اگر یادگیری زبان شفاهی زبان دوم، به طور مثال زبان انگلیسی را به طور عمدی تا دوره متوسطه به تأخیر بیندازیم، و یادگیری تکلمی زبان مورد نظر تا 21 سال اتفاق نیفتد، آموزش با تأخیر پرهزینه و کم بازده خواهدبود. این خسارت چند دهه است که بر آموزش و پرورش کشور در زمینه آموزش زبان انگلیسی سنگینیمی کند. داده های مطالعات در زمینه آموزش زبان شفاهی و آموزش خواندن و نوشتن به افراد کم شنوا، در همه ممالک جهان از جمله ایران، همین واقعیت را نشان می دهد.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: آموزش زبان خارجی در دبستان، از موضوعات داغی است که این روزها در رسانه و میان کارشناسان آموزشی کشور در جریان است.طرح ممنوعیت آموزش زبان خارجی، مخالفان و البته موافقانی دارد. یادداشت زیر توسط دکتر علی اصغر کاکوجویباری، دانشیار روان شناسی دانشگاه پیام نور، به نگارش در آمده و در اختیار جماران قرار داده شده است. پیشتر جماران، یادداشت  آقای مهدی  رحیمی، در دفاع از ممنوعیت آموزش زبان در دوره ابتدایی را منتشر کرده بود.[اینجاجماران از همه نویسندگان موافق و مخالف آموزش زبان در دوره ابتدایی دعوت می کند که با ذکر ادله خود، دلایل موافقت یا مخالفتشان با این طرح را اعلام نمایند.

اخیراً در محافل علمی و کارشناسی آموزش و پرورش بحث و گفتگو، مربوط به آموزش زبان انگلیسی از دوره ابتدایی در جریان است. موافقان و مخالفان موضوع به طرح دیدگاه در این زمینه می پردازند.

مطابق قانون تدریس زبان در ساعات فوق برنامه ایرادی ندارد

نکته اول در اینزمینه، بلند کردن پرچم ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در دوره ابتدایی از طرف وزارت آموزش و پروش است. آن چه با مقررات موجود در آموزش و پرورش کشور انطباق دقیق دارد،  ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در دوره ابتدایی نیست، بلکه آموزش این درس در میان دروس رسمی فاقد مجوز است. به واقع مدارس درساعات فوق برنامه مدارس در آموزش زبان انگلیسی دارای امتیاز می باشند، امّا در ساعات رسمی مجوز ندارند.

دوره حساس زبان آموزی چند سالگی است؟

مطالعات وسیعی توسط روان شناسان و روان شناسان زبان درباره یادگیری زبان؛ چند زبانگی در دوره سنی قبلاز دبستانی صورت گرفته است. بنا بر دیدگاه محققان این رشته ها، در پاره ای از موارد تا شش سالگی و در مواردیدیگر تا 21 سالگی، دوره حساس و یادگیری زبان نامیده شد. اگر این دوره سپری شود و یادگیری زبان به دلیلمحرومیت های اجتماعی و آموزشی اتفاق بیفتد، یادگیری زبان دشوار و در مواردی، ناممکن می شود. بر همینمبنا، یکی از برنامه های مداخله به هنگام در توان بخشی افراد کم شنوا، آموزش زبان مادری به صورت شفاهی از سال های خردسالی است. نتایج این مطالعات نشان می دهد که کودک، علاوه بر زبان مادری، چندزبانگی به صورت شفاهی را نیز در سال های پیش از دبستان به سهولت و با موفقیت پشت سر می گذارند.

یادگیری زبان، از جنس مهارت است نه دانش صرف.

به علاوه، یادگیری در دوره حساس کودکی توسط محققان و نظریه پردازان همه موضوعات به کار برده نمی شود، بلکه در زمینه هایی همانند رشد حسی حرکتی و رشد زبان کاربرد دارد. به بیان دیگر، یادگیری زبان، از جنس یادگیریزمینه هایی همانند راه رفتن و شنا کردن است و شباهتی به یادگیری همانند دانش ریاضی و علوم ندارد. یادگیری زبان در پاره ای مؤلفه ها، به یادگیری ناهوشیارانه بیشتر شباهت دارد. در یادگیری طبیعی زبان در خردسالی، کودک قواعد زبان را رعایت می کند، بدون آن که به این امر آگاهی داشته باشد. این امور دربارهیادگیری زبان مادری و چند زبانگی، مطابقت دارد.

