اصولگرایان امیدهای فراوانی به انتخابات ریاست جمهوری 96 داشتند؛ از ماه‌ها پیش از انتخابات بنا کرده بودند وارد رقابتی تمام عیار با حسن روحانی شده و رؤیای «تک‌دوره»‌ای کردن ریاست جمهوری او را محقق کنند.

به گزارش جماران، تشکیلات عریض و طویل «جمنا»، مجاب کردن مدعیان ریاست جمهوری برای کناره‌گیری، رونمایی از نامزد جدید، بسیج توان رسانه‌ای و ستادی پشت سیدابراهیم رئیسی بخشی از این تلاش‌ها بود؛ به عبارتی «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» اصولگرایی در کار بود تا رئیسی، رئیس جمهوری دوره دوازدهم شود. اما نامزد تحت‌الحمایه اصولگرایان ائتلافی، با اختلافی قریب 9 میلیون رأی قافیه و کاخ ریاست جمهوری را به حسن روحانی واگذار کرد. پرویز سروری دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی «جمنا»، حمیدرضا ترقی عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی و محمد مهاجری از چهره‌های نزدیک به علی لاریجانی و سردبیر پیشین روزنامه کیهان در میزگردی که در روزنامه «ایران» برگزار شد، به این سؤال پاسخ دادند که چرا اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شکست خوردند؟ در خلال بحث‌ها بود که محمد مهاجری خبر داد محمدباقر قالیباف در یک میتینگ انتخاباتی در حال سخنرانی بود که به وی یادداشتی رسیده مبنی بر اینکه «انصرافانده شده»؛ خبری که پرویز سروری صحت آن را رد و تأکید کرد قالیباف بعد از رایزنی با اصولگرایان خود به این نتیجه رسید که از رقابت‌ها کنار بکشد. مهاجری در این گفت‌وگو ادعای پرویز سروری مبنی بر اخذ تعهد کتبی «جمنا» از رئیسی را رد و به او پیشنهاد داد برای اثبات صحت ادعایش تعهد رئیسی به «جمنا» را منتشر کند. مشروح این میزگرد را در زیر می‌خوانید...

اصولگرایان در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری به صورت جدی وارد میدان رقابت شدند؛ اما شکست خوردند. بعد از انتخابات، فعالان و طیف‌های مختلف به آسیب شناسی و بررسی دلایل درون اردوگاهی نتیجه انتخابات پرداخته‌اند. سؤال ابتدایی ما این است ناکامی اصولگرایان در انتخابات، معلول چه کاستی‌ها و نقاط ضعفی در این اردوگاه بود و برای تغییر وضعیت در آینده، چه تدبیری اندیشیده شده است؟
حمیدرضا ترقی: نمی‌دانم این سؤال را برای چه مطرح می‌کنید؟ آسیب شناسی یا بررسی عوامل نتیجه انتخابات، مربوط به خود جناح است نه بیرون آن. اول باید روشن شود طرح این مسائل در مطبوعات با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ من خیلی موافق نیستم بحث‌های داخل یک جریان، به بیرون منعکس شود و رقیب هم بخواهد از آن برای تخریب و مسائل دیگر استفاده کند. به نظر من ابعاد دیگر موضوع باید بررسی شود؛ نظیر اینکه فاصله گرفتن انتخاب مردم با معیارها و شاخص‌های اصولگرایی چه مشکلاتی برای روند انقلاب پدید می‌آورد؟ انقلاب ما به دنبال چه هدف وآرمانی است؟ باید در فرآیند دولت‌سازی اسلامی و تمدن نوین اسلامی چه گام‌هایی بردارد؟ دولت‌هایی که تا الان مسئولیت داشتند، چقدر ما را به این اهداف نزدیک و چقدر دور کردند؟مقصر اینکه ما سالهاست در دولت‌سازی اسلامی درجا می‌زنیم، کیست؟ جامعه ما بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌هایی انقلاب کرده است. حال در این فرآیند، جریان‌هایی وارد قدرت شدند؛ از بستر مردمسالاری و دموکراسی در کشور استفاده کرده و سعی کردند با روش‌های غربی و پوپولیستی قدرت را به دست گرفته و انقلاب را به مسیری ببرند که با آن آرمان‌ها فاصله دارد. نکته مهم این است؛ اینجا بحث پیروزی یا شکست یک جریان سیاسی خیلی مهم نیست. این جای نگرانی دارد که جریان‌هایی با نگاه سکولاریستی، لیبرالیستی و گرایش به غرب، بخواهند مسیر انقلاب را به مرور و با یک شیب ملایم تغییر دهند و به همان شرایط قبل از انقلاب برگردانند. اگر جریان‌ها برای کسب قدرت از هر ابزاری ولو دروغ، تهمت، تخریب، سیاه نمایی و رقیب هراسی - که متأسفانه در انتخابات استفاده شد- استفاده کرده و قدرت را در دست بگیرند و بعد هم مسیری را بروند که با اصل نظام، خط امام(ره) و دیدگاه‌های رهبری فاصله دارد، به کجا می‌انجامد؟ اگر جریان اصلاح‌طلب پیروز شود، اما به دنبال همان آرمان‌ها برود، برای ما فرقی ندارد. اصرار نداریم حتماً دست نیروهای اصولگرا باشد؛ اما مهم این است آرمان‌ها دنبال شود.


