موسیقی بومی و محلی مازندران همچون بسیاری از نقاط کشور و حتی موسیقی ملی در طول زمان دستخوش تحولات منظومه تاریخ قرار گرفته و فراز و نشیب هایی همچون تبعید ناخواسته هنرنمایی زن از محافل عمومی به خصوصی نهانخانه ها را در برداشته است.
این در حالی است که شکوفایی استعداد وافر زنان در این عرصه با تداوم در حیطه هایی چون آوازهای جمعی و یا قسمت ساز و نوازندگی می توانست روندی تکاملی بپیماید.
عرصه موسیقی مازندران هنرمندان شاخصی دارد که تلاش می کنند ناله سازهای این خطه در ازدحام تولیدات بیشمار داخلی و خارجی همچنان با ابهت به گوش رسد که نمونه بارز آن حضور گروه موسیقی سنتی و محلی 'آواز تبری' در هفتمین فستیوال جهانی موسیقی محلی و فولکلور بلغارستان در تابستان سال گذشته بود.
موسیقی مازندران نیز همچون سایر موسیقی ها به دوبخش آوازی و سازی تقسیم می شود و هریک دارای زیر شاخه های متعدد است. موسیقی آوازی مازندران را می شود، به تغزلی، حماسی و آیینی تقسیم بندی کرد و هر یک از این بخش ها، با توجه به شرایط تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر دوره ویژگی خاصی دارد.
'کتولی'، 'کل حال'، 'طوری'(امیری)، 'نجما' و 'صنم' از آن جمله آوازهای تغزلی این منطقه است که هر یک وضع و حال عاشق و معشوق و دلدادگی است که در بخش هایی از آن مسائل اجتماعی، فرهنگی، عرفانی و عشق به ائمه و اطهار (ع) دیده می شود.
البته در بخشی از این موسیقی آوازی عشق به طبیعت، دام و زمین نیز وجود دارد و شیفتگی روستاییان به عناصر تعیین کننده زندگی کشاورزی و دامپروری در گفت وگو (تک گویی) آنان با این عناصر تصویر می شود.
موضوعات مهم در این منطقه بیشتر منظومه های عاشقانه، مدح اهل بیت (ع) و مراسم آیینی مربوط به امور کشاورزی و دامی و آلات موسیقی آن نیز اغلب برپایه عناصر طبیعی منطقه است .
مقام های برجسته 'امیری یا تبری'، 'طالبا'، 'نجما' و'کتولی' و نی چوپانی به نام 'لله وا' و 'سیکاتک'، 'دتار'(دوتار)،'کمانچه'، 'دس دایره'، 'دهل'، 'دسرکوتن' (نقاره)، 'تشت لاک' از آلات و ادوات موسیقی ماندگار این دیار است.
** نت های موسیقی زبان حال سادگی مردمانی پاکدل
موسیقی محلی و سنتی مازندران گفته ها و ناگفته های مردمان این منطقه را در خود نهفته دارد که در شالیزارها، جنگل‌ها، دریا و آیین های شاد و غمگین و مراسم مذهبی همواره یار دیرین آنها بوده است.
این موسیقی از دل مردم ساده و پاکدل خلق شده که گذشت زمان از لطافت و زیبایی آن ها کم نکرده، موسیقی و ترانه های بومی که از عناصر زنده و ملموس طبیعت گرفته شده و جزو جدایی ناپذیر مردان و زنان مازنی محسوب می شود چرا که خود زبان و شرح حال هویت فردی و اجتماعی این دیار است.
موسیقی محلی نیز در کنار موسیقی ملی در صورت وجود نگاه ضد موسیقی در بدنه تصمیم ساز و تصمیم گیر جامعه می تواند دستخوش فنا و نابودی قرار گرفته و یا از جذابیت الهام بخش دوره های گذشته فاصله گیرد.
برخی از کارشناسان این عرصه معتقدند این موسیقی با گذشت زمان چیزی جز تکرار نبوده و این آسیب هم در ملودی‌ و ریتم، هم در نوع تنظیم‌ و هم در محتوای کلام مشاهده می‌شود، تکراری ملال‌آور و بی هیچ نشانی از ذات هنر که آفرینشگری، لازمه آن است.
به نظر می رسد این عرصه نیز نیازمند آسیب شناسی جدی است و برگزاری جشنواره های محلی و منطقه ای می تواند فرصتی مناسب برای تشخیص و درمان به موقع این آسیب ها باشد تا اتفاقات جدیدی در این عرصه رقم خورد و رویکرد آن نیز به سمت تشویق آفرینشگران و نوآوران باشد تا رفته رفته همگان به سمت و سوی نوآوری سوق یابند.
** حذف زن ، اولین نقیصه به موسیقی فولکلور
استاد عسکری آقاجانیان پیشکسوت موسیقی ملی و محلی مازندران در گفت و گو با خبرنگار ایرنا موسیقی بومی این خطه را نشان دهنده فرهنگ و هویت مردمان این منطقه عنوان کرد و گفت : این موسیقی پس از انقلاب دستخوش تحولات بیشتری از سایر زمینه ها شد.
وی افزود : اولین نقیصه ای که به موسیقی مازندران پس از انقلاب آسیب وارد کرد حذف زن بود و از سوی دیگر این موسیقی بیشتر بازخوانی موسیقی های گذشته بود و تقریبا خالی از نوآوری به حیات خود ادامه داد.
این استاد آواز محلی ادامه داد : ترانه های قوی که در دهه 40 و 50 ساخته می شد تکرار نشد و شاهد ساخت ترانه های شهری قدرتمند و قوی و در خوری نبودیم البته در مضامین روستایی و بومی منطقه یک طبقه بندی های دانشگاهی و تفکرات اندیشمندانه ای لحاظ شد و پژوهشگران زیادی پایان نامه نوشتند که این جای خرسندی دارد و در واقع ثبت و ضبط بهتری صورت گرفت.
آقاجانیان به ورود برخی سازهای غیربومی و اختلاط با سازهای سنتی و بومی همچون سرنا اشاره کرد و گفت: به لحاظ حجم صدادهی موسیقی مازندران پیشرفت هایی داشت اما به لحاظ آهنگ و ریتم، نوآوری چندان و تحول شگرفی رخ نداد.
وی از راه اندازی و فعالیت آموزشگاهها و موسسات فرهنگی و هنری بویژه در کشور و استان مازندران با عنوان وجه امتیاز و بعد مثبتی از تحولات پس از انقلاب یادکرد و افزود : این کمبود در عرصه موسیقی و نشر آن حس می شد.
هرچند در دهه اخیر شاهد باگشت تدریجی زنان به عرصه نوازندگی و حیطه کلی موسیقی در شکل ملی بوده ایم اما توقف روند موسیقی به شکلی که پیش می رفت و فرهنگ سازی صورت گرفته بر اثر جریانات، زنان را بویژه در مناطق بومی بسیار از عرصه موسیقی عقب نگه داشت.
** صندلی های خالی از هنرجوی آموزشگاهها در موسیقی محلی
استاد آواز مازندران راه اندازی تعداد بیشمار آموزشگاهها و ورود استادان محلی به کار تعلیم و تربیت جدید را اقدامی خوشایند عنوان کرد و گفت: اما بسیاری از سازهای اصیل مازندران مثل سرنا، غرنه، دسرکوتن، لله وا و کمانچه در برخی آموزشگاه ها و مراکز آموزشی حتی یک هنرجو هم ندارد که این مایه تاسف است.
آفاجانیان از جمله دلایل این امر را عدم شناخت نسل جدید از این سازها و موسیقی ها و هجوم موسیقی های غربی که هیچ سنخیتی با روح اجتماعی و هنری و روانشناسی زیباشناسی ما ندارند، عنوان کرد.
** ورود دامنه مدگرایی هجمه ای به موسیقی
این پیشکسوت موسیقی محلی و ملی ادامه داد : با کمال تاسف موسیقی های غربی به خاطر داشتن امکانات بیشتر تبلیغ می شود در حالی که هم از نظر آهنگ و محتوا بویژه کلام و آرایش های شعری تهی هستند و زبانشان هم روزمره است اما چون از ارگان های بسیار قوی و با سرمایه های هنگفت خارجی حمایت می شوند حیات جدی و قوی دارند.
وی تبلیغات بیش از حد را موجب رواج این موسیقی دانست و گفت : عرصه موسیقی نیز همچون دیگر عرصه ها مانند پوشش، خوراک و آرایش از گزند هجمه فرهنگی بی نصیب نماند و نسل جوان ما دستخوش مدگرایی در این عرصه شد.
