غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

آوازِ سروش

  • بر در میکده پیمانه زدم خرقه به دوش
  • تا شود از کفم آرام و، رود از سر هوش[1]
  • از دَم شیخ، شفای[2]دل من حاصل نیست
  • بایدم شکوه برم پیش بت باده‌فروش
  • نه مُحقّق خبری‌ داشت، نه عارف اثری‌
  • بعد از این دست من و دامن پیری‌ خاموش
  • عالِم و حوزه‌ی‌ خود، صوفی‌ و خلوتگه خویش
  • ما و کوی‌ بُت حیرتزده‌ی‌ خانه ‌بدوش
  • از در مدرسه‌ و، دیر و، خرابات شدم
  • تا شوم بر در میعادگهش حلقه بگوش
  • گوش از عربده‌‌ی‌ صوفی‌ و درویش ببند
  • تا به جانت رسد از کوی‌ دل، آوازِ سروش.

فروردین1364

1 - خواجوی کرمانی:ای شبت غالیه‌آسا و، مهت غالیه‌پوش!خط ریحان تو، پیرایه‌ی یاقوت خموش.و نیز:ترک خنجرکش لشکر شکن ترلک پوشبت خورشیدْ بناگوش و، مه دردی نوش.حزین لاهیجی نیز با همین وزن:بی‌نشانی، همه‌شان است، به عنقا مفروشکنج عزلت، چو دهد دست به دنیا مفروش.
2 - تعریض به اثر گرانسنگ شیخ‌الرّئیس دارد.