حتماً موضوعات مهم تری وجود دارد و بررسی‌شان مجال دیگری می‌طلبد؛ با توجه به توضیحات شما سؤالم را این گونه مطرح می‌کنم که اصولگرایان همواره منادی حفظ ارزش‌هایی بودند که شما به آن اشاره کردید و معتقدید فاصله گرفتن رأی مردم از شاخص‌های اصولگرایی مسیر انقلاب را منحرف می‌کند؛ حفظ این ارزش‌ها از مسیر دستگاه و نهادهایی می‌گذرد که بواسطه رأی مردم تعیین تکلیف می‌شوند. آقای رئیسی در انتخابات اخیر نماد همین جریانی بود که مدعی ارزشمداری هستند...


ترقی: عرض من این نبود.


شما می‌گویید مردم از شاخص‌های اصولگرایی فاصله گرفتند و این فاصله گرفتن به نفع نظام و کشور نیست؛ اصولگرایان همواره این ادعا را داشتند که بیشتر از دیگران بر اساس این شاخص‌ها حرکت می‌کنند؛ به چه دلیل این جریان نتوانست مردم را مجاب کنند. چرا جریان اصولگرا در انتخابات‌های مهمی که مسیر حرکتی کشور را تعیین می‌کند، همراهی مردم را با خود نداشت؟


ترقی: طرف ما در درجه اول دنیای استکبار است؛ به اضافه ماهواره‌ها، انواع و اقسام شبکه‌ها که با ارزش‌ها و اصول ما مقابله می‌کنند. در داخل هم عده‌ای از اول انقلاب همراه نشدند و دنبال همان تفکر هستند. این عده از امکانات مالی و تجهیزات رسانه‌ای نیز برخوردار هستند تا تفکرات غرب را داخل کشور بسترسازی کرده و نگذارند اندیشه و آرمان‌های انقلاب در جامعه تعمیق شود. طبیعتاً در برابر چنین جبهه گسترده‌ای دو راه وجود دارد؛ یکی اینکه مانند جریان‌های سیاسی با آنها همگرا شویم یا اینکه در برابر آنها موضع گرفته و مرزمان را مشخص کنیم. تکلیف ما، تعیین کردن مرزمان با آن‌هاست. نکته‌ای که رهبری هم همیشه بر آن تأکید دارند که مسئولان مرزشان را با آنها مشخص کنند.

