پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به بهانه بازگشتن نام احمد متوسلیان به صدر اخبار؛

جدال با فراموشی

محمد صادق درویشی

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، این روزها به چند بهانه، نام سرافراز احمد متوسلیان دوباره به صدر اخبار باز گشته است. اعلام خبر احتمال زنده بودن او توسط وزیر دفاع و فرمانده سابق سپاه، اکران فیلم «ایستاده در غبار» که به زندگی متوسلیان می‌پردازد و همچنین سالروز ربوده شدن او، از زمره خبرهایی هستند که جامعه ایران را دوباره متوجه نام احمد متوسلیان کرده‌اند.

با گذشت 34 سال از تاریخ ربوده شدن و بی‌خبری از سرنوشت حاج احمد متوسلیان، او رفته رفته به یکی از رازهای سرزمین ایران تبدیل می‌شود. رازی که در تمام این سال‌ها شاید گاهی دیده نشده و لابلای اخبار سیاسی، اقتصادی و ... پنهان شده باشد، اما فراموش نشده است.

پی‌گیری سرنوشت احمد متوسلیان، بیش از آنکه به شخص او بازگردد، می‌تواند نمادی روشن از فراموش نکردن فرماندهان و رزم‌آوران دفاع مقدس، توسط جامعه امروز ایران باشد. در این میان، اگرچه زنده بودن او، آرزو و شوق بازگشت فاتحانه‌اش به ایران را در دل‌ها زنده خواهد کرد، اما فراتر از حیات و فقدان حاج احمد، توجه اثربخش به نقش او در دوران مبارزه علیه استبداد و دفاع در برابر تجاوز عراق می‌تواند احیاگر واقعی متوسلیان و بسیاری دیگر از فرماندهان شهید باشد.

احمد متوسلیان به دلیل قطعی نبودن شهادتش دارای موقعیتی منحصر به فرد است اما، دیگر فرماندهان شهید همچون باکری، همت، خرازی، باقری، بابایی، شیرودی و ... نیز همچنان در مرز بین فراموشی و حیات قدم بر می‌دارند. حیات واقعی آنها در ذهن و ضمیر جامعه ایرانی با کاوش تاریخی موثر برای حال و آینده، توسط نسل پس از جنگ (با همدلی و همراهی نسل جنگ) تداوم خواهد یافت؛ یک نبرد تمام عیار علیه فراموشی.

احمد متوسلیان کیست؟

احمد متوسلیان یزدی در سال 1332 در محله مولوی تهران به دنیا آمد. کودکی‌اش با تحصیل و کار در مغازه شیرینی فروشی پدرش در بازار تهران سپری شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به سال ۱۳۵۱، در سن نوزده‌سالگی موفق به اخذ مدرک دیپلم فنی گردید و در یک شرکت خصوصی تأسیسات فنی استخدام و مشغول به کار شد. همزمان، با تشکل‌های مکتبی و سیاسی پیرو خط امام (ره) نیز رابطه تنگاتنگی برقرار کرد. عمده فعالیت‌های او در این دوران مشارکت در پخش مخفیانه اعلامیه‌ها و پیام‌های امام خمینی در سطح محلات جنوبی شهر تهران بود.

در بهار سال 1354 احمد به بهانه مأموریت شغلی در خارج از مرکز راهی شهرستان خرم‌آباد شد و برای عادی‌سازی تحرکات خود در سطح استان لرستان و سهولت فعالیت‌ نیمه مخفی خود، به‌عنوان کارگر برق آغاز به کار کرد؛ اقدامات او از دید مامورین امنیتی رژیم محفی نماند و منجر به دستگیری او شد.

در زندان فلک‌الافلاک خرم‌آباد و در زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها احمد مقاومت کرد و دم بر نیاورد. با روی کارآمدن دولت ازهاری و ترفند جدید رژیم، مبنی ‌بر آزادی زندانیان سیاسی، اسم احمد جزو اسامی زندانیانی بود که قرار بود آن‌ها را آزاد کنند، در هفتم آذر ۱۳۵۷ از زندان رهایی یافت.

