زندگی نامه احمد خمینی

آغاز رسالت تاریخی احمد در غیاب پدر

احمد در سحرگاه سیزده آبان 1343 دوباره شاهد محاصره منزل پدر، از سوی صدها کماندوی اعزامی از مرکز و دستگیری رهبر قیام، در حال مناجات و نماز شب، بود. حضرت امام به اهل بیت خویش سفارش می‌کند که در آن لحظه مداخله نکنند و در برابر آنچه که مقدر الهی است شکیبا باشند، روح خدا خمینی کبیر ار سراسیمه به تهران برده و از آنجا یکسره به نخستین تبعیدگاهش ترکیه می‌برند.
رنجهای دوران غربت و تبعید در خاندان خمینی آغاز می‌شود. «مصطفی» در غیاب پدر پاسداری از ارزشهای انقلاب را بر عهده دارد و دیگر اعضای خاندان نیز هر یک رسالت خویش را در این طریق مقدس به خوبی ایفا می‌کنند.

دیری نمی‌پاید که فرزند برومند امام، آیت‌الله حاج آقا مصطفی نیز دستگیر و پس از چندی نزد پدر به تبعیدگاهِ ترکیه و سپس عراق روانه می‌شود. کارگزاران رژیم شاه گمان می‌کنند آخرین سنگر را فتح کرده و پروندۀ نهضت را بسته‌اند، غافل از آنکه خداوند حکیم و قادر، نگاهبان نهضتی است که آن عارف الهی بنیان نهاده است، و این خداست که راه استمرار آن را هموار خواهد کرد.

این ایام آغاز ارتباط‌های گسترده احمد با چهره‌های
برجسته روحانیت و عناصر مبارز و قشرهای دیگر جامعه است. او چندی است که گمشده خویش را با آگاهی و تجربه شخصی و شناخت عمیق یافته است. نور اندیشه و راه و رسم خمینی عزیز چون خورشیدی تابناک بر پهنه قلوب حق‌جویان تابیده است و به ویژه نسل جوان را به بازیابی خویش و موقعیت فرهنگ و دین و کشور خود در آن زمانه پر آشوب فراخوانده است. با داشتن حجتی آشکار چون «خمینی» که هیچ نقطۀ ابهامی در سراسر زندگی و اهدافش نیست، گرد جهان گردیدن و از حقیقت پرس و جو کردن آئین خردمندان نیست، و احمد در نسل خویش نخستین کسی است که پیمان بسته تا پایان عمر در این راه مقدس گام نهد و جانفشانی کند.

حضور یادگار امام بعد از تبعید پدر و برادر، در منزلی که کانون قیامش لقب داده‌اند و حضور تنی چند از محدود یاران وفاداری که هنوز ساواک به شناسایی و بازداشت آنان موفق نشده است، سبب گردیده تا مشعل قیام در این جایگاه شریف خاموش نگردد. این حضورِ مخاطره‌آمیز دردسرهای تازه‌ای برای کارگزاران رژیم فراهم آورده و چنانگه بعداً خواهیم دید، خواب ایادی استعمار را آشفته ساخته است. اندکی پس از انتقال امام خمینی و آیت‌الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به عراق نمی‌گذرد که مادرِ احمد، بانوی فداکار انقلاب نیز به جمع آنان در نجف اشرف می‌پیوندد تا رنج
دوران طولانی غربت و تبعید را با رهبر قیام و فرزند دلبندش تقسیم کند. و اما رنج فراق عزیزان، رنج شنیدن زخم زبانهای مغرضین و ایادی نفوذی رژیم در حوزه، و تلخی دیدن دوروئیها و بی‌تفاوتیها، و از سوی دیگر سنگینی رسالت حفظ حرمت انقلاب کبیرِ خمینی و انتقال پیام نهضت 15 خرداد و گرم نگهداشتن کانون مبارزه، سهمی است که برای «احمد» تقدیر کرده‌اند. شایسته فرزند خمینی است که از این امتحان الهی سربلند بیرون آید. و دیدیم روزی که دهها هزار خانواده شهیدان انقلاب و میلیونها نفوسِ سیه‌پوش، پرچم عزا بر دوش، پیکر مطهر یادگار خمینی را تا جوار مرقد مطهر آن راهنمای سترگ با اشکِ روان و زمزمه حزن‌انگیز وداع، بدرقه کردند، ملت ایران و انقلابیون جهان بر آن شایستگی گواهی دادند.