خدمتی: در المپیک از ترس می‌لرزیدم

عضو تیراندازی تیم ملی ایران اعتقاد دارد که شانس در این رشته جزو عوامل تاثیرگذار است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس،  نجمه خدمتی 20 خرداد 1375 در شهر بیرجند به دنیا آمد. او توانست مدال طلای بازی های آسیایی اینچئون را کسب کند و همچنین رکورددار فینال جهان در سال 20144 و در نهایت راهی فینال مسابقات المپیک شد.

خدمتی در گفت‌وگو با برنامه «نیمکت داغ» رادیو ایران صحبت کرده که متن آن را در زیر می‌خوانید.

*الان که در اواخر سال 95 هستیم اگر به عقب برگردید چه حسی دارید؟

سال خیلی خوبی برای من بود. توانستم تجربیات زیادی در رشته خودم کسب کنم که بهترین و بزرگترین آن المپیک بود که برای اولین بار در آن شرکت کردم. چون سال المپیک بود در مسابقات زیادی از جمله مسابقات بزرگ و جهانی شرکت و از آنها تجربه کسب کردم.

*شما خیلی زود توانستید به تیم ملی راه پیدا کنید...

بله یک سال طول کشید تا برسم به اردوهای تیم ملی.

* از چه سالی شروع کردید که به تیم ملی رسیدید؟

من از سال 88 شروع کردم و در سال 89 در مسابقات دانش آموزی کشوری توانستم مدال طلا بگیرم.

* اصلا چه شد سراغ تیراندازی رفتید؟

مادرم مربی تیراندازی بود و باعث شد من به این رشته علاقه مند شوم و به صورت حرفه ای به آن ادامه دهم. یعنی آشنایی من با تیراندازی به واسطه مادرم بود.

* تا قبل از سال 88 انگیزه و علاقه ای به این رشته نداشتید؟

با این رشته آشنا نبودم که بخواهم به آن علاقه داشته باشم.

* مادرتان از شما نخواسته بود که به سر تمرین بروید و با آن آشنا شوید، اجباری در کار نبود؟

نه خودم سمت تیراندازی رفتم.

* در اولین روز با مشاهده نحوه تمرین از صدای شلیک نترسیدید؟

نه مادرم 10 سال است که مربی تیراندازی است، تقریبا از پانزده سالگی سر تمرینات می رفتم و با این رشته آشنا بودم. البته اولین باری که سلاح را دستم گرفتم نشسته بودم. چون خیلی سنگین بود نمی توانستم آن را در دست بگیرم. حدود شش، هفت ماه طول کشید تا مقداری حرفه ای کار کنم.

*وقتی سلاح را گرفتید بعد از شلیک به عقب پرت نشدید؟

نه سلاح بادی بود.

*چگونه برای تیم ملی انتخاب شدید؟

در مسابقات آزاد داخل سالن 80 خطی که شرکت کردم و رکورد زدم و با توجه به سنم رکورد خوبی بود و باعث شد به اردوهای استعداد یابی فدراسیون دعوت شوم. اواخر سال 89 از میان دعوت شدگان برای رده سنی نوجوانان تیم ملی انتخاب شدم.

*بعد از آن چه کردید؟

اولین مسابقه بین المللی سال 2012 درکشورچین بود که تنها شرکت کننده رده سنی نوجوانان من بودم و توانستم تنها مدال آن مسابقات را بگیرم. بعد از آن سرعت پیشرفتم کمک کرد تا بتوانم در رده سنی بزرگسالان با همان سن کم شرکت کنم.

*چند سالتان بود؟

17 یا 18 سال داشتم و لازلو سرمربی تیم بود. سال 2014 اینچئون در مسابقات بادی شرکت کردم که تجربه ام خیلی کم بود.

*استرس هم داشتید؟

بله خیلی، چون اولین مسابقه ام بود که البته موفق شدم مدال طلا کسب کنم و بعد از آن در مسابقات جام جهانی بزرگسالان شرکت کردم ودر مسابقات جهانی آذربایجان مدال برنز گرفتم و توانستم سهمیه المپیک ریو را هم کسب کنم در سلاح بادی یازدهم شدم و در رشته 50 متر سه وضعیت توانستم به فینال المپیک راه پیدا کنم و ششم شدم.

