خداى نخواسته این جمعیت مأیوس بشوند، انفجار در آن ها پیدا بشود، همۀ شما و همۀ ما از بین خواهیم رفت.» و این کاری است که دولت در حال انجام آن است و بجای ایجاد اشتغال و سرمایه گذاری های مولد به مسائل بی ارزشی مانند تفکیک جنسیتی بپردازد؛ مثلا نگاه کنید که به جای آنکه دولت در بحث صندوق ذخیره شفاف عمل کند و با استفاده از در آمد های این صندوق نرخ رشد اقتصادی را بالا نگاه دارد و تولید اشتغال کند، تمام موجودی صندوق خرج می شود و بیشتر به رکود تورمی دامن می زند.
با این احوال در دولت نهم رویکرد آقای احمدی نژاد این بود که با تبدیل درآمد های سرسام آور نفت به ریال و توزیع آن بین مردم می توان مشکل را حل کرد. از طرف دیگر به شدت واردات کالا را تشویق و تعرفه ها را کم کردند . در حالی که به عنوان مثال در ژاپن که دومین اقتصاد بزرگ جهان است برای حمایت از تولید کنندگان داخلی تعرفه ی واردات شکر 342% است، اما همین تعرفه در ایران صفر است. علاوه بر این مشکلات تحریم ها هم به مرور زمان تاثیرات خود را نشان دادند و باعث کاستی هایی در زمینه ی فروش نفت یا خرید تکنولوژی شده است. به طوری که در مناطق جنوبی حتی به اندازه ی سهمیه ی خود در اوپک هم نفت برداشت نمی کنیم که این خود نشان از کمبود سرمایه گذاری از گذشته تا حال دارد ، زیرا که بیشتر تجهیزات نفتی ما آمریکایی است و برای سرپا نگه داشتن این مناطق ناجار به خرید کالا های مورد نیاز با قیمت های بسیار بالاتر شدیم. اما در دولت دهم نظر آقای احمدی نژاد تغییر کرد و توجهی البته نه به طور کامل به بخش تولید نشان دادند که شاهد اختصاص برخی اعتبارات هستیم. اما این نکات مثبت، مواجه است با جریاناتی که حامی واردات ، رانت خواری و قاچاق هستند؛ زیرا منافع این افراد در عدم توسعه یافتگی ایران است. به نظر می رسد شخص رئیس جمهوری قدرت زیادی در برخورد با این جریان ندارد؛ زیرا تا به حال چندین بار وعده هایی دادند اما عملی نشده است. در حالی که قوه قضاییه نام 18 نفر را در رسانه ها اعلام می کند که به فساد مالی متهم شدند باید گفت چرا نام مجرمان اصلی که میلیاردها تومان وام گرفتند و پرداخت نکردند را نمی آورند. دیدیم که در اتاق بازرگانی ، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی را دعوت کردند و تقاضا کردند جریمه های وارد کنندگان را ببخشید و بدهی ها را هم تقسیط کنید. آقای نهاوندیان به عنوان رئیس اتاق ایران یا رئیس اتاق تهران نه تنها فعالیت خاصی در بخش خصوصی نکردند بلکه کارمند دولت هستند ولی آنقدر قدرت دارند که بانک ها را وادار می کنند که پس اندازهای مردم که به صورت وام به عده ای پرداخت شده را ببخشند. بنابراین در اقتصادهایی مثل ایران که پایه بازرگانی هستند و دولت در آن دخالت دارد این اختلاف طبقاتی به وجود می آید. بنابرین با توجه به آنچه که در این سی سال در مجموع گذشته است و با توجه به آنچه گفته شد، اکنون با آنچه که امام می خواستند، فاصله بسیار داریم.

