در این روزها کلیپی منتشر شده که یکی از اساتید در گذشته حوزه در محضر یکی از مراجع  به نقل خاطره ای از نجف میپردازد که خروجی آن ضدیت مرجعیت بزرگ نجف در دهه ۳۰ با فلسفه بوده . حال شرائط حوزه در ان روز چه بوده که آن مرجع چنین تشخیصی داشته ، میتواند محل نقد و بررسی باشد .

سخن در اینجاست که پخش این سنخ کلیپ ها ، آن هم توسط پایگاه های فضای مجازی که بنام برخی از رجال برجسته علم  چه ضرورتی دارد ویا چه تاثیری بر نهاد علم و اندیشه دینی دارد؟! آیا خود آنان اگربودند، راضی به این شکل کار بودند؟!

کلی تر عرض کنم ؛ آیا شرائط کنونی درس و بحث در رشته های "علوم عقلی" در حوزه علمیه قم که بخشی از آن حکایت از عدم توانایی مدیریت ها دارد، مطلوب است؟! در حالیکه در دهه ۷۰ و ۸۰ ،  شرائط تعلیم و تعلم دروس فلسفه و عرفان در حوزه علمیه قم قابل قبول و افتخار آمیز بود.

به نظر اینجانب به عنوان یک فرد کوچک که بیشترین سالهای عمرم را در حوزه گذارنده و با جامعه و جوانان و رسانه ها در ارتباط هستم، این است ؛

اول : علوم عقلی مانند ؛ فلسفه و عرفان نظری ، رشته ای از علوم حوزوی است که ساختاری به قدمت رشته های دیگر علوم حوزوی چون ادبیات و فقه و اصول و تفسیر دارد  و همیشه بوده و خواهد بود و قابل حذف نیست.

دوم : این تبلیغات سوء در رابطه با یک دانش دینی-عقلی؛ هیچ تاثیری در پیشبرد اهداف کسانیکه ضدیت با فلسفه و علوم عقلی دارند، ندارد ، غیر از اینکه عده ای را صاحب انگیزه میکند که این رشته از علوم را دنبال کنند و بازارش را داغ تر نمایند ، و نیز عده ای دیگر که روش سکولارانه دارند ؛ بهانه ای پیدا مبکنند تا بر کل دانش دینی و علماء دینی بتازند!

سوم : این اختلافات در نگاه های به رشته های علوم دینی ، در واقع ؛ نگاه های درون حوزوی است که نمیتواند برای دردهای بیرون ، نسخه کامل و شفابخش باشد .

چهارم : بیرون از حوزه ، مطالبه ی جامعه جستجوگر و علم دوست از عالم دینی ؛ آشنایی به زبان روز است ، و قطعا  فلسفه و استدلال بر واقعیات جدای از زبان روز نیست .

پنجم : آیا به خطر حذف "علوم عقلی و اندیشه های خردمحور" فکر کرده ایم؟!

روزی احمد حنبل به داعیه ترویج "حدیث"؛ درب "عقل" را بست! و امروز در پیروان او "داعش خونخوار" پدید آمده و خود اهل سنت هم نمیدانند چگونه آن را رام کنند!

ششم‌ : هر فهم بشری که خود را پایگاه علمی از علوم ظهور و بروز میدهد؛ خوبیها و نقاط ضعف دارد ، و هر اندیشمند و فقیه و یا فیلسوفی نگاه محتاطانه به غیر تفکر و روش فکری خود را دارد ، پس تمسک به آن احتیاط ها و یا قضاوتها برای مردود دانستن یک علم ملاک نیست.

هفتم : ما به عنوان یک مسلمان دارای دو منبع سرشار بنام وحی و عقل هستیم که هر دو برای ما "حجت" هستند و هر چقدر بتوانیم از این دو منبع بیشتر بهرمند باشیم ، عینِ سعادت است و روش های استفاده از این دو منبع متفاوت است و البته ارزشمند .

هشتم : بعد از کار طاقت فرسای دو اندیشمند فقیه و عقل گرا در حوزه علوم عقلی - یکی در عرفان نظری و دیگری در فلسفه اسلامی- یعنی ؛ فقیهِ متفاوت و عارف خبیر به حقائق امام خمینی ، و چهره پرافتخار حوزه در عصر حاضر علامه طباطبایی، دو رشته مهم از علوم عقلی به شکل خوب و مدون در آمده است که قابلیت متن درسی دارد و از حشو و زوائد و عبارات سوال برانگیز مُنقح شده است. آثار آن دو بزرگوار در این راستا از این قرار است ؛ سه متن سنگین و بی نظیر امام خمینی در عرفان نظری؛ مصباح الهدایه ، شرح دعای سحر و تعلیقات بر فصوص الحکم .  و نیز سه اثر گرانبهای علامه طباطبائی در فلسفه اسلامی ؛ بدائه الحکمه ، نهایه الحکمه و کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم.

البته در مقام ذکرِ شرح و تدریس آثار نام برده،  نمیتوان از دو استاد بزرگ و عزیزم که در این سالها کمر همت بلند و عالی در ارتقاء دانش عقلی و معرفتی حوزه بستند ، نام نبرم ، یعنی ؛ حضرت استاد آیت الله حسن زاده آملی (رضوان الله علیه) و حضرت استاد آیت الله جوادی آملی (حفظه الله).

خداوند بر درجات همه عالمان ربانی؛ فقیهان بزرگ و حکیمان و عارفان افزوده و ما را از آثار

ارزشمندشان محروم نفرماید. آمین

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.