استاد آواز مازندران راهکار این امر را حمایت های مالی و فرهنگی متولیان امر و چاره اندیشی در این راستا عنوان کرد و افزود : به عنوان مثال در آموزشگاهها سوبسیدها و تخفیفات ویژه ای برای ثبت نام هنرجویان در سازهای محلی قائل شوند و عرصه اجرایی و همچنین فضاسازی برای رخدادهای هنری را بیش از پیش باز کنند.
آقاجانیان برگزاری جشنواره های موسیقی محلی و سنتی و شرکت دادن بیشتر نوباوگان را نیز موثر دانست و گفت: راه اندازی سایت موسیقی محلی مازندران و ایجاد زمینه برای حضور بزرگان موسیقی و محلی توانمند در این عرصه و معرفی امتیازات و درجات به دست آمده در جشنواره های استانی، کشوری و جهانی نیز موثر بوده و می تواند به الگوسازی برای جوانان در این رشته منتهی شود.
وی افزود : برگزاری جشنواره های موسیقی سالانه نیز در مقابل هجمه های بی محابای فرهنگی و هنری غربی ها از طریق ارتباط جمعی و گسترش فضای مجازی کافی نیست.
این استاد آواز گفت : بودجه هایی هم وزارت ارشاد برای این امر در استان و کشور در نظر می گیرد که این بودجه باید برای استان ها و نقاط محروم هم باید در نظر گرفته شود و عرصه و جولان به هنرنمایی هنرجویان کارکرده و کارکشته بومی و محلی بیشتر داده شود.
آقاجانیان افزود : اگرچه اداره ارشاد استان مازندران فعالیت هایی در این زمینه دارد اما نقش بیشتر در این حوزه بر گردن وسایل ارتباط جمعی بویژه صداو سیماست تا مردم بویژه نسل جدید به صورت حضوری و دیداری به کارکردها و هنرنمایی موسیقدانان پی ببرند.
**اختلاف اندک در سایه روشن های موسیقی مازندران و گیلان
این استاد آواز در مورد وجه تشابه موسیقی مازندران و همسایه ها هم گفت : از مشترکات موسیقی مازندران، گلستان و گیلان مقاماتی است که بیشتر از شور و دشتی یا سگا گنجانده شده، به عنوان نمونه مازندران مقام طالبا و نوروزخوانی دارد که اینها در گیلان هم هست و امیرخوانی یا تبری خوانی ما نیز مشابه با امیرخوانی گیلان است.
آقاجانیان افزود : اما به لحاظ فیگور و تزئینات و سایه روشن های قطعات موسیقی، بین موسیقی محلی مازندران و گیلان اختلاف اندکی وجود دارد همچنان که زبان ما تبری با گیلکی در کلمات و واژگان ارتباط دارند و نزدیک هستند و پژوهش پژوهشگران خارجی لهجه گیلکی و سمنانی را هم از گویش های تبری می دانند و محققان روس نیز به آن استناد کرده اند.
وی توضیح داد : ما به لحاظ موسیقی هم باهم خواهر و برادریم مثلا بسیاری از قطعات مثل دامی، کشاورزی و چوپانی یکسان است و وجه اشتراک زیادی دارد و یا مقام دیلمان و گیلگی که بسیار آهنگ رایج یا متداول در موسیقی گیلان است با برخی قطعات موسیقی مقامی ما و در فرازها با امیری مشابهت دارد.
آقاجانیان گفت : در سرنانوازی یا برخی رشته ها چون «لله وا» نیز قرابت و خویشاوندی بسیار وجود دارد و در بسیاری از سازها نیز مثل دسرکوتن و سرنا وجه اشتراک هست و آنها موسیقی حماسی دارند ما هم دارای موسیقی حماسی مثل پهلوانان، عیاران، مردان نامی و غایبان هستیم.
** پویایی و تحقیق لازمه نوباوگان موسیقی
یک خواننده بومی مازندران نیز گفت : موسیقی فولکلور شناسنامه یک ملت است و موسیقی بومی مازندران دارای چنان غنایی بوده که در تمام اعصار تاریخی و با هجوم اقسام مختلف آهنگهای غربی هنوز بر تارک موسیقایی مازندران می درخشد.
نورالله علیزاده افزود : پشت هر خواندن و نواختنی باید تفکری باشد و کسی که وارد این حرفه ها می شود به طور پیوسته باید تحقیق و پویایی را لازمه کار خود قرار دهد و در این راستا جستجو در آثار پیشینیان و داشته های ارزشمند سنتی نقش بی بدیل دارد.