با این وصف به نظر شما چه راهی وجود دارد که این روند نزولی را عوض کنیم و بیشتر به رهنمود های حضرت امام باز گردیم؟

شما دقت کنید: امام می گفتند: اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان مى‏رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقۀ خودشان مى‏رسند؛ ظلم و جور و ستم ریشه‏ کن مى‏شود. در جمهورى اسلامى زورگویى نیست، در جمهورى اسلامى ستم نیست، در جمهورى اسلامى آزادى است، استقلال است. همۀ اقشار ملت در جمهورى اسلامى باید در رفاه باشند. در جمهورى اسلامى براى فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان مى‏رسند. درجمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مى‏کند، عدالت الهى بر تمام ملت، سایه مى‏افکند آن چیزهایى که در طاغوت بود در جمهورى اسلامى نیست. اما اکنون واقعا این اینگونه است ؟ خیر ! اگر یک انقلابی واقعی هستیم و اگر برای رسیدن به آن آرمان ها تلاش می کنیم، باید ابتدا باید بپذیریم که کشور با یک رکود تورمی دست و پنجه نرم می کند؛ اما دولت این را نمی پذیرد. در دیگر کشور ها دیده می شود از انگلستان گرفته تا یونان و به تازگی هم اسپانیا ، دولت ها پذیرفتند که بحران اقتصادی وجود دارد، اما در ایران کسی نمی خواهد این موضوع را به طور صریح اعلام کند. در آمریکا فردی که برنده ی جایزه نوبل اقتصاد بود و ممکن است حتی به رئیس جمهوری وقت (آقای کلینتون) هم رای نداده باشد، به عنوان یکی از اعضای مشاوره ایشان انتخاب می شود. در کشورهای اروپایی هم با استفاده از متخصصین و پیشرفته ترین نرم افزار ها مسائل ایرلند ، انگلستان ، پرتغال و اسپانیا را حل خواهند کرد. در آمریکا بنا به دلایلی که بیشتر جنبه ی سیاسی دارد ، در ظاهر نتوانستند مشکل را حل کنند؛ چرا که آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان است و می تواند روی بقیه کشور ها تاثیر منفی داشته باشد ، پس آمریکا برای گرفتن امتیازات سیاسی خود هم تمایلی به حل مشکلات درونی اش در کوتاه مدت ندارد . بنابراین در ایران هم اگر دولت بخواهد از علم اقتصاد و متخصصین استفاده کند نباید در کاراین افراد دخالت کند. راه حل های برون رفت از این وضعیت به راحتی توسط اقتصاد دان ها پیدا می شود و نیازی به ورود دولت به این بحث نیست. حتی باید به فکر استفاده از افراد ایرانی خارج از کشور باشیم که دارای دانش بالا هستند که در بالاترین سطح شرکت های جهانی کار می کنند. البته نباید فراموش کرد تنش حاکم بر روابط سیاسی ما که همیشه بعد از انقلاب وجود داشته است امروز تشدید شده و به صورت یک عامل بسیار تاثیر گذار بر روی روند فعالیت های اقتصادی ما سایه انداخته است. اگر روند فعلی یعنی تعطیلی کارخانه ها ، کاهش بودجه های عمرانی و نیمه کاره ماندن پروژه های عمرانی ادامه یابد و صندوق توسعه ملی فعال نشود ما نه تنها با بحران شدیدتر اقتصادی رو به رو می شویم بلکه شاهد نابودی شرکت های بزرگی هستیم که 50 سال برای ساختشان هزینه شد. از همه این ها مهمتر آنکه از آنچه که برای آن انقلاب کردیم و امام هم آن را می خواست دور می شویم.

در همان راستای رفع استضعاف، اگر فقر را شاخه ای از استضعاف در نظر بگیریم؛ به نظر شما در حال حاضر مهمترین اقدام عملی برای کم کردن فقر در کشور چیست ؟
ببیند به طور مثال واردات همیشه کار اشتباهی نیست و خیلی مواقع به رشد اقتصادی کمک می کند ولی نه اینکه ما برویم و با پول نفت ، میوه از شیلی و کشورهای آمریکای لاتین وارد کنیم. اگر بعضی از کشورهای اروپایی میوه وارد می کنند به این خاطر است که در آن نواحی نمی توان برخی میوه ها را تولید کرد. همچنین آن ها ثروت های خود را نمی فروشند که با پولش میوه وارد کنند بلکه آن ها کار خود را می فروشند. حتی می توان به موضوع مسافرت های خارجی اشاره کنیم: تا امروز که تابستان تمام نشده تعداد مسافرانی که به ترکیه سفر کردند نسبت به سال گذشته 104% افزایش دارد و این یعنی ما با پول نفت خود ترکیه را آباد می کنیم. من فکر می کنم دست اندرکاران کشور باید از خودی و غیر خودی کردن افراد بیرون بیایند و از اقتصاد دان های بی طرف و متکی بر علم بخواهند تا راه کارهای خود را ارائه دهند. باید این را به یاد داشته باشیم که به افرادی که غیر خودی هستند پست های مهم داده نمی شود ولی در رده های بالای مدیریتی و حتی نمایندگان مجلس که از طرف شورای نگهبان تایید شدند افراد آلوده وجود دارد.

