یک نویسنده، نویسنده زاده نمی‌شود  او پس از سالها ریاضت و سختی، قناعت و صبر نویسنده می شود.

به گزارش ایسنا منطقه اردبیل، محمد زینالی کارشناس فرهنگ عامه و پژوهشگر در یاداشت خود در خصوص سوگ نویسنده اردبیلی چنین می گوید: در واقع اگر قلم غریب نباشد، باید در منحصر به فرد و متفتوت بودن آن شک کرد. لطف اله شیرین زبان، دو روز گذشته در یکی از مسئولانه ترین شیوه‌های اشتغال جان خود را به جهان آفرین تسلیم کرد تا هر کس که قلم به دست دارد و سختی به دست گرفتن آن را می فهمد، بنشیند و زار زار به زندگی اردبیل بدون یک نویسنده اش بگرید. یک نویسنده، نویسنده زاده نمی‌شود و او پس از سالها ریاضت و سختی، قناعت و صبر نویسنده می شود. اما اگر پس از این همه انتظار و در بهترین اوقات تولید اثر خود از دنیا رخت بر بندد، می توان لحظه وقوع تراژدی را در شهری که شاهد این انتظار بود، عزا گرفت.
یقیناً مردم اردبیل قدر و قیمت قلم و هزینه از دست دادن آن را نمی‌دانند وگرنه خون می گریستند.

چه بسا شاید برخی هم باشند که اصلاً تمایز او را نادیده بگیرند و بگویند که او که جایگاهی نداشته است. ولی قلم چه ایدئولوژیک باشد و چه نباشد، ارزشمند است و ارزش آن را جوامعی می دانند که جنگ را تبدیل به دیپلماسی کرده‌اند تا به جای درگیری فیزیکی آدم‌ها، گفتگوها به مسیر روشنی و احقاق حق راه باز کنند.

این همان جایی است که دیدگاه‌های ایدئولوژیک نادیده‌اش می گیرند و به قلم و حتی به متن نیش و کنایه می‌زنند و روز مرگ او هم می‌گویند او که انتظار ما را برآورده نکرد اصلا چرا او را باید هنرمند بنامیم. دقیقا اگر نویسنده ای زیاد به چشم بیاید و در نظر همه خوب جلوه کند، باید او را ناب ندانست. نویسنده‌ای ارزشمند است که وقت خود را به جای عرض اندام در پیشگاه اهل معنا و ملک دنیا، در اتاق کار کوچک خود بگذراند و طبیعی است چنین فردی شاید در مذاق اکثر مدیران امروزی خوش نیفتد.

شیرین زبان، فردی ساده، آرام و محجوب و بی سر و صدا بود و به همین سادگی و آرامش هم درگذشت تا جایی که مدیران محترم هم نیازی به بزرگداشت او نبینند. اما این را باید گفت که اغلب ورزشکاران و هنرمندان تلویزیونی و خواننده‌های ملی و محلی همواره در پیش چشم مردم هستند و مردم آن ها را وقع می نهند، اما این تنها روشنفکران و نویسندگان هستند که باید مرده آن ها را مدیران فرهنگ بردارند چرا که آن‌ها قناعت و صبر کرده‌اند و طبیعی است که امثال او مانند ورزشکار و هنرپیشه فوج و فوج از مدرسه بیرون نمی ریزد. اما حیف که هیچ کس این وااسفا را سر نمی‌دهد و همواره ما دیده ایم که در اردبیل فرهنگ و اهل فرهنگ صاحب و دلسوز ندارد.

شیرین زبان، نویسنده مطبوعاتی بود و این را باید بدانیم که اگر چخوف هم در اردبیل متولد می شد، این گونه می مرد و او نه به ذائقه ادبی که به لحاظ ارتباطات اجتماعی همچون چخوف بود. او برای مطبوعات می نوشت و برای آن ها فرصت ایجاد می کرد و اینک اردبیل این فرد ساده و آرام که در اغلب نشست‌های ادبی و فرهنگی حتماً یک صندلی خالی را از غربت در آورده و به خلاقیت دیگری فکر می کرد، را از دست داده است. مهم نیست که او را در کجا خاک کنند، قبر او کاغذی است. او در کتابفروشی‌ها در عکس روی کتاب حاضر بوده و به بیدار کردن مردم این شهر خواهد پرداخت.
  Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:8.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:107%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
انتهای پیام
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.