وقتی مرز مشخص نشود، با آنها قاطی می‌شود. به نظر من عامل عدم موفقیت‌ها این است که اصولگراها دشمن و مجموعه‌ای که علیه ارزش‌ها و اصول فعالیت می‌کند را جدی نگرفتند یا اگر جدی گرفتند، از تمام ظرفیت خودشان برای جلوگیری از رشد آن تفکر در جامعه استفاده نمی‌کنند و طبیعتاً این نوع مقابله و رقابت نیازمند برنامه‌ریزی استراتژیک و دراز مدت است. این طور نیست که بشود در یک دوره یک ساله به نتیجه رسید. در انتخابات اخیر فکر می‌کنم اصولگرایان موفقیتی به دست آوردند و توانستند از تکثر در نامزدها بکاهند و به یک نامزد برسند نفس این اتحاد، موفقیت مطلوب و خوبی بود. اما اگریک نامزد کمتر آسیب‌پذیر انتخاب می‌کردند، احتمال توفیقشان بیشتر بود. در این مرحله بر خلاف مراحل گذشته دستاورد اصولگرایان که از اتحاد و همگرایی به دست آوردند، کم نبود اما انتظار اینکه بسرعت بتوانیم موفقیت کافی و لازم خصوصاً در انتخابات ریاست جمهوری به دست بیاوریم نیازمند کار بیشتر است.


پرویز سروری: من فکر می‌کنم این سؤال را می‌شود به اشکال دیگر هم مطرح کرد. ما (اصولگرایان) سه دوره مجلس را در اختیار داشتیم؛ دو دوره دولت را در اختیار داشتیم؛ سه دوره شورای شهر را در اختیار داشتیم. این سؤال آن موقع درباره اصلاح‌طلب‌ها هم جای طرح داشت. خاصیت دموکراسی همین است. اگر قرار باشد قدرت همیشه در کف یک نفر باشد، دیگر دموکراسی وجود ندارد. دست به دست شدن قدرت، نشان می‌دهد دموکراسی در حد بالایی در ایران است. در زمان انتخابات مجلس هفتم وقتی با برادر عزیزم آقای منوچهر متکی که قبلاً سفیر ایران در ژاپن بود برای تبلیغات انتخاباتی می‌رفتیم گفت که «حزب حاکم ژاپن بعد از چند دهه در انتخابات پارلمانی شکست خورد؛ دبیر کل حزب به مردم گفت ما حتماً بد عمل کردیم که شما از ما روگردان شدید؛ می‌رویم مشکلاتمان را شناسایی و برطرف می‌کنیم و دوباره برمی‌گردیم؛ دوره بعد هم رأی آورد». من معتقد هستم ما در سال 92 به غایت بد عمل کردیم. خاصیت بد بازی کردن، باختن است. ما سال 92 بد بازی کردیم و اصلاح‌طلبان خوب بازی کردند. این خاصیت سنت‌های حاکم بر انتخابات است. این طور نیست که مردم همیشه پشت یک جناح باشند؛ بررسی می‌کنند و مبتنی بر بررسی شان، انتخاب می‌کنند. ما با اینکه شرایط خوبی داشتیم، اما اعتماد مردم را از بین بردیم. در انتخابات حرف‌هایی به مردم زدیم که تقریباً انجام نشد. وقتی هم قدرت را از دست بدهیم، یک فرآیند طول می‌کشد تا دوباره به قدرت برگردیم؛ این گونه نیست که راحت بتوانیم برگردیم. من معتقدم بر عکس اصلاح‌طلب‌ها که دیر از شوک بیرون آمدند، ما زود از شوک بیرون آمدیم و در انتخابات مجلس خوب عمل کردیم، در انتخابات ریاست جمهوری هم خوب عمل کردیم. اما باید بپذیریم وحدت، شرط لازم است اما شرط کافی نیست؛ ما توانستیم دامنه نیروهای انقلاب را از رقابت‌های درون گروهی به رقابت برون گروهی و برون گفتمانی تبدیل کنیم. اصلاح‌طلبان در شورای شهر دوم شعار دادند:«اصولگرایان مردند؛ دیگر قدرت ندارند؛ ما بیاییم وزن کشی سیاسی کنیم؛ رقابت درون گفتمانی را شروع کنیم چون اصولگرایان نیستند».اصلاح‌طلبان رقابت درون گروهی کردند و باختند و اصولگرایان انتخابات را با جایش بردند. سه دوره هم این فرآیند ادامه پیدا کرد تا برگردند. ما هم این اشتباه را کردیم. متأسفانه بعضی از دوستان ما وارد رقابت درون گروهی و درون گفتمانی شدند؛ هر چقدر به آن عزیزان توصیه شد«صلاح نیست چنین اتفاقاتی بیفتد» اما نشنیدند و نتیجه این شد که دامنه نیروهای انقلاب وارد رقابت‌های سخت شده و همدیگر را زخمی کردند و به هم آسیب رساندند.این باعث واگرایی در دامنه نیروها شد و اشکالاتی به وجود آمد. از طرفی هم جریان اصولگرا و هم اصلاح‌طلب باید برای اداره کشور یک فرآیند منطقی را طی کنند.نیروهای انقلاب باید در روند کارشان تجدید نظر داشته باشند؛آسیب شناسی کنند؛ شکست را قبول کنند؛ شکست در دموکراسی امری طبیعی است؛ انتقال قدرت یک امر طبیعی است؛ نباید بزرگش کرد.