*المپیک 2016 برای شما چطور بود با سن کمی که داشتید.

برای من چیز جدیدی نبود چون قبلا در بازی های آسیایی و جهانی و المپیک دانشجویان هم شرکت کرده بودم. خیلی خوشحال بودم از اینکه در المپیک هستم به خاطر اینکه این رشته محدودیت سنی ندارد. دوست داشتم مثل بازی های اینچئون در المپیک هم برای اولین بار مدال کسب کنم ولی نشد. در کل تجربه خیلی خوبی بود. در خصوص شرکت کردن من در رشته خفیف این توضیح لازم است که سرمربی ما مجبور شد بین من و خانم احمدی یک نفر را انتخاب کند و در مسابقات جهانی امتیازهای ما را مقایسه کردند این شد که من شرکت کردم. من هم از صفر شروع کردم. در سه وضعیت 50 متر هم که به فینال رفتم هم از صفر شروع کردم چون هیچ چیز بلد نبودم. ما در تمرینات قبل از المپیک فشنگ نداشتیم اغلب تمرین خشک می کردیم یعنی حالت گیری می کردیم.

سلاح قابلیتی دارد که بدون فشنگ پر می شود وقتی ماشه را می کشیم صدایی می دهد که به آن می گوییم خشک. این در صورتی بود که رقبای ما 500 تا 600 فشنگ در تمرین می زدند ولی ما 20 تا فشنگ هم نمی زدیم با این شرایط توانستیم به فینال راه پیدا کنم که همه آنها با تجربه بودند. برای مثال آن خانمی که مدال طلا گرفت چهارمین حضورش در المپیک بود که توانست اولین مدالش را در المپیک کسب کند به خاطر همین اینقدر خوشحال شده بود ومن تازه دو سال بود که شروع کرده بودم.

*با این شرایط اگر المپیک ریو تکرار شود می توانید مقام و عنوان بهتری کسب کنید واسترس تان کمتر می شود؟

صد در صد استرسم کم می شود چون می دانم المپیک هم مثل بقیه مسابقات است وبا توجه به شناختی که از خودم دارم می توانم موفق شوم.

* یعنی المپیک 2020 به امید خدا استرس شما کمتر و مقامتان بهتر می شود؟

نمی دانم و نمی توانم از الان چیزی بگویم. قبل از المپیک همین سوال ها به من استرس وارد کرد. از من پرسیدند شما که در اینچئون اولین مدال را گرفتید اولین مدال المپیک را هم کسب می کنید. آن قدر که استرس داشتم هنگام مسابقه می لرزیدم.

* وقتی خانم خدمتی طلای اینچئون را کسب کرده حالا دیگر همه از او انتظار دارند...

خودم هم از خودم انتظار داشتم ولی بیست سالم بود وتجربه نداشتم. تیراندازی شانسی است وقابل پیش بینی نیست. من با دو دهم اختلاف به فینال رشته بادی نرفتم. فینال طوری است که از صفر شروع می شود به امتیازهای قبلی کاری ندارند مثلا نفر هشتم می تواند بیاید و طلای المپیک را بگیرد.

*شانس چقدر تاثیر دارد تمرین چقدر؟

شانس خیلی، تمرین خیلی، تجربه خیلی.

*هر کدام چند درصد؟

30 درصد شانس، 50 درصد تجربه و 50 درصد تمرین

*برنامه شما به چه شکلی است و روزی چقدر تمرین می کنید؟

بعد از المپیک در مسابقات آسیایی که در ایران برگزار شد شرکت کردم و استراحت کمی داشتم. حدود شش ساعت تمرین دارم یک روز در میان بدنسازی داریم. این تمرینات برای حضور در بازی های کشورهای اسلامی که در سال جدید برگزار می شود، است.