به محض آزادی از زندان به خدمت زیر پرچم احضار شد. پس از اعزام به خدمت در مرکز زرهی شیراز، دوره تخصصی تانک را با موفقیت طی کرد و پس از پایان دوران آموزشی با درجه گروهبان دومی و رسته سازمانی فرمانده تانک به شهر مرزی "سرپل ذهاب" در غرب کشور اعزام شد. به رغم فضای سراسر خفقان حاکم بر ارتش طاغوت، گروهبان دوم زرهی، احمد متوسلیان از کمترین فرصت‌ها برای افشای ماهیت ضداسلامی رژیم در بین سربازان هم‌ردیف خود استفاده می‌کرد. با فرار شاه و همزمان با گسترش تظاهرات مردمی و فرار روزافزون نظامیان مسلمان از پادگان‌ها احمد در اوایل بهم ۱۳۵۷ به تهران بازگشت و بلافاصله نقش رابط و هماهنگ‌کننده تظاهرات مردمی در محلات جنوبی شهر تهران را برعهده گرفت.

در جریان درگیری‌های مسلحانه روزهای سرنوشت ساز ۲۱، ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ بی‌پروا و خستگی‌ناپذیر، مقابله مردم با نیروهای باقی مانده ساواک را رهبری می‌کرد.

در بهار سال ۱۳۵۸ و آغاز درگیری‌های گنبد، احمد به آن دیار شتافت تا با دشمنان انقلاب به مبارزه برخیزد. در بازگشت از درگیری گنبد و تشکیل گردان‌های رزمی سپاه، فرماندهی گردان دوم سپاه در پادگان ولی عصر(عج) تهران به احمد واگذار شد.

در همین زمان با ایجاد درگیری در کردستان، احمد و رزم‌آوران همراهش در وهله نخست عازم "بوکان" شدند. شهری که حکم ستاد پشتیبانی و لجستیک ائتلاف ضد انقلاب را داشت. احمد به مدد لیاقت و تدبیر و قدرت فرماندهی خود توانست این شهر را آزاد و اشرار مسلح را متواری کند. سپس روانه "مهاباد" شد، شهری که ضدانقلاب آن را دژ شکست‌ناپذیر خود می‌نامید. وی با یک نقشه حساب شده، این شهر را نیز آزاد کرد. مقصد بعدی احمد شهر "سقز" بود که این شهر نیز پاکسازی شد.

با اینحال سنندج به عنوان مرکزیت کردستان ایران هنوز در دست ضدانقلاب مسلح بود و آنها نیروهای انقلاب را به مبارزه در آن سامان فرا می‌خواندند. احمد به اتفاق معاون سلحشور خود شهید "محمد توسلی" همراه با جمعی از رزمندگان سپاه و ارتش و با هدایت شهید "بروجردی" به سنندج یورش بردند و پس از جنگی مردانه و دادن صدها شهید این شهر را نیز آزاد کردند.

زمستان سال ۱۳۵۸ احمد متوسلیان از طرف شهید بروجردی مأموریت یافت که ضمن پاکسازی جاده پاوه کرمانشاه، حلقه محاصره‌ای را که ضدانقلاب بر گرد شهر پاوه کشیده بود در هم بشکند. ضد انقلاب با استفاده از امکانات و تجهیزات اهدایی ابرقدرت‌ها، که زندگی را بر مردم شریف و مسلمان پاوه تنگ کرده بود، با آتش کور خود از ارتفاعات مشرف به شهر، خانه‌ها، مدارس، مساجد، و معابر عمومی را بی‌وقفه می‌کوبیدند. احمد با اتخاذ طرحی نظامی توانست محاصره پاوه را بشکند و مردم مظلوم آن دیار را از زیر سلطه ضدانقلابیون نجات دهد. پس از فتح پاوه به حکم سردار بروجردی، احمد به سمت فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و طی عملیات‌های مختلف توانست ارتفاعات و مناطق حساس منطقه را پاکسازی کند.

