در این یادداشت آمده است: می گوید: دوران نامزدی دوران شیرینی است، چه فرقی می کند، نامزدی برای ریاست جمهوری باشد یا مجلس، یا شورای شهر، آن یکی، چه لذت بخش و غرور آفرین است وقتی در شهر با خودرویی که همه جای آن با عکس های رنگی و تیپ های مختلف پر شده، می بینی جای جای شهر، عکس های تمام قد و نیم تنه و کوچک و بزرگ و بنرهای رنگ و لعاب شده ات شهر را پر کرده است، چقدر احساس غرور می کنی، واقعا چه دوران شیرینی است.
آن یکی: پول مال خودم است، دوست دارم هر جور دلم می خواهد خرج کنم، فایده دارد یا ندارد به خودم مربوط است و کسی حق دخالت در زندگی دیگران را ندارد.
آن یکی: دوست دارم، سری توی سرها در بیاورم، چه رأی بیاورم و چه نیاورم فعلا تا 50 درصد قضیه حل شده است. فعلا از دیگران یک سر و گردن بالاترم.
آن یکی: مگر آنها که رفتند توی شورای شهر چه از من بالاتر و بیشتر داشتند؟!
و از این دست حرف ها که از بعضی دوستان پشت در شورای شهر ایستاده بودند و منتظر اجازه ورود بودند شنیده می شود حالا بروشورهای چند صفحه ای تبلیغاتی و برنامه های نوشتاری در نشریات رنگارنگ، از نشریات یک صفحه ای قطع A4 بگیر و برو جلو، چون توی جیب همه شان پول ریختند، حتی یک نفرشان از قلم نیفتاد.
خدایا، این پولها از کجا می آید که خیلی دارند دنبالش می گردند و راهش را بلد نیستند یا نمی خواهند بلد شوند و بدانند؟
هر روز دارد هزینه های تبلیغاتی بالا و بالاتر می رود، یکی از همین کاندیداهای شورای شهر می گوید:هر شب گردشی در شهر دارم، بنرهایی را که زده ام کنترل می کنم، نمی دانم در این شهر چه خبر است، خیلی از بنرها را پاره کرده اند هر چه هزینه کردیم رفت توی آب جوی، دوباره روز از نو روزی از نو، بنر جدید و هزینه دوباره، فکر نمی کردم اینجوری بشود، به این نتیجه رسیده ام که کاندیدا شدن هزینه اش خیلی بالاتر از آن است که فکر می کردم.
وقتی برای چاپ بنر جدید به سراغ چاپ کننده بنر می روم باید وقت قبلی بگیرم، رقیب های انتخاباتی برای هزینه کردن هم به رقابت پرداخته اند، این را چاپچی بنرها می گوید که کارش هم شبانه روزی شده و می خواهد از این بازار کیسه اش را پر کند.
راستی چه اتفاقی افتاده است، هزینه های تبلیغاتی از 50 و 100 میلیون گذشته است، اینها فکر می کنند هر کس بیشتر هزینه کند بیشتر رأی می آورد که از حداقل هزینه تبلیغاتی 10 میلیونی شروع شده و حالا به 200 میلیون هم رسیده است.
معلوم نیست تا آخر هفته و پایان زمان تبلیغات، هزینه های تبلیغاتی سر به کجا می زند البته این مسئله قابل تأمل و بحثی است که در همین نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
اما در مورد روشهای تبلیغاتی که به چند تا از آنها اشاره شد یکی از همین حضرات در شعارهای تبلیغاتی به ایجاد شهری زیبا و با نشاط تکیه می کند.
در و دیوار شهر را ببینید، صبح که می خواهی سر کار روزانه بروی می بینی در و دیوار خانه ات را عکس ها، تیپ های مختلف یک متری همین کاندیداها از بالا تا پایین دیوار را پر کرده است.
آیا این تجاوز به حق مالکیت قانونی مردم نیست که به بعضی ها با این نوع تبلیغات می خواهند شهر زیبا و با نشاطی برای مردم بسازند، همین مالک همین خانه ها، انتظار دارید با آرامش و علاقه و اشتیاق به این کاندیداها رأی بدهند یا دلزده و عصبی هر چه از دهانشان بیرون می آید بگویند.
این یعنی شعار ساختن یک شهر زیبا و شاد؟
تغییر وضعیت کارکنان شهرداری یکی دیگر از شعار تقریبا مشترک کاندیداها است و یا احیاء بافت فرسوده که اتفاقا این دو مسئله که حائز اهمیت ویژه ای است بخصوص تغییر وضعیت کارکنان شهرداری کرمانشاه، از قراردادی به رسمی که به گفته شهردار پیشین حدود 70 تا 75 درصد کارکنان شهرداری حتی در ردیف های شغلی مدیران، قراردادی هستند، که این موضوع نیاز به موافقت وزارت کشور و تامین اعتبار کلانی است که هنوز این وزارتخانه نتوانسته اعتبار آن را تامین و به شهرداری ابلاغ نماید، که البته ربطی به شورای شهر و مصوبات آن نخواهد داشت.
