خاطرات جالب حسام‌الدین سراج درباره محمدرضا شجریان

امروز اول مهر سالروز تولد محمدرضا شجریان است. 78 بهار از زندگی او می‌گذرد و چند سالی است که در بستر بیماری به سر می‌برد. شجریان سال‌های بسیاری است که همچون برخی از آثارش دیگرتعلق خاطری به خود ندارد و تبدیل به صدای یک ملت شده و نامش بر قله موسیقی ایران می‌درخشد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، طی سال‌ها فعالیت محمدرضا شجریان در عرصه موسیقی شاگردان بنام و برجسته‌ای را آموزش داده و حسام‌الدین سراج یکی از همین هنرمندان است؛ خواننده موسیقی سنتی و نوازنده سنتور و سه تار. سراج شیفته منش و هنر استادش است و بی‌شک همین امر سبب شد آگاهانه‌تر و با علاقه بیشتری در موسیقی آوازی قدم بردارد.

او در مورد آشنایی و انتخاب شیوه آوازی استادش می‌گوید: «آشنایی من با موسیقی به دوران خردسالی‌ام برمی‌گردد. آن زمان ٨ ساله بودم وصدای استادانی چون ایرج ، اکبرگلپایگانی، محمودی خوانساری، حسین قوامی، عبدالوهاب شهیدی و دیگربزرگان آواز که در برنامه گل‌های رادیو پخش می‌شد سبب شد علاقه‌مندی من به موسیقی و آواز بیش ازگذشته شود. ابتدا با نوازندگی به عرصه موسیقی وارد شدم، علاقه بسیاری به صدای سنتوراستاد پایورداشتم وآموختن این ساز را درشهر اصفهان نزد استاد سیروس ساغری دنبال کردم و بعد از آن به تهران آمدم و در محضر استاد پایور نوازندگی سنتور را ادامه دادم. همچنین ازاستادان عزیز دیگر چون (پشنگ کامکار) و(رضا شفیعیان) نیز دراین زمینه بسیار بهره بردم.

او افزود: در کنار نوازندگی به موسیقی آوازی هم بسیارعلاقه داشتم.آن زمان استاد شجریان با اسم مستعار سیاوش بیدگانی فعالیت می‌کردند وبعد از آن با نام محمدرضا شجریان آثارشان منتشر شد.کارهای استاد و انتخاب راه هنری ایشان به چند دلیل برایم مورد اهمیت بود، نخست انتخاب شعر، که بسیار حساب شده ودقیق بود و دوم ارائه آواز بود که هم انطباق بر ردیف داشت و هم متناسب با مضمون شعربود. به خاطردارم یک روز استاد شجریان درمرکز حفظ و اشاعه موسیقی با هنرمند نازنین مرحوم عطا جنگوک درحال ضبط تصنیف «میهن‌ای میهن» بودند؛ تصنیفی که چندین بارتوسط خواننده‌های جوان‌تر بازخوانی شده است.به ایشان گفتم تعدادی کارساخته‌ام و بسیار دوست دارم آنها را بشنوید واگر تمایل دارید افتخار آواز این قطعات را به من بدهید.

ایشان شماره من را گرفتند و فرمودند اطلاع می‌دهند. چند روز بعد تماس گرفتند و من را به‌منزل خود دعوت کردند. سازم را برداشتم و به منزل استاد شجریان رفتم وتعدادی ازآن قطعات را نواختم و خواندم. ایشان پس از لطف و تشویق براین نظر بودند که موقعیت مناسبی برای خواندن این کارها ندارند چرا که اکنون درکانون چاووش فعالیت می‌کنند و این امکان وجود دارد که مورد اعتراض اعضای کانون قرار بگیرد و در پایان گفتند «تو صدای خوبی‌ داری و می‌تونی آواز را شروع کنی و بعد، آرام آرام کارهایت را بخوان» من گفتم اگر اجازه می‌دهید درکلاس‌های آواز شما شرکت کنم و همین اتفاق هم افتاد؛ در رادیو شاگرد آواز ایشان بودم. به یاد دارم یک تصنیف خواندم که از رادیو پخش می‌شد.