اردیبهشت‌ ۵۹ مأموریت آزادسازی شهر میریوان از سوی محمد بروجردی به احمد واگذار شده بود. شهری که تا آن زمان، مرکز عمده فعالیت ضدانقلابیون کومله بود. چون جاده‌های منتهی به مریوان از ابتدای غائله کردستان در تصرف ضدانقلاب بود، احمد سوار بر هلی‌کوپتر هوانیروز راهی مریوان شد تا کار شناسایی را انجام دهد. پس از فرود، احمد ضمن سازماندهی نیروها با یورش سهمگنی و برق‌آسا توانست ارتفاعات سوق‌الجیشی پیرامون شهر مریوان را از تصرف ضدانقلاب آزاد کند. عملیات مزبور از آزادسازی ارتفاعات تا ورود نیروهای سپاه به داخل شهر ۱۳ روز به طول انجامید.

پاییز سال ۱۳۶۰ احمد به همراه همرزمانش، از جمله شهید "همت" به سفر حج مشرف شدند که در بازگشت از این سفر، در تقارن ۲۷ رجب، تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) را بنا نهادند. این تیپ با یارانی از مریوان و پاوه و همدان شکل گرفت و حاج احمد به فرماندهی این تیپ منصوب شد. در یکی از آخرین روزهای دی‌ماه ۱۳۶۰، احمد متوسلیان پس از وداعی گرم و پرشور با باقیمانده نیروهای سپاه مریوان راهی جبهه جنوب شد.

پادگان دوکوهه با ساختمان‌های نیمه‌سازش، پذیرای سیل نیروهای بسیجی بود که برای تشکیل گردان‌های تیپ محمد رسول‌الله(ص) سرازیر شده بود.

روز اول فروردین ۱۳۶۱ عملیات "فتح‌المبین" آغاز شد و تیپ محمد رسول‌الله(ص) به فرماندهی حاج احمد علاوه‌بر مأموریت‌هایی که داشت، مأمور گرفتن گلوگاه و نبض دشمن یعنی توپخانه عراق شد، که با هدایت و فرماندهی حاج احمد این امر صورت گرفت و فتح‌المبین بزرگی به وقوع پیوست.

عملیات "بیت‌المقدس" دومین عملیاتی بود که حاج احمد و تیپ نوپایش در آن شرکت داشتند، که در این عملیات نیز این تیپ و فرمانده مقتدرش نقش بزرگی داشتند و داستان جنگ نابرابر آن‌ها در دژ شلمچه از حماسه‌های جاویدان عملیات بیت المقدس است؛ ایستادگی حاج احمد در جاده خرمشهر و مقاومت تیپ محمد رسول الله (ص) از عوامل موثر در آزادسازی خرمشهر به حساب می‌آید.

آزادسازی خرمشهر مصادف با اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل شد. برای مدتی نگاه‌ها به لبنان دوخته شد و شوق مبارزه با اسرائیل که آرزوی رزمندگان بود، دوباره سر بر آورد. احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال 1361 در مأموریتی به همراه هیأتی رسمی از مسئولین سیاسی-نظامی ایران راهی سوریه شد تا راه‌های مساعدت به مردم لبنان علیه حمله و اشغالگری صهیونیست‌ها را بررسی نماید.

در جریان محاصره بیروت، سفارت جمهوری اسلامی ایران در این شهر نیز مورد تهدید جدی واقع شد، "موسوی"، کاردار سفارت ایران، از حاج احمد خواست برای آوردن اسناد از سفارتخانه اقدام کند. صبح روز چهاردهم تیرماه ۱۳۶۱ حاج احمد آماده حرکت شد. همگی اصرار داشتند کسی دیگر به جای ایشان به این مأموریت اعزام شود اما او اصرار داشت که خودش این مأموریت را انجام دهد. در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه ظهر روز ۱۴ تیر سال ۱۳۶۱ اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان هنگام عزیمت به بیروت در یک پست ایست و بازرسی موسوم به حاجزِ "باربرا" به فاصله ۴۰ کیلومتری بیروت متعلق به شبه نظامیان مارونی(حزب کتائب) متوقف شد و چهار سرنشین آن به رغم داشتن مصونیت دیپلماتیک توسط تروریست‌ها به گروگان گرفته شدند و پس از شکنجه و بازجویی به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند. از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست...

