نگاهی به اخباری که در این غوغای چندهفتهای دولت آمریکا از ایران مخابره شده نشان میدهد که تا چه اندازه (آگاهانه و یا ناآگاهانه) برای تاثیر منفی بر روی افکارعمومی در داخل مرزهای کشور تلاش شده است!
به گزارش جماران؛ حسین حمدیه در یادداشتی نوشت: جامعه تابع، جامعه پرسشگر و تهدیدِ پیشروی ایران
چند شب پیش رییسجمهور آمریکا نطقی کرد که از آن به عنوان اولین قدمهای این کشور برای نابودی توافق هستهای یاد میشود. نطق تند و شدیدالحن ترامپ علیه ایران، اگرچه قابل پیشبینی بود اما با این حال این میزان از اطلاعات نادرست در آن شگفتانگیز مینمود: برای ما روشن است که ادعای حمایت ایران از طالبان و القاعده نادرست است. ما به خوبی میدانیم که ایران نقشی در حوادث ۱۱سپتامبر نداشته و حتی یک تبعه ایرانی در هیچ بمبگذاری در هیچ نقطه از خاک آمریکا نقش نداشته است و البته همه متفق هستیم که حمایت ایران از تروریسم ادعایی باطل است. اما تمام این موارد در سخنرانی ترامپ موجود بود و طرفه آنکه اکثریت جامعه آمریکایی پذیرای چنین اخباری است. برای نمونه؛ برای آنها تفاوتی نمیکند دانشمندان چه باور دارند، تنها ۴۸درصد از مردم این کشور به گرمایش زمین ناشی از اقدامات بشری باور دارند. بیش از نیمی از مردم آمریکا طرفدار آزادی حمل سلاح هستند و هرگونه اقدام محدودکننده آن را خلاف آزادیهای مدنی میدانند و نمونههای دیگری از این دست که فراوانند. امپراتوری رسانهای فاکسنیوز و سایر خبرگزاریهای دستراستی چنان میداندارند که عملا داده مستقل از مدیای تصویری خریداری در این کشور ندارد. در چنین بستری است که انسان ضدزن، بیگانهستیر و خودمحوری چون ترامپ به قدرت میرسد.
اما آنچه ایران در چنین شرایط خطیری باید به آن توجه کند این است که اروپا و افکارعمومی آن تفاوت فاحشی با آمریکا دارد. غرب یک کلِ پیوسته نیست که در آن انسانها بصورت ماشینی و دستوری کار کنند و تفکرات متنوع شنیده نشود. چندمنبعی در دریافت اخبار، بررسی رسانههای مستقل و روزنامههای آوانگارد به مراتب در اروپا رواج بیشتری دارد و طبیعی است که در این بستر جمهوریاسلامی میتواند صدای خود را بهتر به گوش این مردمان برساند. در شرایطی که آمریکا تلاش میکند تا با برهم زدن توافق هستهای و بازگشت تحریمها و با حمایت لابی اسراییلی و پول سعودی ایران را به حاشیه براند یکی از اولین و مهمترین قدمهایی که ایران باید به سراغش برود همراهی هرچه بیشتر اروپا با توافق هستهای است.
اما نگاهی به اخباری که در این غوغای چندهفتهای دولت آمریکا از ایران مخابره شده نشان میدهد که تا چه اندازه (آگاهانه و یا ناآگاهانه) برای تاثیر منفی بر روی افکارعمومی در داخل مرزهای کشور تلاش شده است! محرومیت منتخب زرتشتی مردم یزد از حضور در شورای شهر و تضییع حقوق شهروندان، بازداشت روزنامهنگار ساسان آقایی بدون تفهیم اتهام تا جایی که نایبرییس مجلس در نامهای به این روند اعتراض کرد، برخورد پلیسی با مالباختگان صندوق کاسپین و کارگران معترض هپکو، ادامه محدودیت، حبس و حصر برای فعالان سیاسی و رییسجمهور پیشین ایران و ... این لیست پایانناپذیر اقدامات ناصواب، تنگنظرانه و بدون فکر بیشک بیشترین تاثیر منفی را بر افکارعمومی جهانی میگذارد و واقعیت این است که اشتلمهای ترامپ تاثیری به مراتب کمتر از خودزنیهای داخلی دارد. در شرایطی که کشور تحت فشار آمریکا و خطر گریزناپذیر جنگ و یا تحریمهای بیشتر قرار دارد هیچچیز به سان رشتهای ازاصلاحات ماندگار داخلی نمیتواند دولت آمریکا را خلعسلاح کند. امروز کشور بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند تقویت آزادیهای مدنی در داخل است؛ اقداماتی همچون حمایت حقوق زنان و امکان حضور آنها در استادیومها، گشایش سیاسی در حوزه روزنامهنگاری و آسایش و امنیت در فعالیت سیاسی، حمایت از کارگران و فعالان صنفی، مقابله با تنگنظریها در برخورد با فرهنگ هنر و موسیقی میتواند نه تنها دشمنان کشور را در ایجاد جبههای متحد علیه ایران ناکام گذارد بلکه با تقویت وفاق ملی و همگرایی، صدای واحدی از داخل کشور را به جهان مخابره کند. این مسیر شاید مهمترین حربه ایران در شرایط موجود باشد، تا رای دولتمردان و اصحاب قدرت به چه باشد.