یادداشت جی پلاس؛

"پینوکیو"های وطنی و قانون پایستگی دروغ در ورزش ایران!/ "آقای شماره 9" سر چه کسی را برید؟

یکی از دلایلی که ورزش و به تبع فوتبال ایران را گرفتار حواشی کرده و با توسعه فساد، امکان پیشرفت را هم می گیرد، دروغ های پیاپی است! رفتارهایی کاملا غیرورزشی در مملکت اسلامی ما که کمتر بتوان نمونه های متعددی از آن را خارج از مرزها پیدا کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ داستان ها و انیمیشین های دوران کودکی در خاطر همه باقی می ماند؛ داستان هایی که حتی بزرگترها با دیدن برخی از آن ها می گفتند: ای کاش در دنیای حقیقی واقعا اینگونه بود.

خیلی ها "قصه های تابه تا" را به یاد دارند؛ زی زی گولو که داستان بر محوریت شخصیت فانتزی او شکل گرفته بود در یکی از داستان ها کاری کرد که هر کسی دروغ می گوید بالای سرش شاخ در بیاورد؛ شاخ هایی که جز با گفتن حقیقت از بین نمی رفت. اما این موضوع فقط در یک داستان ایرانی نیست.

"پینوکیو" شخصیت چوبی ایتالیایی ها که همه با آن خاطره دارند؛ آدمکی که وقتی دروغ می گفت بینی او دراز می شد. آدمکی که دائم گول "گربه نره" و "روباه مکار" را می خورد و فقط نقش یک عروسک خیمه شب بازی را اجرا می کرد.

برخی از ما زمانی که این داستان ها را دیدیم و شنیدم، گاهی در دنیای تخیل از اینکه این اتفاق در دنیای واقعی هم باشد استقبال می کردیم اما این استقبال فقط یک تخیل لحظه ای بود و پس از مدتی احتمالااز اینکه این اتفاق شدنی نیست خوشحال هم بودیم! شاید خوشحال بودیم وقتی دروغ می گفتیم تغییری در ظاهرمان رخ نمی دهد. اگر واقعا این اتفاق رخ می داد چه برسر ما می آمد؟! شاخ های ما چندتا بود؟! بینی ما چندمتر شده بود؟!

ورزش هزار رنگ ما

دروغ نه تنها در کشور ما بلکه در تمام دنیا و در هرجایی که انسان بر آن قدم گذاشته باشد وجود دارد اما چرا سهم ورزش ایران از دروغ تا این حد زیاد است؟ آیا ضعف و فساد مدیریتی در این حوزه آمار فاجعه ای دارد یا صرفا شیشه ای بودن ویترین اتفاقات و مدیریت ورزشی در ایران باعث شده بیشتر به چشم آید و دائما برملا شود؟!

در بحث داغ این روزهای پرسپولیس و مهدی طارمی جدا از بررسی تخلفات مدیریتی در این باشگاه اما کار به جایی رسیده که در رسانه ملی و در یکی از پرطرفدارترین برنامه های ورزشی، بازیکنی که خود را در حد و اندازه های بازی در اروپا می داند، به راحتی اعلام می کند در یک دروغ بزرگ سهیم بوده است! (بدون آن که عذرخواهی کند و ندامت خود را رسما اعلام کند) نکته جالب تر این است که با این وجود باز هم اعتقاد دارد فقط در این قضیه همراه بوده و او تقصیری نداشته و حتی چهره یک فریب خورده را هم به خود می گیرد. شریک جرم بودن ایرادی ندارد آقای شماره 9؟

یکی از دیگر نکات جالب توجه در داستان پر ابهام و البته پر از دروغ "شماره 9 و قرمزها" این است که بازیکن جدید الغرافه می گوید زمانی این اتفاق ها و دروغ ها شکل گرفت من جوان تر بودم و آن ها از این موضوع سوءاستفاد کردند! این بازیکن که اکنون حداقل 25 ساله است، به راحتی تفاوت بسیاری از مسائل را درک می کند و خیلی زود متوجه شد که باشگاه ریزه اسپور آن تیم اروپایی نبود که رویایش را داشته، چگونه گول مسئولان پرسپولیس و البته وکیل خود را خورد؟!

آیا این نقص متوجه خود او نیست که با وجود ادعا برای حضور در تیم های بزرگ اما هنوز قوانین ساده نقل و انتقالات و حرفه ای گری در فوتبال را نمی داند؟ آیا دو نفر می توانند یک قراردادی را با هم ببندد و یک طرف به راحتی زیر آن بزند و اتفاقی نیافتد؟!

آقای شماره 9! محرومیت باشگاه پرسپولیس هیچ ربطی به شما نداشته و ندارد؟ مگر نه اینکه به خاطر پرونده شخصی که شما هستی این اتفاق ها افتاد؟ دروغ باشگاه پرسپولیس در خصوص قراردادکدام بازیکن بود؟ و چه بازیکنی پای آن را امضا کرد؟ مگر خود شما نبودی؟

 

نکته دیگر این است که اگر آقای شماره 9 نقشی در این محرومیت نداشته باشد، دیگر بازیکنان پرسپولیس چه بگویند؟ نکند نقش آن ها بیشتر از او بوده است؟ بوفون و دل پیرو عامل سقوط یوونتوس به سری B ایتالیا بودند و یا بازیکنان اتلتیکو مادرید باعث شدند تیم شان از پنجره نقل و انتقالات محروم شود که تیم هایشان را ترک نکردند؟

 

نه. آقای شماره 9!  آن ها تعصبی داشتند که برخی فقط آن را در مصاحبه و اظهارنظرهایشان عنوان می کنند ولی این بازیکنان به جای حرف آن را در میدان عمل به خوبی نشان می دهند. آن ها به خاطر بازگشت به تیمشان و کسب عنوان قهرمانی بعد از 10 سال منت سرکسی نمی گذارند. آنها نمی روند و اگر رفتند و منافعشان به خطر افتاد و فهمیدند اشتباه کردند، بگویند به خاطر هواداران برگشتم.

آقای شماره 9! اگر بهترین بازیکن جهان توسط هواداران خودی هو می شود و سکوت می کند؛ اگر بازیکن سیاه پوست توسط تماشاگران خودی مورد تمسخر واقع می شود و می گوید هواداران از من تعریف کردند؛ تعصب و احترام خود نسبت به باشگاه و هواداران را نشان می دهند وگرنه آن ها هم هیس! را بلدند.

اتفاقات "بازیکن شماره 9 و قرمزها" نه اولین اتفاق و نه آخرین اتفاقی از این نوع است که در ورزش ما رخ می دهد. حال دیگر نه فرش بلکه ورزش ایران را باید هزار رنگ دانست. حالا ما دروغ هایی می گوییم که مانند آن را در هیچ جای جهان نمی توان پیدا کرد!

بار کج به مقصد نمی رسد؛ این را بارها شنیده ایم اما ورزش ایران بار خود را با هزار نیرنگ به سوی مقصد می برد و به عقیده خودشان شاید به مقصد هم رسیده باشند اما شرایط فعلی نشان می دهد که این بارها با دروغ و نیرنگ به مقصد واقعی نمی رسد.

یک روز آبی ها، یک روز قرمزها و شاید روز دیگر یک رنگ و تیم دیگر و شاید رشته دیگر گرفتار این دروغ ها شوند. اما متاسفانه دروغ در ورزش ما از بین نمی رود، بلکه ظاهرا از ورزشی به ورزش دیگر منتقل می شود؛ این است قانون پایستگی دروغ!

دیدگاه تان را بنویسید