به گزارش جماران؛ محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در کانال تلگرامی خود نوشت:

بزرگان قوم یک بار در برنامه سوم توسعه – سال 1379 - تصمیم گرفتند «حساب ذخیره ارزی» راه‌اندازی کنند تا اضافه درآمدهای نفتی به عنوان سرمایه نسل‌های آینده در آن ذخیره شود. هدف ایجاد ثبات اقتصادی و حفظ سرمایه‌ها بود و دولت علی‌الظاهر می‌توانست تا سقف 50درصد از منابع حساب را صرف تامین اعتبار فعالیت‌های تولیدی صادرات‌گرا کند. نفت که به 120 دلار رسید و پول‌های قلمبه در میانه دهه 1380 به کشور سرازیر شد، ثبات و سرمایه بین‌نسلی کلاً فراموش شد و همان رفت که همگان در دو دولت محمود احمدی‌نژاد شاهد بودند.

اقتصاددانان تجربه «حساب ذخیره ارزی» را که قرار بود به توسعه بخش خصوصی و ثبات اقتصادی بینجامد بد دانسته‌اند. همین تجربه سبب شد صندوقی با عنوان «صندوق توسعه ملی» ایجاد شود که در اساسنامه آن آمده «حداقل معادل سی درصد از منابع حاصل از صادرات نفت (نفت خام، میعانات گازی، گاز و فراورده‌های نفتی) در سال‌های برنامه و ...» به این صندوق واریز می‌شود. منابع دیگر آن هم در اساسنامه آمده است. مصارف صندوق هم اعطای وام به بخش‌های خصوصی، تعاونی و بنگاه‌های اقتصادی متعلق به مؤسسات عمومی غیردولتی برای تولید و توسعه سرمایه‌گذاری‌های دارای توجیه فنی، مالی و اقتصادی است (پنج بند دیگر مصارف هم دارد که این‌جا خیلی مهم نیست.)

اگر سَرسَری هم در اینترنت جست‌وجو کنید، درمی‌یابید که تجربه «حساب ذخیره ارزی» و «صندوق توسعه ملی» هر دو موفق نبوده است. دولت‌ها و مؤسساتی که حق داشته‌اند دسترسی به منابع این دو حساب و صندوق پیدا کنند، انواع و اقسام روش‌ها را به‌کار گرفته و در نهایت منابع آن‌ها را استفاده کرده‌اند و دست آخر بخش خصوصی است که از نرسیدن به منابع صندوق شکایت دارد. 

این سال‌ها که منابع بودجه‌ای هم کم شده است، پول قلمبه موجود در صندوق توسعه ملی دائم به صاحبان قدرت چشمک می‌زند. همه طرح و برنامه‌های بزرگ طراحی می‌کنند برای دریافت منابع صندوق توسعه ملی و هر چه طرح‌ها بزرگ‌تر و فضایی‌تر و ژول‌ ورنی‌تر باشند، بیشتر جذابیت پیدا می‌کنند. منابع این گونه حساب‌ها و صندوق‌ها، و سازوکارهای دست یافتن به آن‌ها، منشأ طرح بسیاری از طرح‌های عجیب و ژول ورنی این سال‌ها و روزها در مملکت است. 

دو تجربه منجرنشده به توسعه این نکته را به ذهن متبادر می‌کند که کار ما با حساب ذخیره و صندوق توسعه راه نمی‌افتد. صاحبان قدرت در نهایت راه‌های دست یافتن به آن‌چه را که قرار است ذخیره‌ای برای نسل‌های بعدی باشد می‌یابند. جای خالی صندوق سومی احساس می‌شود: «صندوق عقل ملی». کاش از همان هیجده سال پیش که حساب ذخیره ارزی ایجاد شده بود، یا به جای صندوق توسعه ملی که در نهایت منابعش به همان شیوه‌ای خرج می‌شود که قبلاً در قالب بودجه دولت خرج می‌شد، «صندوق عقل ملی» را می‌شد ایجاد کرد.

صندوق عقل ملی، صندوقی است که عقل وام بدهد، کاربرد عقل را تسهیل کند و مدیران و صاحبان قدرت هم پس از گرفتن «وام عقل» هیچ الزامی به بازگرداندن آن نداشته باشند. «بهره عقل» برای این ملت از بهره هر وام و پولی مفیدتر است. خودم هم نمی‌دانم «صندوق عقل ملی» را چگونه می‌شود ایجاد کرد یا اصلاً شکل و شمایلش چگونه است، اما می‌دانم ما سخت محتاج چنین چیزی هستیم، چیزی که عقل وام بدهد، بی‌حساب و کتاب، عقل‌پاشی کند (به جای پول‌پاشی)، و جایی باشد که مدیران هر چقدر خواستند از آن اختلاس کنند و دست و دلبازانه از آن خرج کنند بی‌نگرانی؛ و برداشت از آن هم مصوبه و مجوز نخواهد. افراد و گروه‌های خاص هم بیشتر از آن وام بگیرند همان گونه از حساب‌ها و صندوق‌های ارزی بیشتر بهره برده‌اند. توسعه اصلاً جایی شکل می‌گیرد که کاربرد عقل مجوز نخواهد و محددیت نداشته باشد و سیاست و اعمال ناشی از بی‌عقلی محدود گردد.

صندوق عقل ملی حتماً چیزی است که در آن ضرورتی به ذخیره کردن نیست، بلکه باید انباشته‌اش را استفاده کرد و هر چقدر استفاده کنید، حال و روز نسل‌های بعدی بهتر می‌شود (درست برخلاف صندوق‌های ارزی و ریالی). فکر می‌کنید شوخی می‌کنم؟ ابداً، کاملاً جدی هستم. سؤال مهم هر ملتی شاید این باشد که چگونه می‌تواند «صندوق عقل ملی» ایجاد کند، اصلاً سؤال از این‌که «صندوق عقل ملی» چیست و چگونه می‌شود آن‌را ایجاد کرد، شاید مهم‌ترین سؤال حکومت و سیاست‌گذاری عمومی باشد. راستی چگونه می‌توان «صندوق عقل ملی» ایجاد کرد؟

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.