کامبیز نوروزی در چرایی موفقیت کانال ها و صفحات غیر رسمی خبری در مقابل شبکه های رسمی خبری می گوید: در درجه اول رسانه های رسمی مورد اعتماد جامعه نیستند و نمی توانند مخاطب خود را جذب کنند. مساله دوم حرفه ای بودن است که در این زمینه هم رفتار رسانه ملی با خبر حرفه ای نیست به طوری که ضعف حرفه ای گری و سانسور دو مشکل اساسی رسانه های کشور است. وی معتقد است در حال حاضر مقامات ارشد کشور باید یک سؤال جدی و مهم از خود بپرسند که چرا یک کانال ساده تلگرامی که به ساده ترین شکل یک سری اخبار و تحلیل ها را منتشر می کند توانسته تمام سیستم خبری کشور را تحت تأثیر خودش قرار دهد و تمام تلویزیون و روزنامه های ایران را در این زمینه شکست دهد.

پایگاه خبری جماران، فرهاد فتحی: در هفته های گذشته انتشار شایعاتی علیه اطرافیان برخی شخصیت ها در شبکه های اجتماعی، محیط سیاسی و رسانه ای کشور را تحت تأثیر خود قرار داد، تا جایی که مسئولان رسمی نظام را وادار به واکنش و تکذیب رسمی آنها کرد.

اکنون  سؤال اینجاست که چرا یک کانال تلگرامی می تواند خبری فاقد منابع موثق را در چنین ابعادی منتشر کند ولی صدا و سیما و دیگر رسانه های رسمی کشور با میلیاردها تومان هزینه و میلیون ها بیننده و خواننده در اغلب مواقع فاقد چنین توان اثرگذاری هستند؛ چرا به جای علت یابی موضوع روش های شکست خورده ای  مانند فیلترینگ پیش کشیده می شود و صحبت از مقابله با کل گردش آزاد اطلاعات می شود؟! این سؤالات را با کامبیز نوروزی کارشناس حقوقی رسانه و روزنامه نگار در میان گذاشته ایم.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:

چرا کانال های و صفحه های غیر رسمی که در فضای مجازی کار انتشار خبر انجام می دهند و از لحاظ سرمایه های اقتصادی و انسانی بسیار کم هزینه تر از رسانه های رسمی کشور هستند گاه دامنه نفوذ بیشتری پیدا می کنند و به راحتی می توانند خبر یا شایعه ای را در ابعاد وسیع منتشر کنند ولی رسانه های رسمی مانند رادیو- تلویزیون، روزنامه ها و خبرگزاری ها با امکانات بسیار بیشتر، این توانایی را ندارند؟

خیلی پاسخ این سؤال شما دشوار نیست؛ جامعه در جست و جوی خبر است و برای رسیدن به اخبارمنابع خودش را پیدا می کند. آنچه باعث می شود مردم به منابع رسانه ای رسمی کشور که عمدتاً در درجه اول شامل صدا و سیما و در مرحله بعد شامل مطبوعات می شود، کمتر مراجعه کنند ناشی از این است که این رسانه های رسمی  مورد اعتماد جامعه نیستند و نمی توانند مخاطب خود را جذب کنند. طبیعی است که وقتی این رسانه ها قادر به جذب و جلب اعتماد مخاطب نباشند، مخاطبان خود به خود به سمت منابع خبری دیگر می روند. به نظر من مهمترین علت را باید در این قسمت جست و جو کرد.

رفتار رسانه ملی با خبر حرفه ای نیست

چرا با وجود این که این کانال ها منابع موثقی برای خبرهایشان ندارند باز مورد استقبال قرار می گیرند، این به فرهنگ استفاده از رسانه در جامعه برنمی گردد؟

خیر، کار خبرخوانی و تجزیه و تحلیل حرفه ای خبر یک کار تخصصی است و در هیچ کجای جهان از یک مخاطب عام نمی شود توقع داشت مانند یک روزنامه نگار یا سیاست مدارحرفه ای، قدرت شناخت خبر صحیح یا ناصحیح را داشته باشد و به جزئیاتی مانند منبع خبر، نحوه تنظیم خبر و مانند این ها توجه کند. این که جامعه به سمت این خبرهای غیر رسمی گرایش پیدا می کند به این دلیل است که جامعه به دنبال خبر است اما منابع رسمی این نیاز را برطرف نمی کنند.

