در این یادداشت آمده است: با شروع تبلیغات نامزدهای ریاست‌ جمهوری، افکار عمومی در انتخاب فرد اصلح به آگاهی بیشتری نیاز دارند.
بی‌گمان آگاهی و آزادی برترین فضیلت‌های اجتماعی هستند. در برابر آنها، گمراه‌ کردن مردم بدترین رذیلت است که به ‌مراتب از دروغ‌ گویی پلیدتر است. چرا که اظهارات گمراه ‌کننده افزون بر دروغ‌ ‌بودن، آگاهانه مردمان را به‌ چاه ‌انداختن است.
در دنیای سیاست، بزرگ‌ ترین گناه سیاست ‌مداران در دنیای امروز گمراه ‌کردن آگاهانه مردم است.
حال یکی از نیازهای اساسی رأی‌ دهندگان برای انتخاب خوب و گزینش فرد واجدالشرایط، شناخت از کاندیداها و برنامه‌های آنهاست این شناخت از چه راه‌هایی است و نیاز به چه ابزارهایی دارد.
برای پاسخ به این سئوال به پاسخ تحلیلگران سیاسی اشاره می‌شود.الف- نیاز به داشتن معیار است. ب- تفکیک حوزه اجرا از نظارت و دخالت نکردن در کار یکدیگر. ج- دخالت نکردن دولت در روند انتخابات. د- داشتن قانون و مقرارت دموکراتیک و وجود تضمین برای اجرای صحیح آنها. هـ- اطمینان مردم از برخورد با تخلفات.
حال برای رسیدن به شناخت بهتر بایستی به معیارها اشاره نمود: معیارها عبارت‌اند از: 1- آگاهی داشتن از نیازهای کشور. 2- شناخت از: عملکرد گذشته کاندیداها و اعضای کابینه 3- اطلاع از توانایی کاندیداها و همکاران آینده وی، حداقل معاون اول و وزرای کلیدی دولت او. 4- دردست داشتن برنامه کاندیداها و تطبیق آن با احتیاجات کشور و مردم.
5- تسلط کاندیدا و دولت او به‌ویژه وزیر خارجه به وضعیت منطقه و جهان و کانون‌های بحرانی 6- اطمینان به صداقت کاندیداها در معرفی خود و برنامه‌هایشان.
با این تفاسیر کلاهمان را قاضی کنیم؛ چگونه یک رأی‌ دهنده‌ی عادی و حتی افراد تحصیل‌ کرده یا سیاسی می‌توانند به پاسخ سئوال‌های مذکور دست یابند؟ واقعا چه باید کرد؟
پاسخ این است: به جای هزینه ‌کردن زیاد برای یافتن پاسخ سئوالات مذکور باید به سراغ تجربیات اثبات شده در کشورهای دموکراتیک رفت.
سازماندهی مردم و آرای آنها از ویژگی‌های نظام دموکراتیک و از دلایل بسیار مهم انتخاب درست رأی‌دهندگان است. این امر ممکن نیست مگر با داشتن تشکل‌های سیاسی و در رأس همه، احزاب؛ به‌ عبارتی احزاب ابزار اجرای دموکراسی هستند.
احزاب براساس نگاه، آرمان و اهداف موسسان، مرامنامه، اساسنامه و آیین ‌نامه تشکیل می‌شوند و شروع به عضوگیری، سازماندهی، آموزش و کادرسازی خواهند کرد.
با عنایت به اینکه شاه بیت وجودی نظام‌ها عمران و آبادانی کشور و ایجاد رفاه و آسایش، معنویت و پیشرفت برای مردم است، مهم‌ترین موضوع ایجاد دولت براساس خواست و اراده ملت است.
این احزاب هستند که کاندیدا تربیت یا شناسایی می‌کنند، به کاندیدا کمک می‌کنند تا برنامه مورد نیاز را تهیه کنند و به رأی‌دهندگان ارائه دهند.
اعضا و مردم با توجه به شناخت و اطمینانی که به احزاب دارند، به برنامه کاندیدای موردنظر رأی خواهند داد. البته انتخاب‌ها در همه زمان‌ها به این سادگی نیست. اما کم‌ هزینه ‌ترین روش‌ها، حق انتخاب داشتن مردم است.
اما سئوال مهمی که اذهان عمومی را به خود مشغول کرده و در همه ادوار گذشته این سئوال مطرح بوده است، این است که: باید برای انتخابات و انتخاب نمودن به کدام ویژگی‌ها رای دهیم؟
در این خصوص بایستی اذعان نمود: برخی از ما به لحاظ سیاسی خود را مستقل می‌دانیم یعنی در جناح‌بندی‌های مرسوم سیاسی کشور، نقش و سهمی برای خود قائل نیستیم، اما به حکم آنکه در کشورمان زندگی می‌کنیم و رفتارهای مسئولان بر زندگی عادی ما، خانواده و همشهریان‌مان آثار مثبت یا منفی بر جای می‌ گذارد، نمی‌ توانیم به پدیده‌ای مانند انتخابات، بی ‌تفاوت باشیم به ‌ویژه اگر تفاوتی اصولی در دیدگاه‌ها، منش، رفتار و اثرگذاری سیاستی یک یا برخی از نامزدهای ریاست‌ جمهوری در عرصه داخلی و بین‌المللی وجود داشته باشد.
