پایگاه خبری جماران: ​چند روز پیش که خطبه قاصعه حضرت امیر مومنان علی علیه السلام را در نهج البلاغه مرور می کردم  وقتی  به  پیامدهای  وحدت و تفرقه رسیدم  با این که قبلا بارها این فرازها را خوانده بودم ، اما این بار جور دیگری برایم ترسیم شد ، گویا خود و جامعه امروز کشورمان  را مصداق  بارز این فرازها یافتم ؛ چرا که در چهل سال نظام جمهوری اسلامی  هر وقت  مردم و مسئولان اتحاد و همبستگی داشتند ، عزیز و بزرگ شدند و مورد احترام بودند و هر مقطعی  با هم  اختلاف کردند و به هر بهانه ها و انگیزه های ولو مقدس  به سر و کله هم  پریدند ؛ همه از دم ذلیل و حقیر و ناتوان و نا کارآمد گشتند.

امام علی علیه السلام در فراز هایی از این خطبه طولانی می فرماید : « پس در احوالات مومنان پیشین اندیشه کنید که چگونه بودند؟ آنگاه که: وحدت اجتماعى داشتند، خواسته هاى آنان یکى، قلب هاى آنان یکسان، و دست هاى آنان مدد کار یکدیگر، شمشیرها یارى کننده، نگاه ها به یک سو دوخته، و اراده ها واحد و همسو بود آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند و رهبر و پیشواى همه دنیا نشدند؟!  پس به پایان کار آنها نیز بنگرید در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگى روى آوردند، و مهربانى و دوستى آنان از بین رفت، و سخن ها و دل هایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزب ها و گروه ها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تن آنها بیرون آورد، و نعمت هاى فراوان شیرین را از آنها گرفت، و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقى ماند. از حالات زندگى فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (که درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستى چقدر حالات ملّتها با هم یکسان، و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است؟» (بخشی از خطبه 192 نهج البلاغه)

آن حضرت  در ادامه این خطبه تاریخی به شرح پیامد های ناگوار تشتت و تفرقه می پردازد و به صورت مصداقی به چند مورد تاکید دارد:

1 - جلای وطن و محروم از نعمت های زمینی و آسمانی و گرفتار سرزمین بی آب و علف و دارای باد های وحشی و خشن.

2 – اسکان در مکان های نامناسب  و پست و همنشینی با حیوانات وحشی .

3 –  زندگی توام با ذلت و خواری و هلاکت و شکست.

4 – قطع رابطه از یک دیگر و شیوع کینه ، کدورت ، قتل و چپاولگری در جامعه.

اگر با این نگاه  به حال و روز چهل ساله خودمان نظری افکنیم به خوبی به عمق درستی کلام آن امیر بیان دست می یابیم و این که چقدر سرنوشت قوم ها به هم شبیه است. در سه دهه اول نظام جمهوری اسلامی چون همه اقشار در کنار هم و برای هم بودیم بزرگترین خطرها و دسیسه ها را پشت سر گذاشتیم  و روز به روز هم به سوی رشد، تعالی و پیشرفت  در حال حرکت بودیم ، اما از نیمه دوم دهه هشتاد وقتی جریان انحرافی در کشور حاکم شد و تخم نفاق، تفرقه و تشتت را در میان مسئولین و مردم کاشت و امروز نتیجه اش، بدبینی و کینه و کدروت گروه ها  و جناح ها و مسئولان به هم شده است و جامعه ما را به سمت و سوی تباهی و ناکار آمدی  و ذلت و خواری پیش می بَرَد ، اگر چه باورش سخت است اما  هیچوقت مردم و مسئولان اعم از اجرایی، تقیینی، قضایی و حتی فرهنگی ، دینی و مذهبی این قدر فشل، حقیر و ناتوان نشده بودند و اگر این وضع همچنان ادامه داشته باشد پیامد آن معلوم است چه خواهد شد؟!

چهار دهه است دشمنان قسم خورده انقلاب و در راس همه آمریکا و اسرائیل نتوانستند هیچ غلطی بکنند ، اما از درون  همین اختلافات و تنش ها که بیشتر از ناحیه  افراطیون و منحرفان  آغاز شد، گرفتار این مصیبت ها شدیم. باید توجه داشت که نقش تندروها  در ایجاد تنش و اختلاف  در انقلاب های جهانی  امر مبرهن است چنان که انقلاب بزرگی مانند انقلاب فرانسه را نیز همین تندرو ها و افراطیون به انحراف  کشاندند.