خسارتی که بر آموزش و پرورش تحمیل می شود

اگر یادگیری زبان شفاهی زبان دوم، به طور مثال زبان انگلیسی را به طور عمدی تا دوره متوسطه به تأخیر بیندازیم، و یادگیری تکلمی زبان مورد نظر تا 21 سال اتفاق نیفتد، آموزش با تأخیر پرهزینه و کم بازده خواهدبود. این خسارت چند دهه است که بر آموزش و پرورش کشور در زمینه آموزش زبان انگلیسی سنگینیمی کند. داده های مطالعات در زمینه آموزش زبان شفاهی و آموزش خواندن و نوشتن به افراد کم شنوا، در همه ممالک جهان از جمله ایران، همین واقعیت را نشان می دهد. کودکی که در خردسالی، به ویژه سال های قبل از مدرسه از یادگیری با موفقیت زبان شفاهی باز می ماند، در سراسر عمر موفق به تکمیل یادگیری زبان شفاهی فارسی نمی شود، و همچنین در سراسر زندگی از تکمیل سواد خواندن و نوشتن، به طور مثال انشانویسی و نامه نگاری، باز می ماند؛ اگرچه ممکن است به اخذ مدرک تحصیلی دیپلم نائل آید. این شرایط در مورد آموزش شفاهی توأم با خواندن و نوشتن زبان دوم انگلیسی نیز صحیح است. بر این اساس، توجه به دوره حساس یادگیری زبان واجد این پیام اساسی است، که سنین پایین تر برای یادگیری زبان مادری و زبان دوم و سوّم در مرتبه اول به طور شفاهی و نیز خواندن و نوشتن، ضروری است.

نگاهی به تجربه کشور ژاپن

در این زمینه یک سؤال، جای تعمق دارد، چرا بعضی از کشورها همانند ژاپن، به رغم استقبال بخش وسیعی از جهان در این موضوع، تا یک دهه قبل درنگ داشتند و آموزش زبان انگلیسی را در سال های اخیر وارد دوره ابتدایی کرده اند؟ در کشورهای شرق آسیا، مالزی، سنگاپور، در این زمینه پیشرو بودند، امّا ژاپن با تأخیر. نظام خطی ژاپنی نظام هجامحور است. نظام خطی هجامحور دارای دامنه وسیعی از علایم است که باید یادگرفته شود در مواردی تا پایان دبیرستان یادگیری علایم خواندن و نوشتن استمرار می یابد، در حالی که زبان هایی همانند فارسی و عربی، نظام آوا محور و حرف محور است. یادگیری علایم تا اوایل پایه دوم ابتدایی پایان می یابد. احتمالا به همین دلیل، ژاپنی ها با تأخیر این کار را انجام داده اند. ولی در سال های اخیر آموزش زبان انگلیسی از ابتدایی را شروع کرده اند.

چند پیشنهاد به آموزش و پرورش

براین اساس، آموزش زبان انگلیسی از دوره متوسطه در ایران، پرهزینه و کم بازده است، لذا پیشنهاد میشود:

 وزارت آموزش و پرورش، به طور رسمی به مدارس اعلام نماید، فعلاً آموزش زبان انگلیسی در دروه ابتدایی در ساعات رسمی آموزش، فاقد مجوز است، لیکن آموزش این درس، به ویژه به صورت شفاهی در دوره پیش دبستانی و دبستانی در ساعات فوق برنامه، در اختیار مدارس و اولیا می باشد. فعالسازی روزهای پنجشنبه مدارس بدین منظور، توصیه می شود.

 با اجتناب از به کارگیری عبارت «ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی» از تبدیل شدن آن به پرچمی برای مخالفت و اعتراض، خودداری گردد؛ آن چه که با تمام ممنوعیت ورود بانوان به ورزشگاه برای مسابقات مردانه، و مواردی دیگر انجام شده است.

لزوم تصمیم گیری مجدد در شورای عالی آموزش و پرورش

 یک بار دیگر، موضوع آموزش زبان انگلیسی در دوره ابتدایی، در دستور مباحث و تصمیم گیری شورای عالیآموزش و پرورش قرار گیرد. البته این موضوع یک بار در سال 1382 در شورا مطرح و تصویب شده بود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.