دکتر ناصر مهدوی گفت: بت شکنی به معنی شکستن چهار تا عروسک نیست. منظور شکستن بت ذهن ما، بت فکر ما، بت قدرت و بت خودپرستی ماست که باید بشکند تا ببینیم آن سو چقدر زیباست. و این اخلاق آدم را عوض می کند. اخلاق عرفانی همین است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دکتر ناصر مهدوی در جلسه تفسیر قرآن که صبح جمعه در حسینه جماران برگزار می شد، اظهار کرد: تصویری که حضرت ابراهیم سعی دارد در قرآن از خداوند ارائه دهد یک تصویر شیرین انسانی است؛ خدایی که به انسان نزدیک می شود و دست می گیرد و یاری می رساند . این علی رغم آن است که خداوند زندگی بخش همه جهان است.

دکتر مهدوی با تاکید بر آنکه باید فرهنگ عربی آن دوران را از روی قرآن ذره ذره زدود، افزود: باید صورت ظاهری قرآن را طی کرد و به عمق باطنی قرآن رسید. در همه متون عرفانی ما همچون مثنوی یا متون کلاسیک مسیحی، باید رمزگذاری آن شکسته شود و برای امروز ترجمه شود که به اصطلاح ترجمه فرهنگی نامیده می شود و این جدای از ترجمه لغوی است. کلمه "یطعم نی" در لغت به معنی به من طعام می رساند است، ولی نباید صرفا به این ترجمه اکتفا کرد. امروز از طعام رساند با این همه تحولات علمی چه می فهمیم؟ با دقیق شدن در این واژه های مفاهیم بلند معنوی درک می شود و دستهای مهمی در این زندگی است که گویا شعوری فراتر از این زندگی عادی و سطحی و مادی و تکراری وجود دارد. نوعی راز و رمز و شگفتی تمام هستی را در خودش بلعیده که تا آنها را نتوانیم تبیین و توصیف کنیم نمی نوانیم این مفاهیم را به درستی دریابیم.

وی با اشاره از توصیف حضرت ابراهیم از خداوند افزود: خدایی که حضرت ابراهیم توصیف می کند خدایی تندخو، بداخلاق و سخت گیر نیست. به تعبیر فیلسوفانه تنها خدای خالق نیست. شب و روز با خدایی زندگی می کنیم که از او هراس و وحشت داریم. بعضی از ترس ها البته ترسهای ممدوح است و برای تربیت آدم و توجه به قانون خوب است. ولی اگر همواره در ترس و وحشت باشیم انسان را روان نژند و بیمار بار می آورد و در درون دچار بحران می کند. ریشه خیلی از بیماری های روانی در دوران مدرن، ترس پنهان از مرگ است که قایم شده و پی در پی آسیب می زند. در ناخوداگاه ما نوعی ترس از مرگ وجود دارد طوری که وقتی به میهمانی هم دعوت نمی شویم فکر می کنیم که طرد شده و حذف شدیم و از تنهایی می ترسیم. باید ذره ذره ترس از مرگ و ترس از پیغمبر و خدا را تبدیل به نسبت صمیمانه و دوستان کنیم.

این مفسر قرآن با اشاره به این که قرآن یکی از ارکان معنی بخش به زندگی انسان است، افزود: برخی ها قرن ها تلاش کردند این مفاهیم را از زندگی شان بیرون ببرند اما نتوانسته اند. اینها به زندگی معنی و شعور می بخشد. اینکه بخواهیم انقلابی رفتار کنیم و بگوییم اینها را از زندگی خارج کنیم مشکلی را حل نخواهد کرد. خیلی ها قبل از ما انقلابی برخورد کردند و موفق نشده اند. اما اصلاح کردن دائمی است. هیچ پدیده ای نیست که مطلقا غلط یا مطلقا درست باشد. آمیختگی در این جهان فیزیکی را می بینیم. جایی فقر و جایی غنا، آن طرف خیابان مراسم عروسی و این طرف عزا می بینیم. این تضادها در فکر ما هم وجود دارد. آشفتگی و چندگانگی و چندسویگی در فکر ما است. گاهی درست فکر می کنیم و گاه غلط و گاه خطا می کنیم. باید همواره در فکر اصلاح باشیم. امروز چون جریان خشونت آمیزی به نام داعش وجود دارد نمی توان اساس دین را برداریم. در کنار چنین جریانی تعداد زیادی مسلمان خیراندیش و خیر خواه وجود دارد که خیریه های بزرگی در سرتاسر دنیا را اداره می کنند. عملکرد مثبت مسلمانان خیراندیش را اگر محاسبه کنیم جایی برای چنین جریانهای خشن و بد خواه باقی نخواهد ماند. چون اینها می زنند و می کشند ماجراهایشان بزرگ می شودو از ان سو نیکی ها و پارسایی ها و خوبی های مسلمانان دیگر پنهان می شود. نگاه حدفی هیچ کمکی نمی کند و به هیچ جایی رهمنون نمی سازد. در سیاست هم چنین است. همه انقلابیون به بن بست می رسند. انقلاب 1917 با ده میلیون کشته به دیکتاتوری پرولتاریا منجر شد.