محمد مهاجری: خوب است که مشابه این نشست برای اصلاح‌طلبان هم برگزار شود؛ اصلاح‌طلبان اگر چه در انتخابات موفق شدند، اما مشکلاتی که درون اصلاح‌طلبان وجود دارد، اگر از مشکلات اصولگراها بیشتر نباشد، کمتر نیست. حتی زاویه اشتباهات اصلاح‌طلبان با مسیر اصلی انقلاب بیشتر از اصولگرایان است. اما در واکنش به صحبت‌های آقای ترقی که گفتند: «ضرورت ندارد بحث‌های درون گروهی، در رسانه‌ها مطرح شود»، من معتقدم چون هر آنچه درون اصولگراها وجود دارد، درون انقلاب وجود دارد، شفاف سازی‌اش اشکال ندارد. قبول دارم گروه‌های سیاسی نباید تاکتیک‌هایشان را لو بدهند؛ چه بسا اگر دم انتخابات مشتشان را باز کنند، رقیب دستشان را بخواند. اما این گونه نیست که اصولگراها مثل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی هستند و باید همه چیزشان مخفی و پنهان باشد. به نظرم این شفافیت بیشتر از پنهانکاری کمک می‌کند.


ترقی: منظورم همان تاکتیک‌ها بود.


مهاجری: اصولگراها در سال 84 در انتخابات پیروز شدند؛ در انتخابات ریاست جمهوری 88، در انتخابات مجلس هفتم و هشتم و نهم پیروز شدند؛ در انتخابات مجلس دهم هم، پنجاه پنجاه بودند. معتقدم اصولگراها یا هر حزبی، در دو حوزه شکست می‌خورد. یکی در حوزه ظاهر است که مثلاً یکی 15 میلیون رأی می‌آورد و یکی 24 میلیون و پیروز می‌شود؛ مثلاً در انتخابات پارلمان یکی 80 کرسی به دست می‌آورد و دیگری 200 کرسی. دومین حوزه‌ای که از اولی مهم‌تر است، حوزه آرمان‌ها، ایدئولوژی و تفکرات درون اصولگراها یا هر حزب دیگری است. من معتقدم مشکل اساسی که ما اصولگراها با آن مواجه شدیم، قسمت دوم است. ممکن است یک حزب در انتخابات شکست بخورد، اما در تفکر خودش شکست نخورد؛ در آرمان‌هایش شکست نخورد. اتفاقاً اگر این گونه باشد، این شکست عامل و مقدمه پیروزی است. این اتفاق حداقل بعد از سال 88 در اصولگرایان نیفتاد.

آقای احمدی‌نژاد در سال 84 یک جوری جریان اصولگرا را پیچاند و رئیس جمهوری شد. این پیچاندن هم بر هیچ کدام از ما اصولگراها تلخ نیامد. در حقیقت خوشمان هم آمد؛ زرنگ بود؛ زد و بُرد. مرد رند بود؛ آفرین؛ ناز شستش. اگر در سال 84 یک اصولگرا پیدا کردید که بگوید من ناراحت هستم احمدی‌نژاد موفق شده، جایزه می‌دهم.