چگونه پس از 34 سال به صدر اخبار بازگشت؟

سوم خرداد امسال دوباره پس از سال‌ها نام احمد متوسلیان به صدر اخبار باز گشت. این بار نه در ارتباط با نقش او در آزادسازی خرمشهر بلکه با اعلام خبر زنده بودنش توسط وزیر دفاع. سردار حسین دهقان در سوم خرداد ۱۳۹۵ خبر داد: احمد متوسلیان و دیپلمات‌های ربوده شده ایرانی زنده‌اند و در اسارت اسرائیل هستند. دهقان از پی‌گیری حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی برای آزادی حاج احمد متوسلیان سخن گفت.

در سال‌های گذشته نیز اخبار و مطالبی پیرامون سرنوشت متوسلیان منتشر می‌شد. مطالبی که در بسیاری موارد ابهام و رازآلودگی بیشتری را در ارتباط با سرنوشت حاج احمد موجب می‌شد.

آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۷ خود می‌نویسد: فرستاده رئیس جمهور کنیا آمد. اطلاع داد که گروگان‌های ما در لبنان سال ۶۲ شهید شده‌اند و خواستار مبادله گروگان‌های انگلیسی و سه اسرائیلی با ۹۰ اسیر شیعه در اسرائیل شد...

وی همچنین در خاطرات سال ۱۳۶۹ در جریان کمک به آزاد سازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان به پیامی از جرج بوش -رئیس جمهور وقت ایالات متحده- اشاره می‌کند و می‌نویسد: اطلاعات آمریکا می‌گوید گروگان‌های ایرانی در دست مارونی‌ها در همان روزهای اول کشته شده‌اند ولی باز هم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسئله آن گروگان‌ها را ادامه دهند.

ادعای شهادت حاج احمد متوسلیان بعدها نیز بیشتر به گوش رسید. خصوصا زمانی که سمیر جعجع رهبر فالانژهای لبنان (رهبر فعلی حزب نیروهای لبنان) که متهم اصلی ربودن متوسلیان و همراهان اوست، پس از آزادی از زندان اعتراف کرد که گروگان‌های ایرانی به نیروهای وی تحویل داده شده و سپس توسط آنان کشته شده‌اند.

برآیند اخباری که از لبنان و در ارتباط با سرنوشت 4 دیپلمات ایرانی بر می‌آمد، تا سال‌ها احتمال شهادت حاج احمد متوسلیان را قوی‌تر نشان می‌داد. شاید به همین خاطر در بسیاری از نوشته‌ها و سخنرانی‌ها، احمد متوسلیان با پیشوند شهید خطاب می‌شود.

اما در سال‌های اخیر، احتمال زنده بودن حاج احمد و همراهانش با سخنرانی سیدحسن نصرالله در سال 1387 افزایش یافت و به تاریخ امروز یعنی خرداد 1395 کفه حیات احمد متوسلیان بر شهادت او اندکی سنگینی می‌کند.

سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان به مناسبت روز آزادی اسرا در بیروت گفت: نشانه‌هایی وجود دارد که دیپلمات‌های ایرانی در زندان‌های رژیم صهیونیستی بسر می‌برند. اسرائیل در گزارش خود ادعا می‌کند که چهار دیپلمات ایرانی توسط نیروهای لبنانی (فالانژهای سابق) ربوده شده، به دست این نیروها کشته شدند و اجساد آنان دفن شده است. اسرائیل دشمن ماست و ما نمی‌توانیم به گزارش‌های آن اعتماد کنیم. همان‌طور که اسرائیلی‌ها در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندان‌های خود را تکذیب می‌کردند، اما مشخص شد که این اسیران در زندان‌های این رژیم بوده‌اند.

