غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

بُتِ یکدانه

  • خُرّم آن روز که ما عاکف میخانه شویم
  • از کف عقل بُرون جَسته و، دیوانه شویم[1]
  • بشکنیم آینه‌ی‌ فلسفه و عِرفان را
  • از صنمخانه‌ی‌ این قافله بیگانه شویم
  • فارغ از خانقه و، مدرسه و، دیر شده
  • پُشت پایی‌ زده بر هستی‌ و، فرزانه شویم
  • هجرت از خویش نموده، سوی‌ دلدار رویم
  • واله شمع رُخش گشته و، پروانه شویم
  • از همه قید بُریده، ز همه دانه رها
  • تا مگر بسته‌ی‌ دام بُت یکدانه شویم
  • مستی‌ عقل ز سر بُرده و، آییم به خویش
  • تا بهوش از قدح باده‌ی‌ مستانه شویم.[2]

اردیبهشت 1364

1 - حافظ، با همین وزن:خرّم آن روز، کزین منزل ویران برومراحت جان طلبم، و ز پی جانان بروم.
2 - جناب آقای مردانی «بت یکدانه» را تضمین کرده است:تا غبار ره آن دلبر جانانه شویمسرخوش از شهد لب آن مه فرزانه شویم.