در ایران رفتار رسانه ملی با خبر اساساً حرفه ای نیست؛ نوع مواجهه تلویزیون با خبر، مقولات خبری و سایر اشکال خبر بسیار بسیار غیر حرفه ای است. شرط نخست جلب مخاطب حرفه ای بودن است، حرفه ای از حیث انتخاب سوژه، کشف و انتخاب خبر، رعایت اصول اخلاقی در انتقال اخبار و ... .

نشریات و خبرگزاری ها هم اگر چه فعالیت شان در کشور گسترده شده است ولی مضیقه و تنگناهای زیادی را مجبورند تحمل کنند. مجموعه این عوامل از کارآمدی رسانه های رسمی و حرفه ای کشور کم می کند. باید در نظر بگیریم که بخشی از اعتبار مطالبی که این رسانه ها منتشر می کنند وابسته به اعتبار عمومی خود رسانه است؛ وقتی جامعه به یک شبکه تلویزیونی یا روزنامه بخصوص اعتماد داشته باشد مطالبی که آن رسانه منتشر می کند را معتبر می داند.

متاسفانه سال ها است که به طور مستمر اعتبار رسانه های کشور کاهش پیدا می کند. مطبوعات به یک دلیل رادیو و تلویزیون به دلایل دیگر، رسانه های رسمی کشور قادر به تغذیه خبری و اقناع افکار عمومی جامعه نیستند. تکنولوژی دنیای امروز هم به جامعه این اجازه را می دهد که به سایر منابع خبری غیر رسمی که ممکن است در انتشار اخبار درست کاری نداشته باشند، اخبار کذب منتشر کنند و در انتشار اخبار منافع عمومی را رعایت نکنند، مراجعه کنند.

در این فضا خیلی از کانال های که عضو های بالایی دارند شاید آن چنان ازلحاظ خبری حرفه ای نباشند اما باز می بینیم که مخاطب زیادی دارند.

اتفاقاً به نظر من این کانال هایی که به این شکل فعالیت می کنند شیوه کارشان را می توان حرفه ای تلقی کرد. شیوه ای که من در این کانال ها می بینم به شکل حرفه ای برای مخاطب عام و نه مخاطب خاص خبر جذاب است و خیلی اوقات اخباری را که کاملاً در درست بودنش تردید وجود دارد به شکلی می چیند که باورپذیر می شود؛ به همین دلیل است که این همه مشتری دارد. باورپذیر کردن خبرهای کذب یا خبرهایی که هنوز تایید نشده است نیازمند کار حرفه ای است و این کانال ها این کار را انجام می دهند؛ اما دلیل اصلی موفقیت این کانال ها این است که منابع رسمی خبر در کشور ناکارآمدند؛ و این ناکارآمدی آشکارا به ضرر منافع ملی کشور عمل می کند. گردش اطلاعات در حال حاضر در کشور مخشوش است و راهش هم بستن نیست چون امکانش وجود ندارد.