در پرانتر اشاره کنم که اخیرا وزیر کشور نوید آن را داده که اعتباری برای این منظور در شرف تامین و ابلاغ است که امیدواریم به تحقق بپیوندد.
در مورد بافت فرسوده هم نیاز به تامین اعتبار لازم برای خرید بافت های مذکور از مالکان و یا بازسازی مستقیم با سرمایه شهرداری و یا مشارکت با سرمایه گذاران است که در دستور کار و وظایف سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری لحاظ شده است.
در مورد شعارهای تعدادی از همین کاندیداها برای احداث پارک گردشگری جدید و یا به عبارت ساده تر گسترش سرانه فضای سبز، کار زیبایی است اما نیاز به اعتبار دارد که شورای آینده می تواند با ایجاد درآمد برای شهرداری از طریق برنامه ریزی و جذب سرمایه گذار اقدام نماید که امیدواریم در شورای آینده به آن پرداخته شود.

** ورود به شورا به چه قیمتی؟!
همانگونه که اشاره شد متاسفانه هزینه های تبلیغاتی کاندیداهای شورای شهر هم رقابتی شده است که تعدادی از همین کاندیداها، در رقابت های انتخاباتی درکورس مسابقه قرار گرفته اند با تصور اینکه هر چقدر میزان تبلیغات، چاپ و عکس و بنر و تعدد ستادها بیشتر باشد و قد و قواره بنرها و عکس ها بلندتر و با ارتفاع بیشتر بر همین میزان آراء به دست می آید.
این در حالی است که با توجه به نیاز 11 نفر عضو شورا و 290 نفر کاندیدای تایید صلاحیت شده و جمعیت شهری حدود 800 هزار نفری کرمانشاه، اگر بطور متوسط فرض کنیم آراء بین این 290 نفر تقسیم شود به هر کاندیدا، حدود 3100 نفر رای به هر کدام تعلق می گیرد.
البته تعدادی از همین دوستان در میانه راه با توجه به هزینه های کمرشکن تبلیغات پشیمان شده اند، اما ترجیح می دهند برای حفظ حیثیت میان مردم به ویژه دوستان و آشنایان کوتاه نیامده و تا آخر بروند.
اما صرف این همه هزینه برای ورود به شورای شهر چه هدفی را دنبال می کند.
با توجه به اینکه اعضای شورای شهر بطور مستمر هر هفته یک جلسه رسمی خواهند داشت یا به عبارت ساده تر، هر سال 54 جلسه و در طی دوره چهار ساله شورای شهر 216 جلسه رسمی و فرض کنیم با جلسات فوق العاده ای که طول این چهار سال انجام می شود جمع جلسات به 300برسد و از آنجا که حق جلسات شورا برای هر نفر طبق قانون، یک بیستم حقوق دریافتی شهردار است.
تصور نمی شود که دریافتی یک عضو شورای شهر ماهیانه به سه میلیون تومان برسد که در طول چهار سال رقمی شاید نزدیک به یکصد تا یکصد و پنجاه میلیون تومان را شامل بشود، آیا کاندیدایی که
می گوید -البته راست یا دروغش با خودش- تا دویست میلیون تومان برای ورود به شورای شهر هزینه می کند، با کدام هدف وارد این ماجرا شده است.
ممکن است دو هدف در این گستره مورد نظر قرار گیرد، البته هدف واقعی نه شعاری و نه خودنمایی و به قول بعضی ها، سری توی سرها در آوردن و شهره شدن- خدمت به مردم شهر به ویژه محرومان که یکی از همین هدف های متعالی مطرح شده است.
آیا نمی شود این مبالغ هنگفت تبلیغاتی را به ساماندهی چند خانوار واقعا نیازمند با ایجاد اشتغال یکی از افراد خانواده هزینه کرد که هم شهرت دنیوی دارد و هم اجر معنوی اخروی؟!
اما شاید هدف دیگر، معامله تجاری و بازرگانی باشد که البته به ظاهر چنین نیست و امیدواریم اینگونه هم نباشد از این موارد که بگذریم با توجه به تعداد کاندیداها که بعضی هاشان اگر روی رأی دوستان، خانواده و همکاران هم حساب کنند شاید جمع امتیازاتشان به عدد 50 نرسد.
این مسئله یعنی رقابت های انتخاباتی موجب می گردد که نفرات برتر ورود به شورای شهر با تعداد آراء نه چندان قابل توجهی وارد شورا بشوند چون در انتخابات شورا کسب اکثریت آراء ملاک و معیار انتخاب و پذیرش قرار می گیرد.
حالا حساب کنید این جمعیت 290 نفری کاندیدا چگونه انتخابات را ترسیم می کنند.
3209/3033 دریافت کننده: عباداله آذرگون** انتشاردهنده: فرزاد نویدی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.