*دوری از خانواده از لحاظ روحی ضربه نمی زند؟

قبل از المپیک سه ماه تابستان را در اردو بودم و خانواده ام را ندیدم ولی حضور در المپیک به من روحیه میداد. البته عادت هم کردم الان پنج سال می شود که در خوابگاه هستم.

*دوست نداشتید مادرتان مربی تان بود؟

او که هست. با توجه به شرایطی که ما داریم نمی شد با وجود سرمربی تیم ملی با وی کار کنم و از سال 90 تا به الان یکی دو بار بیشتر در سالن بیرجند تمرین نکردم.

* بیرجند سالن داشتید؟ امکانات خوب بود؟

آن زمان بهتر است بگویم امکانات نداشتیم. ما یک لباس کت و شلوار برزنتی مخصوص تیراندازی داشتیم که شخصی نبود. هم خانم ها وهم آقایان از همان استفاده می کردند که آن هم برای هیئت تیراندازی بود ولی الان خیلی بهتر شده است.

*الان چند سال است عیدها کنار خانواده نیستید؟

در طول پنج سال، دو سال آن را عید کنار خانواده بودم، دو سه روز اول عید را ولی بقیه تعطیلات را اردو بودم.

*به نظر می رسد باید عادت کنید که سال های بیشتری را کنار خانواده نباشید؟

بله

*سال اولی که شما کنار خانواده نبودید چه کار کردید، گریه کردید؟

بله گریه کردم. در شهردورتموند آلمان بودیم. سال تحویل را آنجا بودیم. خیلی سخت و زمستان بود. با زحمت سفره هفت سین جور کردیم و همه دور از اعضای خانواده بودیم خیلی سخت بود.

*یعنی هنگامی که توپ سال نو را زدند شما هم گریه کردید؟

بله

*بعد از آن با خانواده تماس گرفتید؟

بله

*هنوز عیدی می گیرید؟

معمولا نیستم ولی در بازگشت جبران می کنم و عیدی می گیرم.

*عیدی هم می دهید؟

نه هنوز.

* به شما نمی گویند که رفته اید المپیک و باید عیدی بدهید؟

نه

*عیدی هایی که می گیرید چه هستند و چه رسمی دارید؟

عیدی اکثرا هدیه، پول نو.

*لحظه تحویل سال 96 کنار خانواده هستید؟

بله.

*چند خواهر و برادر دارید؟

الان یک ماه است که شدیم چهار تا.

*چطور؟

داداشم به دنیا آمده.

*مبارک باشد.

مرسی ممنون، سه تا برادر دارم.

* فرزند چندم خانواده هستید؟

من بزرگترین هستم

*پس باید عیدی هم بدهید.

به داداشام عیدی می دهم

*روز طبیعت چه کار می کنید؟

سیزده بدر تقریبا چهار سال است که من در ورزشگاه آزادی هستم.

*یعنی اردو دارید؟

تعطیلات عید را اکثرا در اردو هستیم.

*کجا سیزده را بدر می کنید؟

در چمن های نزدیک فدراسیون تیر اندازی.

*بهترین خاطره ای که از عید دارید؟

کنار خانواده بودن بهترین خاطره است.

*صحبت آخر؟

امیدوارم سال 96 سال خوبی برای همه باشد مخصوصا ورزشکارها که بتوانند باعث افتخار کشورشان شوند و هموطنانمان به آنها افتخار کنند.

اسامی میهمان برنامه نیمکت داغ که هر روز ساعت 16 پخش می‌شود به شرح زیر است:
28 اسفند: حسن رحیمی
29 اسفند: مهسا جاور
30 اسفند: علیرضا فغانی
اول فروردین: مجتبی عابدینی
 2 فروردین: فریده شجاعی
3 فروردین: الهه احمدی
5 فروردین: احسان حدادی
6 فروردین: حسن یزدانی
7 فروردین: سهراب مرادی
8 فروردین: فرزان عاشورزاده
9 فروردین: کمیل قاسمی
10 فروردین: حمیدرضا قلی‌پور
12 فروردین: مستند گلبارنژاد

13 فروردین: کیمیا علیزاده

 

دیدگاه تان را بنویسید