چند سال بعد از سخنان امیدوارکننده سیدحسن نصرالله؛ این بار غضنفر رکن آبادی سفیر پیشین ایران در بیروت (که سال گذشته در فاجعه منا به شهادت رسید) در مراسم سی و یکمین سالگرد ربایش این چهار دیپلمات که 13 تیرماه 1392 در محل سندیکای روزنامه نگاران لبنان برگزار شده بود اعلام کرد: چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی زنده و در زندان های رژیم صهیونیستی هستند.

این اخبار همراه با فرافکنی‌های ابهام‌زا توسط نیروهای رباینده یعنی فالانژهای لبنانی تردید در شهادت متوسلیان و سه دیپلمات دیگر ایرانی را تقویت می‌کرد. نیروهای رباینده گاهی ادعای کشته شدن آنها، گاهی خبر از تحویل به صهیونیست‌ها و گاهی هم بی‌اطلاعی از سرنوشت آنها را اعلام می‌کردند.

در سال 95 همانطور که گفته شد سخنان قاطعانه وزیر دفاع که خبر از زنده بودن حاج احمد داشت، به طور جدی و فراگیر نام احمد متوسلیان را به صدر اخبار باز گرداند. متعاقب سخنان وزیر دفاع، محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان اینکه احمد متوسلیان و ۳ دیپلمات دیگر زنده هستند، از اقدامات خوب امنیتی و اطلاعاتی سپاه پاسداران برای آزادی حاج احمد متوسلیان و ۳ دیپلمات دیگر خبر داد. سردار سرلشکر محسن رضایی در این رابطه گفت: از همان ابتدای دستگیری 4 دیپلمات توسط رژیم غاصب اسرائیل، اقداماتی برای کسب اطلاع از سرنوشت این عزیزان آغاز شد. در حال حاضر هم با اطلاعاتی که از سوی مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور انجام شده، متوجه شدیم آن عزیزان زنده هستند.

خبرها و احتمالات جدی مبنی بر زنده بودن حاج احمد متوسلیان، با اکران فیلم موفق و خوش‌ساخت ایستاده در غبار به کارگردانی امیرحسین مهدویان، همراه شد. این فیلم در جشنواره فجر برنده بهترین سیمرغ بلورین بهترین فیلم شده بود. با این اوصاف، در فضاهای مجازی نیز اقبالی گسترده به احمد متوسلیان به وجود آمد.

هادی حجازی فر در نقش احمد متوسلیان؛ فیلم «ایستاده در غبار»

پس از اوج‌گیری اخبار و مطالب پیرامون زنده بودن حاج احمد متوسلیان، وزیر دفاع مجددا در این رابطه موضع‌گیری کرد و در روز 18خرداد گفت: مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد حداقل برای یک دوره زمانی طولانی این 4 دیپلمات ایرانی زنده بوده‌اند، بر این اساس رژیم صهیونیستی باید پاسخگو باشد و مدارکی را ارائه کند که این افراد را به شهادت نرسانده‌اند و اگر این 4 ایرانی به شهادت رسیده‌اند باید مسئولیت آن را بپذیرند. وزیر دفاع تصریح کرد:‌ دولت و ملت ما همواره این مطالبه را دارند و خواستار پیگیری جدی موضوع هستند.

به نظر می‌رسد این قصه هنوز ادامه دارد. احمد متوسلیان 29 سال زندگی کرد و مولفه اصلی حیات 29 ساله‌اش مبارزه بوده است. اینک 34 سال پس از تاریخ ربایش او، زنده یا شهید، با فراموشی نبرد می‌کند. با فضایی که در این روزها و صدرنشینی نام او مشاهده می‌کنیم، به نظر می‌رسد حاج احمد در این نبرد تنها نیست...

منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.