در سال 88 به دلیل فضای دو قطبی، اصولگراها از احمدی‌نژاد حمایت کردند. البته در آن مقطع انتقادات از آقای احمدی‌نژاد زیاد بود؛ اما می‌گفتند اگر ما با جریانی همراه شویم که به غیر احمدی‌نژاد رأی می‌دهد، خود به خود به معنای شکست احمدی‌نژاد و شکست جریان اصولگرا در انتخابات است.همین جاست که ما اصولگراها در گفتمان، ایدئولوژی و آرمان‌هایمان در سال 88 شکست خوردیم.

سال 84 هم همین‌طور بود، اما 88 خودش را نشان داد. ما می‌دانستیم آقای احمدی‌نژاد چه شخصیت و ایده‌هایی دارد. جریان انحرافی که یک دفعه به وجود نیامد. اگر بگوییم یک دفعه به وجود آمده که برای ما اصولگراها خودزنی است که ما هیچ نمی‌دانستیم و نمی‌فهمیدیم یک دفعه آسمان سوراخ شد و مشایی از آن افتاد پایین. اصلاً این گونه نبود. از سال 84 به صورت مشخص افول اندیشه بین اصولگرایان دیده شد و این افول در اندیشه همراه شد با افول در اخلاق. ما در انتخابات سال 92 و در سال 96 فقط نتیجه انتخابات را واگذار نکردیم، بخصوص در سال 96.

ممکن است من بیشترین انتقادها را به طرفداران آقای روحانی داشته باشم که چه و چه گفتند و تخریب کردند، ولی الحمدلله ما اصولگراها کم نیاوردیم و مردانه ایستادیم. در برابر هر تخریبی 2 برابر تخریب کردیم. دروغ گفتند، دروغ گفتیم. سرمان را هم بالا می‌گیریم. از امکانات دولتی استفاده کردند؛ مگر ما نکردیم؟ ما هم از امکانات دولتی استفاده کردیم. آنها حرف‌های دیگر زدند، ما از دین خدا استفاده کردیم. انقلاب را هزینه کردیم؛ اسلام را هزینه کردیم. اگر جریان اصولگرایی باخته، مهم نیست. نتیجه انتخابات ریاست جمهوری هر چه می‌خواهد، بشود. 10 دوره دیگر هم اصولگراها رأی نیاورند، مهم نیست. 50 دوره رأی بیاورند اهمیت ندارد. اگر ما بر آرمان‌های خودمان مستقر ماندیم، شرط است. باید اصولگرایی را یک بار دیگر تعریف کنیم.اصولگرایی یعنی تشکیلاتی مبتنی بر دو اصل دین و اخلاق. این دو با همدیگر تباینی ندارند؛ یکی است؛ جریان اصولگرایی یعنی همین. هر آنچه خارج از این در جریان اصولگرایی اتفاق می‌افتاد، باید خود اصولگرایان پس می‌زدند؛ ما نزدیم. جریان انحرافی آمد، ما گفتیم یواشکی در گوششان می‌گوییم حرف بی‌ربط نزنید. با دست پس زدیم با پا پیش کشیدیم.

در جریان تندروی‌ها، بداخلاقی‌ها و هر چیز دیگری ساکت بودیم. تا زمانی که رهبری حمله به سفارت عربستان و سفارت انگلیس را محکوم نکرده بود، همه ما ساکت بودیم. اصلاً راضی بودیم. قند توی دلمان آب می‌شد. ما اینجاها باختیم. درون خودمان باختیم. آقای سروری درست می‌گوید. در انتخابات برنده کسی است که خوب بازی می‌کند. ما نه تنها آنجا خوب بازی نکردیم، در رختکن هم همدیگر را می‌زدیم. با همدیگر مشکل داشتیم. وقتی در تمرین‌های تیممان رعایت ادب و اخلاق را نمی‌کردیم، از بازی چه انتظاری داریم؟ حرف آقای ترقی را کاملاً قبول دارم. آقای ترقی می‌فرماید جناح مقابل ما جناحی است که نگاه به غرب دارد. منکر نیستم بخشی از جناحی که آقای ترقی می‌گویند، نگاهشان به غرب است، اما خود ما چه؟ این چه خودزنی بدی است که بگوییم آنها 40سال است همه چیز را بردند وما همه چیز را باختیم. حالا بعد از 40 سال بنشینیم وبگوییم:«متأسفانه نتوانستیم در این 40سال اصول اصولگرایی را نهادینه کنیم؛ هر کسی می‌آید یک گوشه‌اش را برمی‌دارد و می‌رود» این خودزنی بدی است.


