کیانوش عیاری از خانه پدری می گوید

وقتی محدودیتی اعمال می‌شود، ‌خودبه‌خود مردم علاقه‌مند می‌شوند که فیلم را ببینند و طبعا به عامل تبلیغاتی هم تبدیل می‌شود.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، شرق نوشت:کیانوش عیاری دیدگاه خود را درباره اظهارات ابراهیم داروغه‌زاده درباره احتمال رفع توقیف فیلم «خانه پدری» بیان کرد که می‌خوانید.‌

از اینکه بالاخره فیلم «خانه پدری» اکران می‌شود، چه احساسی دارید؟ ‌
اینکه بالاخره فیلم‌های توقیفی نمایش داده می‌شوند، ‌باید این موضوع را به فال ‌نیک گرفت. هرچند که معتقدم دست‌کم درباره فیلم خودم مشکلی وجود نداشت. اصلا از ابتدا نباید توقیف می‌شد. حالا هم که خبر رفع توقیف آن آمده، خوب چه بهتر.

با رده‌بندی سنی تماشاگران «خانه پدری» موافقید؟ ‌
درکل با رده سنی موافق نیستم. بااین‌حال دست‌کم درباره فیلم «خانه پدری» موافقت خودم را اعلام می‌کنم. چون به‌هیچ‌وجه حاضر نیستم آن سکانس مورد بحث را از فیلمم حذف کنم. چون اگر می‌خواستم حذف کنم، ‌اصلا چرا فیلم را ساخته‌ام؟!

از سوی اداره نظارت با شما تماسی گرفته نشده؟ ‌
تاکنون شاهد هیچ تماسی نبوده‌ام.

شنیده‌ام این روزها درگیر ساخت سریالی در تلویزیون هستید. می‌دانم ساخت این سریال به دهه ٨٠ برمی‌گردد، اما حالا چرا قصد ساختن آن را دارید؟ ‌
واقعیت این است که زمان تصویب و ساخت سریال به دوران بیماری و بعد از فوت همسرم برمی‌گشت. یادم می‌آید بعد از فوت همسرم، آقای حسن اسلامی‌مهر به دیدنم آمده بود. آن‌موقع بعد از کلی صحبت، ‌دست‌آخر به آقای اسلامی گفتم به دلیل فقدان همسرم خیلی حوصله کارکردن ندارم و تا چهار، پنج ماه نمی‌توانم کار کنم. آن‌موقع من حتی پول از تلویزیون گرفته بودم، اما آقای اسلامی‌مهر بزرگوارانه به من گفت شما هیچ تعهدی به تلویزیون ندارید. نه‌تنها چهار، پنج ماه، ‌بلکه چهار، پنج سال هم می‌توانید نسازید! بعد از آن هم واقعا چهار، پنج سال طول کشید تا رسیدیم به امروز که دوباره پروژه در حال شروع‌شدن است.

می‌دانم نام اولیه سریال «٨٨ متر» بود که بعد یک‌متر آن کم و عنوانش «٨٧ متر» شد. البته دلیل تغییر اسم را می‌توان حدس زد، اما موضوع سریال درباره چیست؟
من فیلم‌نامه را در سال ١٣٨٧ به تلویزیون دادم. موضوع آن درباره مالک یک آپارتمان ٨٨ متری است که کلاهبرداری می‌کند و خانه را به ١٢، ١٣ نفر می‌فروشد.

حالا چرا این سریال مدتی متوقف شده؟
شاید کمی بی‌انگیزه شده‌ام!

چرا؟!
واقعا نمی‌دانم، اما مثلا چیزی حدود هفت سال از عمرت را پای فیلمی می‌گذاری و بعد به محاق توقیف می‌رود. حالا برخی از فیلم‌ها خوشبختانه این شانس را دارند که در گذر رمان بیات نمی‌شوند، اما من نمی‌دانم که این حالت مشمول فیلم‌هایم می‌شود یا نه، اما دست‌کم امیدوارم فیلم اکران شود و درآمد ناشی از آن مرهمی بر زخم‌های مالی‌ام شود! تا یک‌جور ریاضت تاریخی که زیاد هم برایم تعیین‌کننده نیست!

بااین‌حال به نظر می‌رسد این محدودیت‌ها در اکران فیلم برای کلیت فیلم هم بد نباشد. نظرتان چیست؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم وقتی محدودیتی اعمال می‌شود، ‌خودبه‌خود مردم علاقه‌مند می‌شوند که فیلم را ببینند و طبعا به عامل تبلیغاتی هم تبدیل می‌شود. اصلا این کشش به سمت محدودیت‌ها یکی از خصلت‌های باستانی انسان است، چون کنجکاوی انسان را تحریک می‌کند. حالا هم انگار به عاملی برای اعتباربخشی به فیلم‌ها تبدیل شده است. گویی برخی از همکاران از چنین شرایطی بدشان نمی‌آید.

نظرتان درباره ایراداتی که به فیلم «خانه پدری» گرفته‌اند چیست؟
به نظرم «خانه پدری» هیچ مشکلی ندارد به‌جز سوءتفاهم. آن سال‌ها هم گفته بودم اگر شخصیت کبلِ حسن (مهران رجبی) که شغلش رفوگری سنتی فرش بود، شغل دیگری داشت؛ مثل راننده لوکوموتیو گارماشین، آپاراتچی یکی از چند سالن سینمای معدود آن زمان در تهران یا در تلگرافخانه‌ای، مسئول دستگاه مرس بود، آیا چنین سوءتفاهماتی برای «خانه پدری» به وجود می‌آمد؟ حتم دارم که به وجود نمی‌آمد، اما ظاهرا سرنوشت فیلم چیز دیگری شد.

ظاهرا هم هنوز نوبت به تعیین تکلیف فیلم «کاناپه» نرسیده؟
هنوز خبری ندارم!

 

دیدگاه تان را بنویسید