چند روزی همقدم با شهید ناصر کاملی-۳

چرا ناصر با گرفتن عروسی در مسجد مخالف بود؟

سه پارچه ارزان قیمت برای پیراهن عروس، چادر عروس و چادر مشکی و حلقه ای معمولی و انگشتری عقیق برای ناصر همه آن چیزی بود که خرید عروسی ناصر و فاطمه را شکل داده بود و آغازگر زندگی ای بود که حالا بعد از 38 سال حلقه در دست بانو خودنمایی می کند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس - منصوره جاسبی: درایت ناصر[1] او را وادار می کرد تا افق آینده را ببیند نه پیش پایش را حالا این می خواست از گرفتن عروسی در مسجد باشد یا اصلاً نگرفتن عروسی، می گفت: مسجد حرمت ویژه ای دارد و ممکن است نوع برخورد برخی ها این حرمت را خدشه دار کند. می گفت: عروسی می گیریم اما ساده، دلم نمی خواهد در آینده با دیدن عروسی دیگران، حسرت نگرفتن جشن بر دلت بماند. می گفت دلم می خواهد همه آنچه را که یک دختر در عروسی اش آرزو دارد برایت انجام دهم.

سه پارچه ارزان قیمت برای لباس عروسی و چادر و حلقه ای معمولی و انگشتری عقیق برای ناصر همه آن چیزی بود که خرید عروسی ناصر و فاطمه[2] را تشکیل می داد و مراسمی بسیار ساده که در منزل دایی بانو برگزار شد.

شاگردان فاطمه بانو که در نهضت به آنها درس می آموخت، هر کدام برایش نقشه ای می کشیدند، آنکه آرایشگری بلد بود می خواست بانو را بیاراید، آن دیگری... می خواستند جبران محبت های فاطمه را برایش بکنند و چه زمانی بهتر از روز عروس شدنش.[3]

 

ادامه دارد...

 
  1. شهید ناصر کاملی، جانشین فرمانده گردان حمزه سید الشهدا(س) لشکر 27 محمد رسول الله (ص) که در چهارم اسفند ماه سال 62 در عملیات خیبر (این عملیات در سوم اسفند ماه سال 62 با رمز یا رسول الله (ص) و در شمال بصره و مقابل استان های العماره و بصره و در دو محور هورالهویزه و زید آغاز شد) به شهادت رسید.
  2. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.
  3.  بانو فاطمه (اکرم) جهان باقری، همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید