عرفان نظر آهاری، نویسنده و شاعر، درباره اهمیت ادبیات کودک و نوجوان، کارکردها، نیازها و چالش‌های پیش روی آن با ایسنا سخن گفت.
به گزارش خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، ادبیات، همواره یکی از بنیادی‌ترین زیرساخت‌ها و مهم‌ترین ابزارها برای انتقال مباحث فرهنگی و اجتماعی هر کشوری است و در شکل‌گیری هویت آحاد جامعه نیز نقش بسزایی دارد. کشورهای توسعه‌یافته، از دهه‌های گذشته به اهمیت ادبیات کودک و نوجوان پی و از آن بهره بسیار برده‌اند، چرا که توسعه انسانی، جز با پرورش کودکان و نوجوانانی آگاه، ممکن نمی‌شود. در کشور ما نیز، تلاش‌هایی برای آموزش کودکان و نوجوانان به‌واسطه ادبیات انجام‌شده و موفق یا عدم موفقیت این تلاش‌ها، از دید کارشناسان قابل‌بحث است.  
ایسنا، به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان، با عرفان نظر آهاری، نویسنده خوش‌نام حوزه ادبیات کودک و نوجوان کشور، درباره اهمیت و کارکردهای ادبیات کودک و نوجوان و همچنین چالش‌های پیش روی آن، به گفت‌وگو نشسته است که شرح آن را از نظر می‌گذرانید:
وجه تمایز ادبیات کودک و نوجوان با دیگر حوزه‌های ادبیات چیست؟
اگر منظور از سؤال شما خواندنی‌های کودک و نوجوان باشد؛ هم ادبیات و هم غیر ادبیات را در برمی‌گیرد ولی اگر منظور، ادبیاتِ صرف باشد، در واقع می‌توان گفت که در درجه اول باید ادبیات باشد؛ با تمامی شاخص‌هایی که ما برای ادبیات یک متن یا ژانر ادبی قائل هستیم. در درجات بعد نیز با توجه به قید کودک و نوجوان که برای آن لحاظ می‌شود، باید مناسب مخاطب فرضی خود باشد؛ یعنی اگر برای کودک است قطعاً دایره واژگان، شکل جملات، نحوه دستور زبان، محتوا و زاویه‌ای که آن محتوا برای کودک ارائه می‌شود حساسیت خاصی دارد و درباره نوجوان هم در درجات دیگر همه این‌ها نسبت به آن چیزی که به‌طور عام برای ادبیات عام نوشته می‌شود و می‌تواند برای بزرگسالان باشد فرق خواهد داشت.
به همین دلیل ادبیات کودک و نوجوان به لحاظ زبان، محتوا، صور خیال، آرایه‌های ادبی و جنبه‌های اخلاقی و آموزشی، نسبت به ادبیات عام و بزرگ‌سال حساسیت‌های بیشتری را می‌طلبد.
ادبیات کودک و نوجوانِ امروز ما نسبت به دهه‌های گذشته دستخوش تغییر بوده؟ 
دنیا به طرز شگفت‌آوری و با سرعت بی‌سابقه‌ای در حال تغییر است، بنابراین بچه‌هایی که در این دنیا زندگی می‌کنند با مناسبت‌های جدید دنیا ارتباط برقرار می‌کنند. مطالبات، توقع‌ها و نیازهای آن روزبه‌روز نه‌تنها نسبت به کودکان و نوجوانان دهه‌های قبل، بلکه سده‌های قبل در حال تغییر است و این طبیعی است که ادبیاتشان هم‌تغییر کند؛ چون قرار است بخشی از نیازهای متفاوت و امروزی آنان با این ادبیات پاسخ داده شود. اینکه در کشور ما این تغییرات در ادبیات، با همان سرعتی که در حقیقت جهان اتفاق می‌افتد توانسته عملی شود یا خیر، بحث دیگری است.
البته، نمی‌توانیم بگوییم تمام اتفاقاتی که در دنیای امروز در حال رخ دادن است با همان شتاب و سرعت هم در کتاب‌ها اتفاق می‌افتد. به‌هرحال نویسنده‌ها متعلق به نسل‌های قبلی هستند و نمی‌توانند پای به‌پای اتفاقات جهان امروز، با کودک و نوجوان امروز راه بیایند و طبیعتاً ادبیات امروز، حتماً گام‌هایی از ماجراهای امروز عقب‌تر است اما طبیعی است که باید تغییر پیدا کند.
 این نکته را فراموش نکنیم که انسان در هر زمان و مکان و عصر و دوره تاریخی، با همه پیشرفت‌ها و همه چالش‌ها و با همه فن‌آوری و نوآوری‌ها، همچنان انسان است؛ انسانی که هزاره‌ها را پشت سر گذاشته و نیازهایی دارد که به‌شدت ازلی و ابدی است و مناسبات روزمره نمی‌تواند تغییر اساسی در آن نیازها ایجاد کند. ادبیات، تغییر پیدا می‌کند اما یک جاهایی هم نمی‌تواند و نباید تغییر کند چون درواقع باید پاسخگوی نیازهای اصیلی باشد که با تغییرات روزمره جهان، همچنان در جای خود باقی هستند.