جناب مهاجری! آقای ترقی عنوان کردند که انتخاب مردم با معیارها و شاخص‌های اصولگرایی فاصله پیدا کرده است؛ آیا این به آن معناست که مردم در انتخابات‌ها فریب خورده‌اند یا ناآگاهانه انتخاب کردند؟


مهاجری: فریب، کلمه خوبی نیست. گاهی از ترفندهایی استفاده می‌کنند و مثلاً واقعیات را نمی‌گویند؛ تاکتیک است. ما در گذشته انتقاد داشتیم: «چرا کاندیداها وارد وعده‌های اقتصادی می‌شوند»؟ اما خودمان در این انتخابات کاملاً وارد فضاهای اقتصادی و رفاهی شدیم. آقای رئیسی وعده داد، آقای روحانی یکی بالاتر مطرح کرد. رئیسی گفت یارانه بیشتر می‌دهم، آقای روحانی یارانه بیشتری داد و از یک فن بدل استفاده کرد. حتی اگر قبول کنیم دیگران باعث فریب مردم می‌شوند و اصلاح‌طلبان این کار را کردند، آیا مجوز می‌شود که ما اصولگرا‌ها هم این کار را بکنیم؟


ترقی: ما در انتخابات شکست خوردیم؛ اما اعتقادی به این ندارم که در ایدئولوژی و گفتمان شکست خوردیم. به خاطر اینکه ما هنوز، گفتمانی ذیل گفتمان رهبری تعریف نکردیم که این گفتمان به معرض رأی مردم گذاشته شود تا بگوییم اگر به این گفتمان رأی ندادند، به اصل نظام رأی ندادند. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند حضور گسترده مردم در انتخابات، یک موفقیت برای کل نظام بود. مردم همه حرفشان را پای صندوق زدند. همین که نظام توانست معترضین را از کف خیابان پای صندوق بیاورد، کار عظیم و بزرگی بود؛ اینها موفقیت کل نظام و اصل نظام است.این هم برای اصولگرایان یک موفقیت است. بنابراین از این به بعد ما نباید آن را شکستی در گفتمان انقلاب اسلامی تلقی کنیم. البته ما همان طور که در انتخابات سال 88 شاهد افول اخلاق در رقابت انتخاباتی بودیم، متأسفانه در این انتخابات هم ارزش‌های اسلامی و دینی درست رعایت نشد. مقصرش هم اصولگرایان نبودند.