استاد شجریان در مورد نوع صدا‌ها صحبت می‌کردند و اشاره داشتند هر صدایی ویژگی‌های خاص خود را دارد. بعضی صدا‌ها پرسوزو گداز است و بعضی دیگر پرنشاط و... بعضی وجه حماسی‌اش غالب است اما من یک صدا از رادیو شنیدم که عاطفی بود. من دردل خدا خدا می‌کردم آن صدایی که استاد شجریان می‌گویند صدای من باشد.استاد گفت، کاری هست که در اوج می‌خواند «ای برادر‌ ای دلاور...» و من ادامه کار را خواندم و ایشان گفتند بله همین است. صدای تو عاطفه دارد. گفتم منظور شما از عاطفه چیست و فرمودند من روانشناسی صداها را برای تو می‌گویم. بعضی صدا‌ها نشاط دارد و بعضی دیگر دارای شادی سطحی است و برخی صداها قدرت حماسی دارد و... این جای بسی خوشبختی بود که ایشان، رنگ صدای مرا پسندیده بودند.

از آن زمان به بعد در رادیو شاگرد ایشان شدم و بعدها که این کار در رادیو تعطیل شد به‌صورت خصوصی اما پراکنده نزدشان آموزش می‌دیدم.این خواننده بیان کرد: به نظرمن استاد شجریان یک استثنا درموسیقی ایران است. بدین جهت که حلقه اتصالی بین آواز قدیمی و سنتی ایران و آواز ایرانی در دوره معاصراست. ایشان تمامی زمینه‌های آوازی را که در قدیم معمول بوده کارکرده و بعد آن را مجتهدانه همراه با نوآوری و متناسب با فضای اجتماعی روز تطبیق داده است. آثارشان هم به جهت ردیف، انتخاب شعر، جنس صدا، ملودی کلام، تلفیق و... دلنشین ومتعادل است درعین حال نیز مسائل اجتماعی را هم درنظر گرفته‌اند. نمونه آن به حدوداً دو- سه سال پیش ازانقلاب برمی گردد که اثر «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از ساخته‌های استاد پایور را در تالار وحدت اجرا کردند و این کار درآن موقعیت و زمان بسیار مورد استقبال مردم واقع شد. آثار دیگری مثل «ایران،ای سرای امید»، «مرغ سحر»، «همراه شو عزیز» و... که حرف دل مردم بوده است.

او افزود: ایشان در شرایط و مناسبت‌های مختلف کارهایی را منتشرکرده اند که تأثیرگذاربوده است.استاد شجریان به‌عنوان استاد آوازایرانی مانند میراث فرهنگی- هنری و ملی ما محسوب می‌شوند وهرکدام ازاستادان دیگردر زمینه آواز، خوشنویسی، آهنگسازی و... نیز هنرشان جزئی ازمیراث ملی ما است. آثار این بزرگان را هرچه بیشتر ببینیم وبشنویم سبب رشد فکری ما بوده وعلاوه برآن هنر و فرهنگ کشورمان نیز ارتقا پیدا می‌کند. در این باره صداوسیما مسئول است و در واقع باید منادی و اشاعه دهنده هنر ملی باشد و ممانعت دراین باره مانع از رشد و ارتقای روحی مردم و فرهنگ و هنر کشور است، که متأسفانه رسانه ملی طی این سال‌ها آنقدر مغشوش عمل کرده که فضای موسیقی کشوررا به سمت قهقرا سوق داده است.

سراج معتقد است:«گوش ما بر اساس آن چیزی که می‌شنویم تربیت می‌شود. اگرمردم ساز و آواز خوب بشنوند آرام آرام به سمت آن متمایل می‌شوند. اما متأسفانه مردم را به شنیدن آثار متوسط و ضعیف عادت داده‌اند.» او در مورد اینکه مردم دراین باره چه حمایتی می‌توانند داشته باشند، گفت: «ملاک ما در جامعه مردم هستند. آنها باید شناخت درستی از هنر مملکت خود داشته باشند.»

دیدگاه تان را بنویسید