دراین مطلب آمده است: دکتر علی شریعتی اندیشمندی بزرگ و مصلحی کوشا بود. وی با شناخت درست جایگاه خود و با توجه به سیر تحول اندیشه ی اصلاح و احیا سعی نمود درکی صحیح از نواندیشی دینی ارایه نماید. شریعتی معتقد بود که برای نجات مسلمین ابتدا باید اسلام را نجات داد وی سه اشکال و نقیصه ی بزرگ در این راه می دید اول از بین رفتن روح اسلام در شعائر و احکام آن، دوم ورود خرافات، پیرایه ها و افکار متحجر در اسلام و سوم تنفر و خودباختگی مسلمانان در برابر غرب بود - پارادوکسی با افتادن از دو طرف بام. - شریعتی با استعداد شگرفت خود و با شناخت دقیق و عمیق خود از افکار و اندیشه های غرب آنها را به نقد کشید و در تعاملی منطقی نقاط ضعف و قوت آنها را نمایاند و برای مقابله با خودباختگی مسلمانان با طرح تفکر بازگشت به خویش سعی نمود هویت ارزشمند مسلمانان و نقاط مثبت سنت دینی را به آنان بنمایاند.
از سوی دیگر شریعتی با طرح تصفیه ی منابع فرهنگی سعی کرد تا به بازسازی فکر دینی و استخراج ویژگی های مثبت از سنت کمک کند. اما زمینه ای که شریعتی در آن موفقیت کامل داشت بازگردانیدن روح فراموش شده ی شعائر و احکام اسلامی به آنان بود. شریعتی در این زمینه چنان شور عظیمی ایجاد نمود که بیان هر کلمه از زبان او مخاطبان را چنان به وجد می آورد که سر از پا نمی شناختند. واژه هایی چون، شهید، شهادت، جهاد، نیایش، ذکر و حج به طور واقعی جایگاه خویش را یافته بودند و او توانسته بود شخصیت هایی چون علی، فاطمه، ابوذر، حسین و زینب را به عنوان الگوهای ملموس، عینی و دست یافتنی جامعه مطرح نماید.
شریعتی در زمانه ای به عرصه آمده بود که باورمندان جهان مدرن، سنت را به یکباره نفی می کردند و سنت گرایان نیز هیچ عنصری از جهان مدرن را قبول نداشتند. او در این میان توانست دیالوگی منطقی میان این دو برقرار کند وی با نقد جهان مدرن غرور و تکبر آن را در هم شکست و در عین حال خیل کثیر وجوه مثبت آن را تائید کرد و نشان داد که آینده از آن جهان مدرن است، شریعتی با فراست و زیرکی جلوه هایی ارزشمند از هویت یا همان خویشتن خویش را از دل سنت بیرون کشید و به مواجهه ی فعالانه با جهان مدرن آورد. شریعتی باور داشت که تقدیر تاریخی ما مدرنیته و جهان مدرن است اما هرگز نمی خواست دست خالی و منفعلانه با آن جهان مواجه شویم.
شریعتی می دانست که نگاه سنت گرایان به جهان مدرن منفی و انفعالی است و بر این باور بود که شکست سرنوشت محتوم سنت گرایان در مواجهه با جهان مدرن است. لذا خود برداشتی از سنت را در مورد وجوهی از جهان مدرن همچون آزادی ارایه نمود که کاملاً قابل عرضه و دفاع بود و میان سنت و جهان مدرن پل می زد به این ترتیب شریعتی تلاش گسترده ی خود را آغاز کرد تا به سنت های تاریخی منقح و بازتعریف شده و قابل طرح در جهان مدرن باز گردد. همان گونه که مطرح شد شریعتی در این عرصه بی مهابا بر خرافات تاخت و با تعریف تاریخی سنت تلاش کرد پیرایه های زمینی و قدسی تنیده شده بر دست و پای سنت را باز نماید. شریعتی برای عبور از سنت خرافی و متحجر به طرح دیدگاه مذهب علیه مذهب پرداخت وی با تئوریزه کردن این نظریه و تعمیم آن از آغاز تا انجام تاریخ گامی بزرگ در به روز کردن همواره ی سنت برداشت و نشان داد که باید همواره برای دست یابی به عناصر تاریخی و فراتاریخی از میان سنت موجود تلاش کرد وی در عین حال هشدار داد و خود نیز در این راه گام برداشت تا سنت تاریخی را از چنگ انحصارطلبان و متولیان رسمی آن خارج کند. شریعتی به جد معتقد بود که متولیان رسمی که سنت را در خدمت اهداف خود می خواهند نه از نظر فکری و نه از نظر عاطفی نمی توانند آن را به روز کنند و در چارچوب علاقه و دلبستگی به سنت های منقح نشده می مانند. لذا باید برای استخراج وجوه مثبت سنت، نواندیشانی که دغدغه سنت و جهان مدرن را توأمان داشته باشند وارد شوند.
شریعتی خود جهانی گسترده بود و دریچه ی اندیشه اش بر روی همه ی اندیشه ها و سنت های جهانی باز بود و از همه ی آنها بودیسم، یهودیت، مسیحیت، زرتشی گری، کنفوسیوس و اندیشه های متفکران قدیم و جدید خوشه چینی می کرد و با آنان تعامل و داد و ستد داشت.
8006 دریافت کننده و انتشار: نرگس تیموری
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.