ما قبل از دهه دوم انقلاب، همیشه به‌دنبال ایجاد یک منشور اخلاقی در رقابت انتخاباتی با جناح مقابل بودیم تا رقابت‌ها سالم و مبتنی بر بلوغ سیاسی، اخلاق اسلامی و رعایت تقوا باشد. تلاش‌های زیادی هم انجام دادیم. در «خانه احزاب» قبلی منشور اخلاقی تدوین کردیم، اما جریان تندروی اصلاح‌طلب حاضر نشد بپذیرد. ما سعی کردیم در این انتخابات به‌عنوان یک حزب این اصول را رعایت کنیم و به هیچ وجه وارد این بد اخلاقی‌ها نشدیم. نامزد ما به هیچ وجه به خودش اجازه نداد تحت تأثیر تخریب‌ها وارد این فضا شود؛ دروغ بگوید؛ در قضاوت بی‌انصافی کند یا از ادبیات رایج در رقابت‌های انتخاباتی استفاده کند. اختیار بقیه نامزدها دست ستادهای انتخاباتی مجموعه اصولگرایان بود و من پاسخگوی آن نیستم. ما هم معتقدیم افول در اخلاق، زیبنده اصولگرایان نیست؛ اگر چه رقیب هم از این روش‌ها استفاده کرد. متأسفانه این روش‌ها، روش‌های پیروز است و بُرد دارد؛اما این برای اصل نظام و انقلاب خوب نیست و در فرآیند دموکراسی در کشور، انحراف‌هایی به وجود می‌آورد که براحتی قابل جمع کردن در جامعه نیست. ما با اینکه دو طرف از امکانات دولتی استفاده کردند، مخالف هستیم. هیچ طرف نباید از این امکانات استفاده کند؛ اما چه کسی اول استفاده کرده است و چه کسی بعداً ؟ دستگاه قضایی باید بررسی کند. تعداد کسانی که به‌عنوان متخلف بازداشت یا احضار شده، نشان می‌دهد چه طرفی بیشتر تخلف کرده است؛ چه کسی بیشتر و چه کسی کمتر سوء‌استفاده کرده است. دغدغه ما این نیست که 40 سال از انقلاب گذشته و نتوانستیم تمام اهداف را محقق کنیم. حرف ما این است در دیندار کردن مردم، تقویت معنویت مردم کوتاهی کردیم. کاری که باید ظرف 10 سال انجام می‌دادیم، در 30 سال انجام دادیم. این به نفع نظام جمهوری اسلامی نیست. هر چه در اسلامی کردن اقتصاد، دولت و جامعه تأخیر بیفتد، طعم شیرین انقلاب اسلامی از سوی یک یا دو نسل از جامعه ما چشیده نمی‌شود. ما می‌خواهیم نظامی بسازیم که برای کشورهای منطقه الگو بشود. چطور شده ما در خیلی از کارهایی که حوزه رهبری است و رهبری مستقیماً بر آن نظارت دارد مثل مقاومت در منطقه، روز به‌روز موفقیت به دست می‌آوریم اما در مسائل جاری کشور موفق نشویم. امکانپذیر است؛ مشروط بر اینکه رقابت‌ها به سمت رقابت درست برود جریان‌هایی که می‌خواهند قدرت را در کشور به دست بگیرند با آرمان‌ها اصطکاک نداشته باشند و از ضد ارزش‌ها و ناهنجاری‌هایی که با معیارهای اسلامی همخوانی ندارد و شبیه رفتاری است که در غرب صورت می‌گیرد، فاصله بگیرند.


سروری: تأکید می‌کنم نقطه نظرات دوستان، برداشت آنان از اصولگرایی است. حتماً با قسمت زیادی از سخنان بعضی عزیزان مخالفت دارم و اعتقاد ندارم که این گونه است. دوستان درباره اخلاق نکته‌ای فرمودند اما من فکر می‌کنم اصولگرایان، اخلاق سیاسی را نشان دادند. در سال 92 رقیب انتخاباتی با نیم درصد پیروز شد، اصولگرایان بدون اینکه «ان قلتی» در نتیجه بیاورند، براحتی پذیرفتند. اخلاق سیاسی بالاتر از این؟ ما سطل آتش زدیم؟ لشکر کشی خیابانی کردیم؟ بانک‌ها را به آتش کشیدیم؟ به ارزش‌های نظام توهین کردیم؟ همه را متهم کردیم به تقلب؟ نکردیم؛ اخلاق سیاسی یعنی همین. ما در همین انتخابات ریاست جمهوری و شوراها اخلاق نشان دادیم. در انتخابات مجلس دهم هم نشان دادیم که آقا فرمود اینها نجیب بودند. نجابتشان بود که این طور با اخلاق پذیرفتند. آقا صحه گذاشتند ما اخلاق انتخاباتی و سیاسی را رعایت کردیم. در انتخابات 88 اصلاح‌طلب‌ها 13 به 24 باختند؛ کشور را به آتش کشیدند؛ تمام فرصت‌های انقلاب را تبدیل به تهدید کردند. ما در انتخابات شوراهای همین دوره، 40 روز است برای اعتراض از فرآیندهای قانونی استفاده کردیم. به شورای شهرستان شکایت کردیم که«آقا ما مستنداتی داریم؛ اولاً در این انتخابات فرماندار مصوبه ضد دموکراسی داشت و اعلام کرد هر نماینده می‌تواند در 10 صندوق ناظر داشته باشد.» یعنی من نماینده از 4 هزار صندوق فقط می‌توانم در 10 صندوق نظارت داشته باشم؟ این نظارت است؟ هر چه مخالفت کردیم گوش نکردند. انتخاباتی شد که ناظر مجریان انتخابات از یک جریان سیاسی بودند. هیچ ناظری هم از طرف ما نبود. من خودم مسئول برگزاری انتخابات در شورای سوم بودم؛ از طرف مجلس 400 نیرو گذاشتیم. خودمان تجمیع کردیم. با وزارت کشور تطبیق دادیم. وزارت کشور را به چالش کشیدیم. اینجا تجمیع را به فرمانداری دادند و فرمانداری هم داد به وزارت کشور. به ما قول دادند 50 نفر اول را بازشماری بکنند. نکردند که نکردند. صندوق شده ناموسشان؛ نه می‌شود دست زد؛ نه می‌شود نگاه کرد. این اخلاق انتخاباتی ماست. ما در سال 88 دوربین گذاشتیم و گفتیم بیایید بررسی کنید. اخلاق انتخاباتی در جریان اصولگرا رعایت شده است. اما اینکه دوستان وعده‌های انتخاباتی دادند، درست است. در انتخابات وعده داده می‌شود اما نباید دروغ گفت. مگر می‌شود کسی بگوید من برای آینده کشور برنامه‌ای ندارم؟ کجای دنیا رقبای انتخابات ریاست جمهوری می‌آیند و همین طوری همدیگر را نگاه کنند. نامزدها برنامه‌هایشان را می‌گویند؛ یک قسمت اقتصادی است؛رفاهی است، فرهنگی و اجتماعی است. نباید دروغ بگوییم و بعد که بر اسب قدرت سوار شدیم زیر همه وعده‌ها بزنیم.


