دیوان شعر امام خمینی
بوی نگار
- آن نالهها که از غم دلدار میکشم
- آهی است، کز درون شرر بار میکشم[1]
- با یار دلفریب بگو: پرده برگشا!
- کز هجر روی ماه تو، آزار میکشم
- منصور را گذار! که فریاد او به دوست
- در جمع گُلرخان، به سرِ دار میکشم
- ساقی بریز باده به جامم که هجر یار
- باری است بس گران به سربار میکشم
- گفتی: که دوست باز کند، در به روی دوست
- این حسرتی است تازه که بسیار میکشم
- کوچک مگیر کُلبهی پیر مغان، که من
- بوی نگار زان دَر و دیوار میکشم
- سالک! در این سلوک به دنبال کیستی؟
- من، یار را به کوچه و بازار میکشم.
1
- حافظ، با همین وزن، اما با قافیهای دیگر:من دوستدار روی خوش و، مویدلکشممدهوش چشم مست و، می صافِ بیغشم.و نیز با تفاوتی اندک:زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشیآهی است کز درون شرر بار میکشی.