تاثیر سیاست های پولی و بانکی و همچنین روند تغییرات آن از ابتدای انقلاب تا کنون بر وضعیت فقر در کشور چه بوده است؟
ببینید؛ در دوران سازندگی بانک ها در خدمت توسعه ی کشور بودند که من مثال هایی می آورم. برای اولین بار در ایران بانک ملی سد شهید رجایی را در ساری ساخت ، بانک سپه فولاد آلیاژی یزد و معدن های سنگ اهن گل گوهر ، بانک ملت هم 15 کارخانه سیمان را در کشور تامین مالی کرد. ولی با بررسی های اندک متوجه می شویم که بعد از این دوران بانک ها هیچ گونه سرمایه گذاری مهمی در بخش صنعت و معدن و تولید نکردند. آیا بانک مرکزی نباید از خود بپرسد که این موسسات مالی و بانک های خصوصی که مثل قارچ از زمین می رویند چه تاثیری در پیشرفت اقتصاد کشور داشتند؟. یا اینکه پس انداز های مردم چرا باید به وارد کننده هایی داده شود که روز به روز فربه تر می شوند وکشور را بابحران روبه رو می کنند؟. به نوعی بعد از دوران سازندگی این مملکت با این مشکلات دست به گریبان است و من فکر می کنم ضرورت ایجاب می کند تا سیستم بانکی را به گونه ای اصلاح کنیم تا پس انداز های مردم طبق قوانین اقتصاد برای سرمایه گذاری استفاده شود. در علم اقتصاد یک "s" داریم که مخفف saving یعنی پس انداز و ذخیره است و باید برابر با "I" که مخفف investment به معنی سرمایه گذاری باشد. ما در ایران همیشه این فرمول را بد اجرا کردیم. برای خارج شدن از وضع موجود و کم کردن فقر در کشور باید جراحی سنگین انجام شود.

فقط در بحث بانک داری؟
خیر. برای مثال از بین بردن همین روحیه ی تنبلی که با پرداخت یارانه و کوپن در کشور ایجاد کردند و به مردم می گویند شما بنشینید ما برای شما شکر و روغن می خریم. دولت از هر فرصتی برای افزایش تعطیلات استفاده می کند دولت فعلی می خواهد، مردم ایران را به عربهای کشور های نفت خیز تبدیل کند ولی متاسفانه اشتباه می کند زیرا تاریخ 10 هزار ساله ایران را نخوانده است ، مردم ایران به سخت کوشی معروف هستند و زیر بار این موضوع نخواهند رفت.

به هر حال همیشه این بحث ها در کشور مطرح بود.
اگر این کار انجام شد در زمان جنگ بود و بعد هم به علت کاهش قدرت خرید مردم ادامه دادیم و الان هم به اعتقاد بنده همین مزایا باید به قشر کم درآمد داده بشود. دولت ها حتی برای کشورهای کم در آمد باید خانه بسازد. ولی چه دلیلی دارد به مردمی که در مناطق مرفه نشین تهران زندگی می کنند یارنه نقدی پرداخت شود؟.تا زمانی که دولت به این باور نرسد که باید ایجاد اشتغال مولد کند و مردم دارای درآمد پایدار باشند مشکلات حل نمی شود زیرا وقتی کسی درآمد کافی داشته باشد دیگر نیازی به پرداخت یارانه نقدی ندارد. برای مثال چند روز پیش روز خبرنگار بود و در وزارت خانه ها و شرکت های مختلف به خبرنگاران جوایزی داده شد ولی این در حالی است که حقوق خبرنگاران به قدری پایین است که توان و انگیزه ی کار کردن را از آن ها می گیرد و می بینیم که سطح روزنامه های ما چقدر پایین آمده است.

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.