وی گفت : صدای خوش زمانی امکان ماندگاری دارد و در قلب و سفره فرهنگی مردم جای می گیرد که دارای تفکر و پژوهش باشدو به همین دلیل خواننده باید با شناخت کارکند.
** استفاده از فکر جوانان جهت استحکام موسیقی بومی
سرپرست گروه موسیقی امیرپازواری مازندران نیز گفت : فکر جوان مانند لوح نانوشته است باید از فکر جوانان برای استحکام و غنای موسیقی محلی مازندرانی استفاده کرد و از این طریق فرهنگ موسیقایی استان را به ایران و جهان شناساند.
رجب رمضانی افزود: رشد و اعتلای خلاقیت ها و آفرینش های موسیقایی، ایجاد زیرساخت و بسترهای مناسب به منظور ارائه، ثبت و معرفی آثار هنرمندان موسیقی معاصر، تقویت زیرساخت های دیپلماسی فرهنگی از جمله اثرات برگزاری درست و هدفمند جشنواره های موسیقی فولکلور بوده است.
وی با اشاره به اینکه موسیقی بومی عشقی است که مرز نمی شناسد ، گفت : کار در عرصه موسیقی نیاز به علاقه دارد و البته دنیای موسیقی، دنیای پرحاشیه ای است.
او افزود: موسیقی آن هم از نوع بومی می تواند در انسجام فکری و روحی بسیار تأثیرگذار باشد به شرط آنکه اصالت آن را زیر سوال نبریم.
** جشنواره های موسیقی بومی و لزوم تشکیل دبیرخانه دائمی
جهانگیر نصری اشرفی، پژوهشگر و‌ موسیقی‌شناس مازندران نیز برگزاری جشنواره های قومی موسیقی را راهکاری برای معرفی موسیقی بومی و انتقال به نسل جدید و شناسایی و تشویق فعالان این عرصه دانست و گفت : جشنواره موسیقی قومی همه جوانب فرهنگی یک قوم را در خود دارد.
وی افزود : به عنوان نمونه آیین‌ها و مراسم‌ها، زبان قومی، اشعار، داستان‌ها، تاریخ تحولات اجتماعی و تاریخی، هر یک، یک رکن مهم در موسیقی اجرایی این جشنواره‌ها هستند.
او ادامه داد : در حقیقت موسیقی در این جشنواره‌ها خط و الفبای نامرئی در جامعه‌ شفاهی است و بسیاری از ساز و کارهای اجتماعی و فرهنگی آنها به کمک موسیقی منتقل می‌شود.
این صاحب‌نظر موسیقی قومی ایران گفت : جشنواره‌های موسیقی سنتی باید دبیرخانه‌ای دائمی متشکل از گروهی از پژوهشگران و آگاهان تاریخ، آیین‌ها و تعاملات قومی منطقه داشته باشند که در طول سال با این دبیرخانه در ارتباط باشند.
وی افزود : متخصصان این موسیقی در جایگاه برگزارکنندگان جشنواره باید پژوهش‌هایی را پیش از برگزاری آن انجام دهند تا براساس تعریف‌های ارائه شده بدانند تعریف آنها از این جشنواره‌ها چیست؟ آیا قصد دارند وارد ادبیات این نوع موسیقی شوند یا هدف آنها درونمایه است؟.
نصری اشرفی گفت : اگر جشنواره قومی هدفمند باشد و هدف آن احیا، اشاعه و ثبت بخشی از تاریخ هنری یک قوم باشد می‌تواند چنین سازوکاری داشته باشد، یا گروهی را گرد هم بیاورند که تمامی آثار صوتی مربوط به پیش از سال 1330 را جمع‌آوری کنند و با گردآوری در یک آرشیو متمرکز، برخی نمونه‌های مقام‌ها، سبک‌ها و شیوه‌های خاص آنها را گزینش کنند و اجرای آن را به چند نوازنده توانمند بسپارند.
ادامه حیات موسیقی نیز چون دیگر شاخصه های فرهنگی اصیل مازندران در گرو توجه بیشتر، آسیب شناسی و معرفی به نسل جدید است .
برگزاری 9 همایش اقوام خطه شمال و نواختن موسیقی و نمایش آیین های کهن سنتی و محلی و دو جشنواره موسیقی بومی منطقه ای البرزنشینان لیلم طی سال های متمادی در مازندران از جمله اقدامات شایسته در زمینه ادامه حیات موسیقی های سنتی در این منطقه است.
3009/1654
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.