سلیقه خبری جامعه ایران تحت تاثیر برخی از نارضایتی ها است

سلیقه و ذائقه مخاطب چه قدر تأثیر دارد؟ چرا سلیقه خبری جامعه ایران به این سمت و سو رفته است؟

درست می گویید؛ بخشی از این سلیقه ناشی از برخی از نارضایتی ها است؛ اما یکی از کارهایی که هر رسانه ای انجام می دهد تولید سلیقه هم هست. به عنوان مثال وقتی یک کالای جدید وارد بازار می شود کسی از آن تجربه ای ندارد؛ مثلاً وقتی در دهه 50 پفک نمکی به ایران وارد شد کسی از آن تصوری نداشت. تاجر این محصول این توانایی را داشت که ذائقه این محصول را در جامعه ایجاد کند. از مهمترین کارهای حرفه ای رسانه ایجاد سلیقه در همه زمینه ها نه تنها فقط در بخش خبر است. باز در این قسمت هم صدا و سیما در ایران بسیار ضعیف است تلویزیون در ایران حتی در مواردی که هیچ گونه منع شرعی وجود ندارد نه اساساً کاری با سلیقه مخاطب و نه قدرت سلیقه سازی دارد؛ بنابراین در هر دو مورد من باز مقصر اصلی این وضعیت را در شرایط فعالیت رسانه ای داخل کشور می بینم که اجازه بهره برداری یا سوء استفاده به دیگران می دهد.

 

شما فرض بفرمایید یک ماده دارویی هست که جامعه به آن نیاز حیاتی دارد. در بازار دارویی ایران بعضی داروها هستند که بیماران به آن نیاز مبرم دارند ولی در داروخانه ها این دارو پیدانمی شود به طوری که بیمار یا بستگان بیمار مجبور می شوند برای تهیه این دارو به مراکز غیر رسمی تهیه دارو مراجعه کنند که ممکن است در این اماکن داروی تقلبی یا تاریخ گذشته نیز به آن ها بفروشند. در خبررسانی هم وضعیت به همین شکل است.

سانسور و ضعف حرفه ای گری دو مشکل رسانه ای کشور

این محدودیت و سانسور خبری چه قدر می تواند به شایعه پراکنی دامن بزند؟

سانسور یکی از عواملش است. ممیزی قطعاً در تولید اخبار کذب یا انحراف خبری در جامعه خیلی مؤثر است، خصوصاً با وضعیت امروز ارتباطات که چیزی از دید افکار عمومی پنهان نمی ماند؛ اما علاوه بر سانسور نحوه انتقال خبر هم تأثیر گذار است. نه تنها در ایران بلکه در همه دنیا تفاوت انواع رسانه ها و بنگاه های خبری، کیفیت انتقال خبر است. اینجاست که حرفه ای گری اهمیت درجه اول پیدا می کند. بسیاری از رسانه های جهان هستند که مشکل سانسور هم ندارند اما به عنوان مثال در آمریکا می بینید که شبکه سی ان ان از فاکس نیوز معتبر تر تلقی می شود؛ بنابراین بخشی از تفاوت ها و تمایز ها ناشی از کیفیت حرفه ای رسانه است؛ یعنی اگر سانسور هم نباشد الزاماً شما موفق نمی شوید.

به اعتقاد بنده در حال حاضر یک بخش از مشکل رسانه های ما سانسور است یک بخشش ضعف حرفه ای گری است. در حال حاضر مطبوعات کشور که تا همین چند سال پیش مرجعیت خوب خبری داشتند الآن با انواع مشکلاتی که برایشان به وجود می آورند نمی توانند کار آمد باشند و سازمان صدا و سیما هم با وجود این که سازمانی قدیمی با نیروهای حرفه ای است تمایل چندانی به تبعیت از قواعد حرفه ای رسانه ندارد.

برخی معتقدند و اعلام هم کرده اند که برای مقابله با این وضعیت باید مانع فعالیت آزاد رسانه های غیر رسمی شد