خیلی‌ها معتقدند که دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان کشور ما در دهه 60 تا 70 بوده. جایگاه کنونی ادبیات کودک و نوجوان ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
فکر می‌کنم برای ارزیابی نمی‌توان حرفِ کلی زد. ارزیابی یعنی واقعاً ارزیابی؛ یعنی باید تمامی کتاب‌ها مطالعه و شاخص‌های مختلف و تفاوت‌های آن نسبت به دهه‌های گذشته بررسی شود تا ببینیم چه اتفاقاتی از لحاظ کیفیت و کمیت برای آن افتاده است اما درعین‌حال فکر می‌کنم در هر دوره‌ای، کارهای خوبی تولید می‌شود و این به معنا این نیست که بهترین دوره، گذشته بوده و اثر طلایی در آن دوره وجود داشته است. عصر طلایی هیچ‌وقت وجود نداشته و  همیشه فرصت هست که کتاب‌هایی بهتر از این هم تولید شود کما اینکه اکنون نیز کتاب‌های خوبی وجود دارد.
تنها آسیب بزرگی که می‌توان بر گفتن آن اصرار ورزید، بحث نشریات کودک و نوجوان است که به دلایل مختلف، چه به لحاظ اینکه دوره و زمان نشریات کاغذی حتی برای بزرگ‌سالان هم نوعی کم‌رنگ شده، برای کودک و نوجوان بیشتر کم‌رنگ شده و شاید هم در دورهای قبلی و در دهه‌های هفتاد ما شاهد نشریات بیشتری برای کودک و نوجوان بودیم که آن‌ها را برای ادبیات مختص خودشان آماده می‌کرد. 
کودکان در آن دوره می‌توانستند مشارکت بیشتری در فضای نوشتن چه به‌عنوان مخاطب چه به‌عنوان نوجوان در قالب خبرنگار یا نوجوانان نوقلم داشته باشند و این فضا به‌نوعی اکنون برای بچه‌ها کمتر شده که یک آسیب است. در حوزه کتاب‌ اما به‌هرحال در حال تجربه اتفاقات رو به جلویی هستیم و چندان به آن بدبین نیستم.
نیازهای ادبیات کودک و نوجوان امروز ما چیست؟
ادبیات کودک و نوجوان ما واقعاً نیازمند عمق بیشتری است و نیازمند این است که مفاهیم انسانی بیشتری در آن لحاظ شود و آموزش به کودکان از طریق ادبیات ارائه شود. جامعه ما یک جامعه خشونت زده است؛ جامعه‌ای که به لطافت، شفقت و مدارای یکدیگر عمیقاً احتیاج دارد. این مفاهیم اساسی می‌تواند از طریق ادبیات به بچه‌ها آموزش داده شود. درعین‌حال نباید فکر کنیم که مخاطب کم سن و سال ما توان فهمیدن مفاهیم اساسی ما را ندارد.
ما می‌توانیم از جدی‌ترین موضوعات و معقولات با کودکان صحبت کنیم. اگر می‌خواهیم یک جامعه مدرن برخاسته از مفاهیم مدنی داشته باشیم که در آنجا آدم‌ها اصول اخلاقی و اصول شهروندی را بلد باشند، می‌توانیم از بستر ادبیات استفاده کنیم و از این طریق، خیلی از موضوعاتی که می‌خواهیم به کودکان یاد بدهیم به شکل غیرمستقیم به آن‌ها آموزش داده شود. اگر انتظار داریم جامعه فردای ایران، جامعه اخلاقی‌تر، انسانی‌تر و آرام‌تری باشد بازهم ادبیات می‌تواند یک‌راه حل باشد. ادبیات می‌تواند یک بستر مهم برای فهماندن همه این مفاهیم باشد؛ بستری قابل‌اعتماد که در جان، دل و روح نوجوان می‌نشیند و در اندیشه آن بارور می‌شود.
در حال حاضر ادبیات کودک و نوجوان ما با چه تهدیداتی روبروست؟
ادبیات کودک و نوجوان با چالش‌ها و تهدیداتی روبرو است؛ چه چالش‌هایی که سراسر جهان را فراگرفته و چه چالش‌هایی که متعلق به فضای کشور ماست. به‌هرحال ادبیات کودک و نوجوان در دنیای امروزی که یک دنیای شتابناکِ پر از هیچانِ آغشته به فضاهای سطحی است، مجبور است خیلی مبارزه کند تا خودش را در دنیایی که همه آدم‌ها به‌نوعی از چیزهای آسان لذت می‌برند، تثبیت کند.