مهدوی افزود: اصلاح تفکری است که مرتبا باید به چالش بیفتید و این روح انسان و جامعه را زنده نگاه می دارد. حضرت ابراهیم تصویر خداوند را تغییر می دهد. اینکه خداوند، بی روح و سفت و سخت نیست . خداوند مثل رفیق و دوستی است که باید جرات داشته باشید تا او را در زندگی تان حس کنید. خداوند موجود مهربانی است می آید و دستگیری می کند.

مهدوی با اشاره به وجود آیات عذاب در قرآن افزود: وقتی به فرهنگ آن زمان اعراب نگاه می کنیم، چاره جز ترساندن انسانهای سرکش آن دوران نبود. انسانهایی که تیغ به دست می گرفتند و هر چه می توانستند از دم تیغشان می گذراندند. خوی تند آیات عذاب برای همه انسان ها نیست. خداوند قطعا و ضرورتا همه را مورد عتاب قرار نداده است. اکنون هم در نظام های تربیتی و روان شناسی تربیت و نظام های اجرای قانون در جهان عتاب و تهدید کارکرد دارد. زبان همیشه با منطق آمیخته است و وقتی کودکی متولد می شود و با زبان آشنا می شود، با جملات شرطی مواجه می شود که با جملاتی تنبیهی و تشویقی آمیخته شده است. آیات عذاب به خاطر اینکه انسان سرشت بدی دارد، نیامده است. نگاه قرآن به انسان نگاهی است که سرشت آدمی را خوب معرفی می کند. این نگاه است که به انسان فرصت می دهد تا سرنوشت ساز باشد. در قرآن عتاب برای انسانیت نیامده است. آیات عذاب به خاطر اینکه سرشت ما بد است نیامده است. خدای ما خدا رفیق و دوست، رحمت و محبت است. تنها با جابجایی تصویر خداست که می تواند چنین مشکلات و پرخاشگری از برخی مسلمانان رخت بر ببندد. اصلاح تصویر خشن خدا در ذهنمان می تواند دل و ذهن ما را آرام کند و ما را از پرخاش و خشونت نجات دهد. با کشتن داعش و دستبند زدن بر آن مشکل حل نخواهد شد. صدها هزار مدرسه از آفرقا گرفته تا هندوستان الان دارند به نام دین خشونت تعلیم می دهند. امروز تعلیم فنون جهادی بر تعلیم زبان پیشی گرفته است. تیم های جهادی به وجود می آید. این نه معلول روابط سیاسی بد با آمریکا و غرب و شیعه که معلول فکریست که در ذهن آنان جای گرفته است. فکر و اندیشه و زاویه دید آنهاست که آنها را به خشونت سوق می دهد. باید این زاویه دید در انسان اصلاح شود.

نویسنده کتاب" مکاتب عرفانی جدید" در ادامه صحبت خود گفت: تا تصویر درخشان و زیبا از قرآن ارائه ندهیم، تصویر زشت و سیاه رخت آویز و دست آویز مسلمانان خواهد بود و رفتارهای خشن را تولید و باز تولید خواهد کرد.

وی با اشاره به اینکه آیات عذاب برای کسانی نازل شده است که سرکشی، گستاخی و بی پروایی می کنند و به خود و جامعه شان آسیب وارد می کنند، افزود: با این وجود خداوند باز نمی خواهد اینها را طرد و حذف کند. بلکه خداوند می خواهد جذبشان کند. و دلی که درک نمی کند و گوشی که نمی شنود و چشمی که نمی بیند را نمی شود با لطافت درمان کرد. گاهی باید تهدید کرد. و تهدید خداوند هم مثل تهدید یک پدر، دلسوزانه است. او که تهدید می کند قصد براندازی آدم را ندارد قصد تخریبش را ندارد. مرتب از آتشی سخن می گوید و بعد توضیح می دهد آتشی در کار نیست. ابتدا آیات آتش و قهر را می گوید. بعد می گوید اینها نیست این عمل خودتان است که شما را عذاب می دهد. آیات شداد و غلاظ را می بینیم ولی توضیح خداوند را نمی بینیم. وقتی خداوند می گوید من عذابتان نمی دهم جز خود شما که عذاب خواهید داد خودتان را به یک معنی یعنی هیچ جهنمی وجود ندارد. درست است که عذاب و جهنم وجود دارد، ولی این به این معنی نیست که کسی آبجوش بر سرتان فرو بریزد. این عتابها تهدید ها و ترساندن یک پدر دلسوز است. مولوی استادانه می گوید:

نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد

نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند

چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر

تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

و حافظ می گوید:

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست و آتش چهره بدین کار برافروخته بود

خداوند وقتی صحبت از عذاب و عتاب می کند به این خاطر است که عاشق انسان است و او را دوست دارد. می خواهد بترساند تا راه کج نرود. عذاب خداوند هم برای جذب کردن است و نشان این است که اهتمام می ورزد و محلش می گذارد.

این استاد عرفان اسلامی در ادامه سخنان خود در جلسه تفسیر قرآن با اشاره به اینکه دین یعنی خوبی و نیکی، افزود: وقتی خداوند سراسر نیکی و خوبی است باید به رنگ خدای خود باشیم. پیغمبر فرمود که دریچه آسمان را باز کردم و دیدم خدا خیلی زیبا منتظر ما آدم هاست. به جای پرستیدن بت و تلف کردن عمر و بجای پرستیدن قدرت و فکر خود بودن و بجای اینهمه خشونت و جنگ به او عشق بورزید. بت شکنی به معنی شکستن چهار تا عروسک نیست. منظور شکستن بت ذهن ما، بت فکر ما، بت قدرت و بت خودپرستی ماست که باید بشکند تا ببینیم آن سو چقدر زیباست. و این اخلاق آدم را عوض می کند. اخلاق عرفانی همین است. وقتی چشمت به آن جمال زیبا بیفتد دیگر زبان نمی تواند دروغ بگوید. دیگر نیازی به تهدید نیست.

وی ادامه داد: هزاران عارف دلسوخته، شعرا و ادبایی چون مولانا و حافظ و سعدی که همواره از عشق و مستی و نیکی سخن می گویند پرورش یافته همین قرآن اند. وقتی خدای شما عیب پوش و جرم بخش است مومنان خدا نیز باید همانطور باشند. دین یعنی نیکی و خوبی و مهربانی.

مهدوی در بخش دیگر از سخنان خود اظهار کرد: عشق یعنی هیچ توقعی نداشته باشی. یعنی بیشترین خدمت را بکنی و ذره ای منتظر تلافی نباشی. عشق اگر متاعی دست نیافتنی است به همین سبب است. روابطی که ما داریم همه روابط داد و ستد وار و تلافی جویانه است. بخشش جایی زیباست که در مقابل آن هیچ توقعی نداری و از خود بخشیدن لذت می بری. نوعی عشق که در اصطلاع اروس می گوید یعنی از خویش بیرون می آیی و قربانی می شوی و هر چه داری به دیگری می دهی. برای همین است که عشق فروتنی می آورد چون در عشق از خود خویشتن بیرون می آیی. ابراهیم(ع) که فرزندش را به قربانگاه می برد، توسط قومش طرد می شود و آزمونهای بسیار سختی را پشت سر میگذارد دستش را بلند می کند و می گوید به من ببخش. یعنی شاید من مستحق بخشش تو خداوند نباشم. خدایی که می آفرینی و بعد هدایت می کنی. خداوندا به من حکمت بده. بخشی از حکمت ممکن است به معنی فلسفه باشد ولی اشتباها حکمت را به معنی فلسفه ترجمه کرده ایم. حکمت در قرآن یک الگو یک مدل زیستن است. مجموعه از رفتارهاست که خداوند به آن حکمت می گوید. حکمت رهایی بخش است. رفتارهایی که انسان را از بت پرستی به خداپرستی سوق می دهد. آنجا که به جای تهاجم و خشونت می توانند تحمل و مدارا کنند آنجا می روند که حکیم شوند. حکیم یعنی کسی که تا آنجایی که می تواند از ابزار خشونت استفاده نمی کند. بلکه تفاهم و تحمل را پیش می گیرد. کسی که حلمش بیشتر است حکیمتر است. قرآن می گوید کسی که خشمش بیشتر است، جاهل تر است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.