رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: مکتب تطبیقی آیت الله خویی و مکتب تحلیلی امام خمینی(ره)، همواره در طول تاریخ فقه، بالیده و جلو آمده‌اند.
به گزارش ایسنا منطقه قم، به نقل از روابط عمومی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس، آیت الله احمد مبلغی در جمع برخی طلاب لبنانی با اشاره به اینکه مکتب آیت الله خویی، تطبیقی و مکتب فقهی امام خمینی (ره) تحلیلی است و این که دو مکتب همواره در طول تاریخ فقه، بالیده و جلو آمده‌اند، عنوان کرد: هر کدام از این دو مکتب در سه زمینه"صدور روایت"، "محتوای روایت"، و "تعیین وضعیت موارد نبود روایت یا آیه" مسیرى متمایز و البته متناسب با اصول و مبانی خود را شکل داده و تحقق بخشیده‌‌‌اند.
وی با اشاره به اینکه نقطه ثقل در عمل استنباط در مکتب تطبیقی تمرکز بر قاعده و تطبیق قاعده است، اظهار کرد: مقصود از قاعده اعم از قاعده اصولی، قاعده فقهی و قاعده رجالی است و مقصود از تمرکز بر تطبیق آن، التزام قاطع و کاملا آشکار نسبت به نتیجه آن، و پایبندی به مُرّ این نتیجه است.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: این در حالی است که نقطه ثقل در عمل استنباط در مکتب تحلیلی توجه به قرائن و کوشش برای تجمیع آنها و راه یافتن از رهگذر این تجمیع به حکم کردن به صدور حدیث و یا احراز نمودن محتوای حدیث و یا راه بردن از طریق تجمیع قرائن برای موارد فقدان نص است.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: البته روشن است که تمرکز بر تجمیع قرائن در مکتب تحلیلی، نفى بهره‌گیری از قاعده نیست؛ چه آن که مکتب تحلیلی نیز از قاعده به صورت گسترده بهره می‌گیرد.
آیت الله مبلغی اضافه کرد: تفاوت بین دو مکتب در توجه به قاعده این است که در مکتب تطبیقی تمرکز بر قاعده صورت می‌پذیرد و گویا به تحلیل حاصل از قرائن توجه صورت نمی‌گیرد در حالی که در مکتب تحلیلی بهره‌گیری از قواعد شکل منعزل، و بیگانه و مستقل از توجه به قرائن انجام نمی‌پذیرد بلکه این توجه در بستر کلیِ تجمیع قرائن، هویت، عینیت و مصادیق خود را باز می‌یابد؛ در نتیجه، قواعد بخشی از فرآیند اجتهاد است که در جای خود و به موقع اقدام به تطبیق آنها صورت می‌گیرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه دا د: از این رو باید گفت که در مکتب تحلیلی نقطه ثقل تلاش برای راه یافتن در یک بستر تاریخی و طبعاً پر رمز و راز فقه (و مسائل آن) توجه به قرائن و تجمیع آنهاست.
آیت الله مبلغی اظهار کرد: مقصود از قرائن، که وجه تمایز بخش بین دو مکتب است، قرائن مقالیه و چه حالیه نیست که مکتب تطبیقی و اصحاب آن به این نوع قرائن توجه دقیق می‌نمایند، بلکه مقصود قرائنی است که در بستر تاریخ شکل گرفته و منتشر شده‌اند و در دیدگاه مکتب تحلیلی کوشش برای تجمیع و تحلیل آنها می‌تواند زمینه‌ساز راه‌یابی به معلومات و نکته هایی پیرامون صدور و یا پیرامون محتوای حدیث گردد یا حتی در موارد "فقدان نص خاص" منتهی به دست‌یابی به دلیل‌هایی گردد که می‌توان از آن ها به نص عام یاد کرد.
آیت الله مبلغی افزود:  مقصود از نص عام چیزی است که مذاق شریعت یا روح شریعت می‌توانند مصداق هایی برای آن باشند؛ چه آن که در حقیقت مذاق شریعت یا روح شریعت تکیه بر نص دارند اما نص خاص نیستند؛ بلکه برآیندی از یک مجموعه از نصوص است.
وی افزود: بنابراین، گویا در نگاه مکتب تحلیلی، نص دارای دامنه ای گسترده تر از نص در نگاه مکتب تطبیقی است.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس ادامه داد: می توان گفت در زمان معاصر، امام خمینی، فقیه برجسته تجسم بخش به مکتب تحلیلی است، و آیت الله خوئی، فقیه برجسته تجسم بخش به مکتب تطبیقی است.
آیت الله مبلغی عنوان کرد: در مکتب تحلیلی امام خمینی(ره) در زمینه حکم به صدور حدیث قرائنی همچون: نوع استناد به حدیث ( احتجاجى بودن استناد، تاییدی بودن استناد، و استدلالی بودن آن)، شخصیت استناد کننده به حدیث (متقدم یا متاخر بودن فقیه، اقدم یا غیر اقدم بودن فقیه، و نیز ورع فقیه، و...)، ذکر حدیث به عنوان فتوا یا غیر فتوا، خالى بودن کتاب‌های اقدمین از فتوا و... بخشی از قرائنی هستند که امام خمینی برای حکم به صدور حدیث از آنها بهره جسته است.
وی افزود: این در حالی است که آیت الله خویی بر اساس قاعده عدم جابریت ضعف حدیث توسط عمل مشهور یا قرائن دیگر (و کنار نهادن راه تحلیل قرائن) تطبیقی اندیشیده است.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: در زمینه حکم به صدور حدیث تقابل و تفاوت فقه این دو فقیه برجسته معاصر از حیث تطبیقی و تحلیلی بودن در حدود ۸۰ درصد است به این معنا که امام خمینی عمدتا تحلیلی، و آیت الله خویی تطبیقی می اندیشیدند.
آیت الله مبلغی اظهار کرد: اما در زمینه دستیابی به فهم حدیث تقابل مکتب های این دو فقیه در سطحی حدود ۶۰ درصد است به گونه‌ که آیت الله خوئی ۶۰ درصد تطبیقی عمل می کرد و امام خمینی ۶۰ درصد تحلیلی می‌اندیشید.
وی اضافه کرد: اما در زمینه دست‌یابی به ادله و نکاتی در فضای فقدان نص، تفاوت چندانی بین این دو فقیه به چشم نمی‌خورد، شاید بتوان گفت رگه‌های از "تحلیلی اندیشی" در فقه حضرت امام در این حوزه سوم به چشم می‌آید که باید استخراج شود؛ ولی چندان گسترده نیست.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس عنوان کرد: طبیعتاً اگر در آینده بحث از مکتب های فقهی شکل بگیرد شاید بتوان تقابل دو مکتب تحلیلی و تطبیقی را در این حوزه (فقدان نص) نیز برجسته تر و منضبط تر نمود و طبعا در آن هنگام بهتر می‌توان مبانی حضرت امام را برای تبیین و توسعه مکتب تحلیلی در این حوزه (یعنی حوزه فقدان نص) استخراج کرد.


انتهای پیام
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.