در این یادداشت آمده است، وقتی از مردم صحبت می‌ کنیم از چه سخن می‌ گوییم؟ منظورمان از نظر و خواست مردم چیست؟ امروز در کمبود احزاب مردمی قدرتمند، پیروزی در انتخابات مختلف بستگی زیادی به لابی گری سیاسی دارد پس از انتخابات هم مردان طبقه متوسط شهری با استفاده از ابزارهای اجتماعی و ارتباطی که در اختیار دارند تلاش می‌کنند سهم خود را از قدرت به طور غیرمستقیم بگیرند، از خواسته‌های به حق گروهی تا منافع شخصی.
در این میان اما اکثریت مردمی نادیده گرفته می‌شوند که به دلایل اقتصادی، فرهنگی نه در لابی های بالادستی، دستی دارند و نه توان و ابزار اجتماعی لازم برای بیان و دفاع از حق و خواسته های صنفی و گروهی خود را دارند.
گروه بزرگ اکثریتی که نه سیاسیون بیش از جلب رای، به آنها اهمیت می‌دهند نه طبقه پرنفوذ اجتماعی آنها را به رسمیت می شناسند.
کرمان شهری است با نزدیک به هشتصد هزار نفر جمعیت که نیمی از این جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند، زنانی که با وجود تمام شایستگی و توانایی که دارند سخنی از آنها در این مناسبات نیست.
در بعضی برآوردها 30 درصد جمعیت کرمان؛ حدود دویست و پنجاه هزار نفر حاشیه نشین هستند. مردمی که از هرگونه خدمات شهری محرومند، 94 درصد در وضعیت بحران اقتصادی قرار دارند و تکدی‌گری و جمع‌آوری زباله عمده راه امرار معاش این افراد است.
این روزها در محافل مختلف سیاسی و اجتماعی شهر نسبت به مردم کرمان، خواست مردم و... سخنان زیادی مطرح است.
اما پرسش بزرگی که باید به آن پاسخ داد این است که منظورمان از خواست مردم کرمان و عدالت چیست؟ آیا عدالت در میان نخبگان سیاسی یعنی اینکه قدرت و پست‌ها، منصفانه بین سیاسیون تقسیم شود و منظور طبقه پرنفوذ اجتماعی از عدالت این است که نظر و منافعشان در مناسبات قدرت لحالظ گردد؟ در میانه دعواها و نزاع ‌های این روزها آیا برای زنان هم به اندازه مردان، حقوق سیاسی قائل هستیم و به آنها شانس قرار گرفتن در پست های مدیریتی می دهیم.
آیا برای قشر بی‌سواد و بی پول و بی جا و مکانی که در بیغوله ‌ها زندگی می‌کنند حق شهروندی قائلیم و آنان را به اندازه خودمان شهروند درجه یک می‌دانیم؟ آیا منظورمان از مردم، خودمان است؟ آیا در میان گزینه‌هایی که برای پست های مختلف معرفی می‌کنیم چقدر به حقوق و قدرت زنان، خواسته‌ها و نیاز اقلیت ‌های مختلف و اقشار کم درآمد اهمیت می‌دهیم.
با توجه به مناسبات امروز جامعه، فعلا می‌شود با قراردادهای منصفانه سیاسی و سهم ‌دهی به مردان طبقه بالای اجتماعی همه چیز را آرام و رضایت ‌بخش نشان داد.
اما جدای از مساله وجدان و اخلاق، قدرت‌ طلبی ‌های پنهان و پیدا، نادیده گرفتن بخش بزرگی از اقشار و سهم زنان در قدرت، باعث نابود کردن بیش از نیمی از توان جامعه خواهد شد. رفتاری که در کوتاه ‌مدت موجب کند شدن شتاب جامعه به سوی پیشرفت و بهبود امور می شود و در دراز مدت باعث ایجاد ناامنی و قدرت گرفتن فاشیست‌ ها و پوپولیست‌ های مردم‌ فریب سیاسی.
با امکان شفاف ‌سازی در شبکه های مجازی دیگر نمی توان تمام تقصیر و تمامیت ‌خواهی را تنها به گردن جمع کوچکی از سیاسیون انداخت. باید مواظب بود که بحث قدرت در میان بخشی از نخبگان غیرسیاسی تبدیل به سهم‌ خواهی قدرت ‌طلبانه‌، همراه با بداخلاقی نشود.
دریافتی: حامد سالاری** انتشار : بهنام احمدی *
7420/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.