مقابله با وضعیت نابسامان گردش خبری در ایران با سانسور نه ممکن است نه مفید، ممکن نیست چون تکنولوژی های موجود اساساً چنین اجازه ای را نمی دهد؛ تجربه هم این را ثابت کرده است. آزموده را آزمودن خطا است. بیش از 30 سال است که از قانون منع گیرنده های ماهواره ای در ایران می گذرد اما شما می دانید که این قانون هیچ گاه نتوانست اجرا شود. از زمانی که تکنولوژی اینترنت به ایران وارد شد همراه آن فیلترینگ هم وارد شد اما هیچگاه فیلترینگ نتوانست مانع از دسترسی افراد به سایت های فیلتر شده شود. الآن هم همین است و چنین امکانی وجود ندارد. در حال حاضر توئیتر فیلتر است ولی بیشتر مسئولین در آن عضو هستند و از محیط توئیتر برای انتقال پیامشان به جامعه و جهان استفاده می کنند. پس چنین امکانی وجود ندارد. علاوه بر آن مفید هم نیست چرا که بستن باب اطلاعات باب توسعه اطلاعات غلط را باز می کند.

بستن اینترنت یعنی بازگشت به عصر شایعه

قبل از این که تکنولوژی اینترنت به وجود بیاید تکنولوژی شایعه بر افکار عمومی حکومت می کرد. بستن اینترنت یعنی بازگشت به عصر شایعه. به نظر نیاز مبرمی وجود دارد که سازمان ها و شخصیت های تصمیم گیرنده کشور واقعیت های فضای رسانه ای امروز جهان را بشناسند و بپذیرند. وقتی شما می خواهید تأسیساتی برای برداشت آب رودخانه ای ایجاد کنید، باید حجم و قدرت آب را بشناسید تا بعد بتوانید از آن برداشت کنید. نمی توانید جلوی آب را ببندید، اگر ببندید ویرانی به بار می آورد.

امروز روز به روز این شناخت ضرورت، فوریت و اهمیت بیشتری پیدا می کند. ویژگی های نظام گردش اطلاعات امروز ایران و جهان را باید شناخت و بر اساس آن به شکل حرفه ای و اصولی ضعف های مفرط را از بین برد. منافع امروز کشور ما بسیار بسیار در گرو این شناخت است. همان گونه که مسائل نظامی یا مسائل اطلاعاتی کشور در برابر بیگانگان اهمیت دارد این اصلاحات هم در حوزه گردش اطلاعات بسیار مهم است.

مسئولان بدون هیچ تعارف و مجامله ای به یک سؤال پاسخ دهند

در حال حاضر مقامات ارشد کشور باید یک سؤال جدی و مهم از خود بپرسند که چرا یک کانال ساده تلگرامی که به ساده ترین شکل یک سری اخبار و تحلیل ها را منتشر می کند توانسته تمام سیستم خبری کشور را تحت تأثیر خودش قرار دهد و تمام تلویزیون و روزنامه های ایران را در این زمینه شکست دهد تا حدی که بالاترین مسئولان کشور در برابر آن مجبور به واکنش شدند. این چه تلویزیونی است که به این سادگی در برابر چنین رقیبی شکست می خود. مسئولان کشور اگر واقعاً به دنبال حل مساله هستند باید بدون هیچ تعارف و مجامله ای به این پرسش پاسخ دهند.

امروز با این دغدغه های بین المللی که با آن درگیر هستیم شرایط برای ما بسیار حساس است. برای کاهش اثرگذاری رسانه های غیر رسمی باید این قاعده رقابت پذیرفته شود و توانایی رسانه های رسمی کشور ارتقا یابد. ارتقاء توانایی رسانه های داخل کشور از طریق حرفه ای کرده همه بخش های صدا و سیما و کاهش تنگناها و محدودیت های موجود بر سر راه روزنامه نگاری در کشور امکان پذیر است. در غیر این صورت فضای رسانه ای ایران در اختیار رسانه های غیر رسمی یا رسانه های خارج از ایران خواهد بود.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.

  • ناشناس

    شکست صداوسیما به علت جانبداری همه جانبه از یک گروه سیاسی است که حداکثر 5 درصد جمعیت را با خود دارند . وقتی در اخبار به یک نفر همه گونه اتهامات زده می شود ولی فرصت یک دقیقه ای هم به او داده نمی شود که از خود دفاع کند وضع همین می شود .

    پاسخ