این حق و بلکه وظیفه عاقلانه را برای خود قائلیم که با رأی خود در پدیدآوردن شرایطی که زندگی در کشور را برایمان سهل تر و دلخواه‌تر کند، مشارکت کنیم.
منِ نگارنده اگر دریابم که با کناره‌گیری و سکوت خود و دیگران در واقع راه را برای دستیابی التهاب‌انگیزان تشنج‌آفرین به این مقام مهم و مؤثر هموار می‌کنم، بیشتر تشویق می‌شوم که از این فرصت مشارکت در نشان دادن جلوه‌ای از تمایلات و اراده ملی بهره بگیرم و دیگران را نیز به مشارکت ترغیب کنم.
موضوع فقط گماردن یک فرد در بالاترین مقام اجرائی کشور نیست. زمانی که شخصیتی به نمادی از تفکر، رفتار و منشی مبتنی بر عقلانیت و اعتدال متعهد می‌شود و این تعهد را عملا نیز به اثبات رسانده باشد و شخصیت یا شخصیت‌های مقابل او یا چنان پیشینه‌ای از خود بروز نداده باشند یا فراتر از آن، شدت تعصباتشان برای زندگی و آینده شهروندی عادی مانند من نگران‌کننده باشد.
بدیهی است که به شخصیتی رأی می‌دهم که برایم امیدبخش و تسکین‌دهنده باشد. می‌دانیم اختیارات رئیس‌جمهور چه محدودیت‌هایی دارد و می‌دانیم که به‌ دلیل همین محدودیت‌ها در اجرای برخی برنامه‌هایی که اعلام می‌کند، با ناکامی‌ها و محدودیت‌هایی مواجه شده و خواهد شد.
می‌دانیم به موازات دولت اجرائی، بخش‌های دیگری هم وجود دارند که تأثیرگذارند اما آگاهی‌بخشی هرچه بیشتر جناح‌های موثر و سهم آنان در سبد رأی مردم، در ایجاد تفاهم و رفع نگرانی‌های آن بخش‌ها نیز مؤثر خواهد بود زیرا خود را از نیاز به پذیرش عمومی مبرا نمی‌دانند.
ایران از ثروت و منابع انسانی و طبیعی خوبی برخوردار است. ترکیب منابع انسانی و مالی و طبیعی می‌تواند راهگشای توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد.
نسلی که در سنین 30 سالگی و در ابتدای انقلاب، مقدرات را به دست گرفت، اکنون یا در قید حیات نیست یا در حال بازنشستگی است.
نباید و نمی‌شود که مانع حضور و ابراز وجود نسل جدید و کارآزموده شد و نوبت طبیعی را از کسانی دریغ کرد که بهتر می‌اندیشند و با جهان و پیش‌نیازهای علمی و صنعتی آن برای توسعه آشنایی بیشتر و مفیدتری هم دارند.
اگر هم آنان نخواهند، قانون بی‌گذشت طبیعت، شکاف نسل‌ها را پر و جبران خواهد کرد.
پیشبرد تولید و اقتصاد هنگامی تحقق می‌یابد که کشور به ایفای نقش درخور خود به‌عنوان بازیگری معتبر به عرصه بین‌المللی بازگردد. تولید بیشتر نیاز به بازار جهانی و حضور جهانی دارد.
کسانی که با دنیا قهر بوده‌اند یا قهربودن را مزیت می‌دانند، باید توجه داشته باشند که استقلال در توانایی ارتباط اقتصادی و سیاسی جهانی است نه در محروم‌ ماندن از آن.
اقتصاد مستحکم نیاز به ارتباطات مسالمت‌آمیز بین‌المللی دارد. امنیت شرط خوبی برای توسعه اقتصادی است، اما باید همراه با آرامش و اطمینان از آینده باشد.
اینها نکاتی است که نامزدها را از یکدیگر متمایز می‌کند. شخصا با حداقل توقعات به کسی رأی می‌دهم که در درجه نخست قابلیت و تجربه مثبت و مؤثر ایفای نقش بین‌المللی را داشته باشد.
کلید دیپلماسی را که در شرایط تعامل و تبادل امتیاز و چانه ‌زنی در راه حداکثر منافع ملی باشد، بشناسد و به کار ببرد و به برجام و سرانجامی مثبت رسانده باشد.
با اهمیت صلح، خردورزی و مسالمت آشنا و به زیان انسانی و اقتصادی ستیز و جنگ واقف باشد.
از ملاقات و دیدار با مقامات خارجی نهراسد و با اعتماد به‌ نفس بتواند از منافع ملی و بین‌المللی ایران دفاع کند.
بداند که اوضاع سیاسی جهان نیز مانند همه چیز دیگر تغییر کرده است و تغییر می‌کند و شرایط جدید نیاز به تغییر در سیاست‌های پیشین دارد.
از رفتارهای خیابانی و دون شأن و حیثیت ملی مانند نقض مصونیت‌های دیپلماتیک دیپلمات‌های میهمان در کشور، اجتناب کند.
منافع ملی ایران را به هرگونه منافع دیگری ترجیح دهد و خصومت همسایگان و جهانیان را بر نیانگیزد.
در پایان نگارنده معتقد است: در دنیای سیاست، بزرگ‌ ترین گناه سیاست‌مداران در دنیای امروز گمراه ‌کردن آگاهانه مردم است.
3209/8066 دریافت کننده:عباداله آذرگون ** انتشاردهنده:علی مولوی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.