غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

درگاهِ جمال

  • هر کُجا پا بنهی‌ حُسن وی‌ آنجا پیداست
  • هر کُجا سر بنهی‌ سجده‌گه آن زیباست[1]
  • همه سرگشته‌ی‌ آن زلف چلیپای‌ ویند[2]
  • در غم هجر رُخش، این همه شور و غوغاست
  • جُمله خوبان بَرِ حُسن تو سجود آوردند
  • این چه رنجی‌ است که گنجینه‌ی‌ پیر و بُرناست؟
  • عاشقان، صدرنشینان جهان قُدسند
  • سرفراز آنکه به درگاه جمال تو گداست
  • فارغ از ما و من است آنکه به کوی‌ تو خزید
  • غافل از هر دو جهان، کی‌ به هوای‌ من و ماست؟!
  • بر کن این خِرقه‌ی‌ آلوده و، این بت بشکن!
  • به در عشق فرود آی‌! که آن قبله‌نماست.

اسفند 1365

1 - مولوی با همین وزن و قافیه:من پری زاده‌ام و خواب ندانم که کجاست؟چون که شب گشت نخسبند، که شب نوبت ماست.خواجوی کرمانی نیز:ای که باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست!کار اسلام، ز بالای بلندت پیداست.خواجه نیز:روزه یک سو شد و، عید آمد و، دلها برخاستمی ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست.فیّاض نیز چنین گفته است:جلوه‌ی قدّ تو از چاک دل ما پیداستاین شکافی است که تا عالم بالا پیداست.
2 - در دستنوشته‌ی دیگر حضرت امام(س): همه سرگشته‌ی آن زلف چلیپای تواند.