این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۶ توسط مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل با حمایت شهرداری اصفهان انتشار یافت و در ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت.

نویسنده در این کتاب با توضیحی درباره اثر خاطرنشان کرده است: شهری که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، تاریخ، فرهنگ و تمدنی با بیش از ۲ هزار سال پشت آن ایستاده است، درخشش و شکوه اصفهان در تاریخ، بیشتر مدیون ورود اسلام به ایران و در نتیجه این سرزمین است. مردمان این دیار، با پذیرفتن اسلام، دنیای پهناوری را رو در روی خویش دیدند که در آن میدان، می‌توانستند استعدادها و خلاقیت خود را به عینیت تبدیل کنند، پس آنان، با حفظ اصالت فرهنگ و هویّت خود از آموزه‌های اسلامی برای ساختن دنیایی بهتر یاری گرفتند.

اصفهان امروز، اما اندکی از آن همه عظمت و شکوه از تاریخ و فرهنگ و تمدن گذشته را تا امروز به یادگار نگاه داشته، این دیار در این راهِ بس طولانی و دشوار و جانفرسا، بس سخت جانی‌ها کرده، و بس رنج‌ها بر تن خود خریده، بس طوفان‌ها را ایستادگی کرده، و بس خیزاب‌ها را از سر گذرانده، قحطی و سیل و گرسنگی، جنگ و قتل و غارت، ناامنی و هرج و مرج و نزول بلایای ارضی و سماوی، اصفهان را آبدیده کرده، لذا هیچ قوم بیگانه و لشکر مهاجم، نتوانسته در این شهر دوام بیاورد، و فرهنگ و زبان و حاکمیت خود را برای همیشه بر این شهر حاکم سازد.

پس شایسته است که اصفهان، پایتخت فرهنگی جهان اسلام باشد و بایسته است که آثار تاریخی و هنری، هنرمندان، دانشمندان، بزرگان عرفان و مذهب و ادبیات این شهر، بیشتر به جهانیان شناسانده شوند، و انتشار کتاب اعلام اصفهان، گامی است برای معرّفی مشاهیر و بزرگان این شهر تاریخ ساز، فرهنگ آفرین و هنرپرور.

درست است که گاه گاه تعصبات تندِ مذهبی و نابردباری‌ها، کار را بر اقلّیت‌های قومی و مذهبی سخت می‌ساخت؛ اما همین حضور دیرپا و بسیار طولانی مسیحیت، یهود و زرتشتی در اصفهان تا امروز، و به دنبال آن، حضور چهارصد ساله ارامنه در اصفهان، تا حدودی نشان می‌دهد که مردم اصفهان، با مدارا و تسامح با آیین‌ها و اقلیتها رفتار می‌کرده‌اند و در اغلب برهه‌های تاریخی این شهر، هم زیستی مسالمت‌آمیز با آنان داشته‌اند.

در چنین فضایی، آثار شکوهمند و شگفتِ معماری آفریده می‌شود. چهره‌های بزرگ تفکر و اندیشه ظهور می‌کنند و نظریه‌های تازه ارائه می‌دهند. زیباترین جلوه های هنر از پنجه‌های اعجازگر هنرمند اصفهانی خلق می‌شود، و عارفان و معرفت جویان، اصفهان را جایی مناسب برای سیر و سلوک و خلوت گزینی و عبادت می‌یابند، ابعاد گوناگون علوم مذهبی به رشد و تعالی می‌رسد، و راه های تازه‌ای در مسیر تفسیر، تشریح و تدوین آموزه‌های مذهبی گشوده می‌شود.

اسلام، حدود سال‌های ۱۹ تا ۲۳ هجری وارد اصفهان و به فاصله یکی دو قرن، اصفهان به یکی از مهم‌ترین شهرهای جهان اسلام تبدیل شد. هزاران محدث، عالم، ادیب و دانشمند از این شهر برخاستند، و تمدن اسلامی را بارور ساختند، این خطه در مرکز فلات ایران، به منزله چهارراهی برای تجارت و عبور کاروانیان و مسافران و نقطه ثقل ارتباطات فرهنگی و چهار راه داد و ستد تمدن اسلامی بود. این موقعیت ممتاز، باعث شد اصفهان خاستگاه مذاهب، سبک‌های هنری و ادبی و جریان‌های متنوّع فلسفه و عرفان باشد.

طبیعت زیبا و اعتدال هوا در اصفهان جاذبه‌ای دیگر بود که می‌توانست جمعیت بسیار را جذب خود کند، و اندک اندک گسترش یابد، و در ردیف شهرهای بزرگ دنیای کهن قرار گیرد.

در پیشگفتار این کتاب به قلم محمدعلی چلونگر مدیر مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل آمده است: اصفهان از دیرباز مهد علم و ادب و فرهنگ و هنر بوده و به همت دانشمندان و عالمانش توانسته نام خود را در میان شهرهای فرهنگی جهان مطرح کند، این شهر نقش محوری و جایگاه تعیین کننده‌ای در فرایند گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و خدمات ارزنده‌ای به جهان اسلام تقدیم کرده است؛ از این رو، در سال ۲۰۰۶ میلادی به افتخار عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام دست یافت.

اصفهان به گواهی آثار شگرف باستانی، کتاب‌های ارزشمند علمی و آثار هنری گوناگون، که زینت بخش موزه‌ها و کتابخانه‌های بزرگ و معروف دنیاست و با عرضه نوابغ علمی، ادبا و شعرا و هنرمندان تراز اول جهانی جایگاه ویژه و ممتازی را به خود اختصاص داده، در زمینه فقه، اصول، فلسفه، منطق، ریاضیات، نجوم و دیگر شاخه‌های علوم دانشمندانی از این شهر بوده‌اند که نام آنان قرین نام افراد صاحب نام این علوم شده، در شاخه‌های گوناگون هنر هم چون معماری، نقاشی، خوشنویسی، موسیقی و پارچه‌دوزی نیز افرادی در این شهر ظهور کردند که نام آنان تداعی‌کننده این هنرهاست.

در دورانی که اصفهان پایتخت ایران بود، بسیاری از رجال علمی و سیاسی در این شهر حضور یافتند و بر شهرت آن بیش از پیش افزودند. مردان برجسته سیاسی، که اندوخته علم فرا راه آنان بود، ایران را با حکمت و سیاست اداره می‌کردند. از دو شخصیت برجسته آن دوران می‌توان از صاحب بن عباد در دوره آل بویه و شیخ بهایی در دوره صفویه نام برد. آنان در گسترش و غنی‌سازی اصفهان نقش بسزایی ایفا کردند. البته آوازه و خدمات ایشان به این شهر و حتی ایران منحصر نماند.

معرفی رجال نقش آفرین اصفهان در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام مطلبی است که در این گفتار کوتاه نمی‌گنجد و شرح حال هر یک از آنان نیازمند کتاب و حتی کتاب‌های خاص و جداگانه ای است. اثر حاضر نمونه‌ای از این دست و تلاشی در راستای معرفی چهره‌های بارز تاریخ اصفهان که محقق فرزانه مروم مصلح‌الدین مهدوی آن را نگاشته و چاپ و نشر آن خدمتی ارزنده به بزرگان عرصه فرهنگ و اندیشه تواند بود.

مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل به پاس خدمات ارزنده این دانش پژوه گرامی، نخستین جلد از مجلدات کتاب اعلام اصفهان را انتشار می‌دهد، این اثر به همت جناب آقای غلامرضا نصراللهی، که سالیانی از محضر مؤلف فقید کسب فیض نموده بود، تصحیح شده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.