کنسرت خیریه ناظری و کامکارها برای حادثه دیدگان زلزله کرمانشاه/ تصاویر

شهرام ناظری و گروه کامکارها با اجرای 12 قطعه فارسی و کردی، از جمله هوره (زاری و مویه) و «وه زولف لیلی زنجیر کریامه» (به زنجیر زلف لیلی دربند گشته‌ام)، به نفع بازماندگان زلزله غرب کشور خواندند و نواختند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، شامگاه دوشنبه 29 آبان شهرام ناظری و گروه کامکارها در کنسرتی که تمام عواید آن به بازماندگان زلزله غرب کشور اهدا شد در تالار وزارت کشور روی صحنه رفتند.

اعضای گروه کامکارها در این کنسرت که شامل 12 قطعه فارسی و کردی بود عبارت بودند از هوشنگ کامکار (مدیر هنری گروه)، اردشیر کامکار (کمانچه)، ارسلان کامکار (عود)، بیژن کامکار (رباب)، پشنگ کامکار (سنتور)، ارژنگ کامکار (تنبک)، قشنگ کامکار (سه‌تار)، اردوان کامکار (سنتور)، سیاوش ناظری (دف) و امیرناصر رنجبر (کمانچه آلتو).

طراحی صحنه این کنسرت که ترکیبی بود از پارتیتورهای نوازندگان، شمع‌هایی روشن و سه LED بزرگ که ابتدا تصاویر خواننده و نوازندگان و سپس تصاویری از بازماندگان زلزله روی آن پخش شد توسط فواد صفاریان‌پور، ساسان نعمت‌الهی و مهنوش فرهمند انجام شده بود و بزرگمهر حسین‌پور در حین اجرای کنسرت در گوشه‌ای از صحنه در حال کشیدن طرحی از بازماندگان زلزله بود.

اصلی‌ترین تصویری که در طراحی حسین‌پور دیده می‌شد پیرمردی بود که ویدئویی از او این روزها در حال دست به دست شدن در فضای مجازی است. پیرمردی که به زبان کردی درخواست می‌کند چادری به او و خانواده‌اش بدهند و می‌افزاید به محض آن که بتواند، پول آن را برمی‌گرداند.

همه دست‌اندرکاران این کنسرت به صورت رایگان در برگزاری آن مشارکت کرده و هیچ مبلغی دریافت نکرده بودند.

از جمله مهمانان این کنسرت که در ابتدای مراسم معرفی شدند می‌توان به علی مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرزاد طالبی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر و رویا نونهالی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اشاره کرد.

اولین قطعه‌ای که شهرام ناظری اجرا کرد غزلی بود از ملک‌الشعرای بهار با مطلع «لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون/ خاک مستوره قلب بشر آورده برون» و دومین قطعه «به کجا چنین شتابان؟» بود از محمدرضا شفیعی‌کدکنی.

با پایان قطعه دوم، در حالی که حسین‌پور چهره پیرمرد کُرد را تکمیل می‌کرد شهرام ناظری در سخنان کوتاهی گفت: «عزیزانم، سپاسگزارتان هستیم برای این حس انسانی و روحیه برادری‌تان. ملت ایران در مقاطع مختلف نشان داده است که وقتی بخواهد تصمیم‌ساز باشد، جلوتر از همه حرکت می‌کند. این روحیه اتحاد ملی است که باعث شده به کمک مردم سلحشور، ستمدیده، اصیل و شریف کُرد بشتابید.»

ناظری ادامه داد: «من فردا راهی آلمان هستم برای حضور در برنامه‌ای که از یک سال پیش تدارک دیده شده است. ابتدا قصد داشتم پس از بازگشت از این سفر، چنین برنامه‌ای را برگزار کنم اما احساس کردم شاید آن زمان همه چیز سردتر شده باشد و دوستان نیز معتقد بودند اگر قصد انجام کاری را دارم بهتر است پیش از رفتن اقدام کنم. با کامکارها که از نظر تکنیک، اخلاق و اصالت نمونه‌اند تماس گرفتم و آن‌ها دعوتم را پذیرفتند.»

او که صحبت‌هایش در مورد کامکارها با تشویق حضار همراه شده بود افزود: «ما وقتی برای تمرین نداشتیم و اگر نقصانی در کارمان هست عذر می‌خواهیم. مسئله اصلی، حضور شما در این جا به بهانه حضور ما بود و کمک به کسانی که می‌دانیم.»