 در دنیایی که پر از سبک‌های غذای فوری است و همه‌چیز را قرار است در عجله و شتاب و در حداقل زمان داشته باشیم، کسی حوصله خواندن‌های عمیق را ندارد، کسی حوصله پیچیدگی‌های فکری را ندارد، کسی حوصله ندارد به سؤالات جدی و اساسی زندگی پاسخ بدهد. همه به دنبال آسان‌ترین راه و پیدا کردن جادویی‌ترین راه هستند و همه این‌ها، کار را برای ادبیات سخت می‌کند. چون این سرعت، آدم‌ها را بی‌حوصله کرده، شکیبایی و تحمل را از آن‌ها گرفته است و ادبیات یعنی فرصت دادن به خود، ادبیات یعنی تعمق، ادبیات یعنی تفسیر، ادبیات یعنی وقت بگذاریم و به ماجراهای زندگی خودمان، روزها و ماه‌ها بلکه سال‌ها فکر کنیم.
در چنین فضای شتابناک، سطحی و آغشته به ابتذالی، ادبیات کودک و نوجوان زودتر از هر کتاب دیگر و زودتر هر ادبیات دیگر، آسیب می‌بیند. علاوه بر اینکه چالش‌های دیگری هم داریم؛ مثل بحران‌هایی برای کنکور، کتاب‌های تست، کتاب‌های آمادگی امتحان پایان‌ترم و... که همه آن‌ها فرصت را از بچه‌های ما می‌گیرد و اولویت‌های زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد.
 بچه‌هایی که از 24 ساعت فرصت خود در طول شبانه‌روز، باید حداقل 10 الی 12 ساعتشان را صرف مطالعه کتاب‌های درسی و زدن تست‌های کتاب‌های کنکور کنند، شاید دیگر فرصتش را نداشته باشند که بخواهند ادبیات کودک و نوجوان واقعی را مطالعه کنند. خانواده‌ها هم شاید این فرصت را به بچه‌های خود ندهند، مدارس هم شاید این امکان را فراهم نکنند و این‌یک تهدید بزرگ برای فضای ادبی کودک و نوجوان کشور است.
علاوه بر این موارد، چالش‌ها و تهدیدات بزرگی مثل بحران کاغذ در کشور ما و قیمت بالای کتاب هم باعث شده که کتاب‌ها به سمت کیفیت پایین‌تری برود، کتاب‌های خوب کمتر تولید شود و ناشران، کمتر با دست‌ودل‌بازی بخواهند کتاب چاپ کنند. شمار پایین کتاب‌ها، سهم کمتری برای کودکان در نظر می‌گیرد و مجموع همه این اتفاقات و چالش‌های اقتصادی و آنچه دارد سبد معیشتی خانواده‌ها رقم می‌زند، نهایتاً باعث می‌شود که کمترین سهم به کتاب و ادبیات کودک و نوجوان برسد. همه این موارد آسیب‌های جبران‌پذیری به نسل کودک و نوجوان ما می‌زند؛ آسیب‌هایی که تبعات آن را باید در دهه‌های بعدی شاهد باشیم.
ادبیات کودک و نوجوان باید چه کند؟
ادبیات کودک و نوجوان باید بچه‌ها را برای زندگی واقعی مهیا کند و به آن‌ها مهارت زیستن را یاد بدهد؛ مفاهیم مهمی که هر آدمی به ناگزیر با آن روبرو خواهد شد. مفاهیمی مثل «از دست دادن». یک کودک ممکن است اسباب بازیش را گم کند، دوستش با او قهر کند و ... . همه این موارد مفهوم «از دست دادن» را به همراه دارد و یک کودک باید بداند با چالش و بحرانی مثل این، چگونه باید کنار بیاید.
این و ده‌ها مسئله شبیه این‌، که تا بزرگ‌سالی با آدم‌ها راه می‌آید و تبدیل می‌شود به موضوعات اصلی زندگی آدم مثل عشق‌ها، خیانت‌ها و تنهایی‌ها. اینکه یک آدم، آدم توانمندی باشد و بتواند فرازوفرودهای زندگی را تحمل کند، برای او به وجود نمی‌آید مگر اینکه از کودکی مطالعه کند، بفهمد و تمرینش کند.
 می‌توان گفت که ادبیات، بستری مناسب برای آموزاندن اصول واقعی انسان بودن، محورهای اخلاقی و این مسئله است که «چگونه باید با مفاهیمِ بودن کنار بیاییم؟» به نظر من، ادبیات کودک و نوجوان، محمل مهمی است که می‌تواند فلسفه وجود را به بچه‌ها آموزش بدهد؛ به‌هرحال هر آدمی نیاز به فلسفه‌ای در زندگی خود دارد و نیاز به کتابچه راهنمایی، که بر مبنای آن و بر مبنای قانون اساسی کتاب وجودش رفتار و عمل کند و هر وقت هم نیاز داشت به آن رجوع کند.
ادبیات، می‌تواند دریچه‌ها و پنجره‌های بیشتری برای شناخت و فهم بیشتر زندگی و زیستن به بچه‌ها بدهد و آن‌ها را برای زندگی در ساحت بزرگ‌سالی آماده کند.

گفت‌وگو از: کوروش دیباج، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایسنا-منطقه اصفهان

انتهای پیام
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.