در یکی از بیانات رهبری دیدم آمده است : « ... انقلاب [ فرانسه ]، یک انقلاب مردمی به تمام معنا بود؛ یعنی واقعاً مردم حضور داشتند - مثل انقلاب خود ما - رهبران هم رهبران صد درصد مردمی و دارای افکار نو و به دنبال ایجاد یک جامعه‌ ی مردمی بودند... به فاصله‌ ی سه چهار سال، آن گروه اوّلی که انقلاب را انجام داده بودند، به وسیله‌ی گروه تندروِ افراطىِ شدید کنار زده شدند؛ بعضیشان اعدام شدند و این گروه افراطی سر کار آمدند. چهار پنج سال این گروه افراطی سر کار بودند؛ بعد بر اثر شدت عملی که با مردم به خرج می دادند، از طرف مردم مورد عکس‌العمل قرار گرفتند و کنار زده شدند. عده‌ای از آنها اعدام شدند و یک گروه سومی سر کار آمدند. یعنی در ظرف حدود یازده، دوازده سال - تا سال ۱۸۰۰ - سه گروه سر کار آمدند که هر کدام آن گروه قبلىِ خودشان را قلع و قمع و نابود کردند. در همین ده ، یازده سال اول، شخصیتهای معروف سیاسی ای از گروه‌های انقلابی اعدام شدند. بعد هم این هرج و مرجی که به وجود آمد - در یک کشوری با این خصوصیات، بدیهی است که هرج و مرج به وجود می‌آید - مردم را خسته کرد؛ تا اینکه یک گروه سه نفره تشکیل شد، که ناپلئون جزو این گروه سه نفره بود؛ یک افسر جوانی بود که فتوحاتی هم در مصر کرده بود ... عنوانی پیدا کرد و آمد بر این گروه سه نفره حاکم شد و بعد هم پادشاه و امپراتور شد. همین کشوری که با آن همه خسارت، پادشاهی را کنار گذاشته بود ... دوباره تبدیل شد به پادشاهی و روی کار آمدن ناپلئون.» ( بیانات در جمع دانشجویان ، 19 / 5 / 1390)

متاسفانه شبیه همین ماجرای های  تلخ قدم به قدم در انقلاب ما نیز دارد رخ می نمایاند ،  در حاکمیت جریان انحرافی شخصیت های اصیل انقلاب  یکی پس از دیگری متهم به سازشکاری و اشرافیت شده  و منزوی گشتند ، امروز که می بینیم بعضی آدم های معلوم الحال ، نامیزان ، تندرو  و افراطی ، رئیس جمهور قانونی و حاضر  را  با آن همه سابقه درخشان که از حواریون خمینی به شمار می آید خیلی راحت  به  ارتباط با اسرائیل و سازشکاری متهم کرده و او را با محمد رضا پهلوی مقایسه می کنند ، دقیقا ادامه و تکرار همان انحراف در انقلاب فرانسه است. از سوی دیگر برخی خطبه های نماز جمعه نیز در همین حال و هوا هستند ؛ اخیرا در ماجرای گرانی بنزین ، مسئولین چقدر همدیگر را به انواع و اقسام اتهامات متهم کرده و از خود سلب مسئولیت نمودند؟!  آیا این همه نشان از یک نوع ذلت ، خواری و انحراف نیست که دامن گیر انقلاب شده است؟!

  حال چه باید کرد؟ راه چاره کجاست ؟ و خروج از این نکبت و نحوست چگونه ممکن هست؟ به نظر می رسد اولین گام در این عرصه ، مبارزه با هر گونه افراط گری و تندروی از سوی مدعیان امروز و بی هنران دیروز است. امروز اگر می خواهیم به عزت و عظمت گذشته انقلاب و نظام برگردیم و کارآمدی را به ارکان نظام تزریق کنیم  در مرحله اول دهن  تندرو ها و افراطیون  بایستی بسته شود ، امروز  هر گونه اختلاف افکنی به هر بهانه ای و لو به حمایت از انقلاب و رهبری ،  از حلقوم هر شخص حقیقی و حقوقی خارج شود خیانت به انقلاب ، نظام ، امام ، رهبری و مردم است. آیا مسئولین قضایی ، امنیتی و اطلاعاتی ، اهمیت این موضوع را درست درک می کنند؟! آیا بعد از درک درست ، انگیزه ، قدرت و جرات لازم در مقابله با این سرطان سیاسی  را دارند؟! روشن است که غفلت از این امور  حاکمیت دوباره رضا خان ها و ناپلئون ها را در پی خواهد داشت. از تاریخ عبرت بگیریم.

      

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
6 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.