قطعه سوم، قطعه‌ای کُردی بود به نام «گل نیشان» از مظهر خالقی؛ «دسه لاتی من چی بو؟ (گناه من چیست)/ نردی بختم وای هانی (که سرنوشت برایم بد نوشت)/ چرخی چه پ وای لی کردووم؟ (سرنوشت چه بر سرم آورد)/ تو بو خویچت ده زانی (تو خوب می‌دانی)...»

پس از آن شهرام ناظری ضمن اشاره به حضور رویا نونهالی در سالن از او دعوت کرد تا روی صحنه برود. نونهالی در صحبت‌های کوتاهی گفت: «این دعوت برایم غیرمترقبه بود و به آن افتخار می‌کنم. دعوتی که دلیلی ندارد جز تشویق پایداری در تصمیم بزرگی که گرفته‌ایم، گرفته‌اید و گرفته‌اند. وقتی نان نیست، سقف نیست و ترس هست، می‌توان تصمیماتی گرفت که مُسکنی باشد برای درد. هرچند تاثیر مُسکن که از بین برود، زخم همچنان هست.»

او با اشاره به هنرمندان حاضر روی صحنه ادامه داد: «اما در کنار کسانی که مُسَکِنند می‌مانیم و برای محقق شدن تصمیماتشان تشویق‌شان می‌کنیم.»

قطعه چهارم، «شیدا شدم» بود از حضرت مولانا و سپس شعری از مثنوی معنوی که شاعر در میانه آن می‌گوید: «عاشقی پیداست از زاری دل/ نیست بیماری چو بیماری دل/ علت عاشق ز علت‌ها جداست/ عشق اصطرلاب اسرار خداست...»، شهرام ناظری در حین اجرای این قطعه به نواختن سه‌تار هم پرداخت.

پس از آن نوبت به غزلی از دیوان شمس رسید با مطلع «دوش چه خورده‌ای دلا، راست بگو نهان مکن/ چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن». شهرام ناظری پس از اجرای این قطعه گفت: «مولانا گاهی در میان غزلیات عاشقانه‌اش، چیزهایی می‌گوید سرشار از پند و اندرز؛ راست بگو، نهان مکن... هرچند خودمان هم در سال‌های اخیر کم دروغ نگفته‌ایم اما چه عیب دارد اگر راست بگوییم؟!»

او ادامه داد: «وقتی خودمان را برای این برنامه آماده می‌کردیم نمی‌دانستیم کارهایی غمگین بخوانیم یا شاد و فکر کردیم اگر سراسر ماتم باشد می‌گویند عزاخانه درست کرده‌اند و اگر شاد باشد می‌گویند این همه انسان زیر خاک رفته و این‌ها شادند! خودمان هم نمی‌دانستیم چه کنیم و مانده بودیم اما به ملت غیور کُرد فکر کردیم که رزم و بزم‌شان یکی است و آن جا که قطار فشنگ می‌بندند، رقص را هم از یاد نمی‌برند.»

ناظری به شوخی افزود: «دوستان رسانه‌ای‌مان برایمان ننویسند که این‌ها از آن طرف «لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون...» را خواندند و از این طرف قطعاتی شاد.»

قطعات هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازهم نیز کُردی بودند. بخشی از یکی از این قطعات این بود؛ «خوم کرماشانی، فارسی نیزانم/ وه زوان کوردی قه ضات وگیانم (من کرمانشاهی هستم فارسی بلد نیستم، فقط به زبان کردی می‌گویم درد و بلای تو به جانم)....» و دیگری هوره (زاری و مویه)، شاخه‌ای از موسیقی کردی که بسیار قدیمی ا‌ست و سینه به سینه نقل شده ‌است. قطعه دیگر «هی داد هی بیداد»، موسیقی محلی کردی کرمانشاهی بود؛ «کرماشانیگم وه دل گیریامه/ وه زولف لیلی زنجیر کریامه.... کرمانشاهی هستم و اسیر شده‌ام/ به زنجیر زلف لیلی دربند گشته‌ام....» و قطعه پایانی «ای ایران» بود در میان تشویق حضار.  

 

دیدگاه تان را بنویسید