مهاجری: آقای سروری می‌گویند ما آدم‌های خوبی هستیم و اخلاق انتخاباتی داریم؛ آقای سروری انتظار داشتید نتیجه انتخابات به نفع ما نشد، بریزیم به خیابان؟ چون نریختیم، منت سر نظام بگذاریم.


سروری: آنها ریختند.


مهاجری: آنها هر کاری کردند چوبش را خوردند؛ ما نباید منت بگذاریم.


سروری: منت نمی‌گذاریم.


مهاجری: ما می‌گوییم چون آنها بد هستند، ما خوبیم. اتفاقاً آقای سروری این گونه نیست. هنوز که هنوز است از ده‌ها تریبون نماز جمعه علیه انتخابات و نتیجه‌اش حرف می‌زنند؛ هنوز امام جمعه مشهد قبول ندارد انتخابات تمام شده ویکی رئیس جمهوری شده؟ البته ما نه مدافع همه‌ایم نه سخنگوی همه و هر کسی نظر خودش را دارد.


سروری: بله؛ هر کس نظر خودش را می‌گوید. شما گفتید:«اصولگراها». گفتیم:«این طوری نیست».


مهاجری: من آنچه می‌بینم می‌گویم. اینکه سر نظام منت بگذاریم که ما سطل آشغال آتش نزدیم، همین منت ضد اخلاق است. مثل این است که پدری به بچه‌اش بگوید:«ببین من چه کار خوبی می‌کنم تو را کتک نمی‌زنم». کتک نزدن، منت گذاشتن دارد؟ اینکه ما بانک آتش نزدیم وجلوی قانون سر خم می‌کنیم، منت گذاشتن دارد؟


سروری: خب اسم اینها چیست؟


مهاجری: اخلاق انتخاباتی؛ اما دیگر فحش ندهیم.


سروری: وقتی می‌گویند «جریان» یعنی نباید موضع افراد را به اسم آن جریان بنویسند. دست ما نیست که ائمه جمعه چه می‌گویند؛شما از آنها بپرسید. این فرض غلط است که هر کس را به‌عنوان جریان اصولگرا تلقی کنید. پذیرفتید که ما اخلاق انتخاباتی را رعایت کردیم؟


مهاجری: اتفاقاً می‌گویم رعایت نکردید؛می گویید:«ما سطل آتش نزدیم»؛ آفرین؛ اخلاق انتخاباتی را رعایت کردیم؟


سروری: ما نتیجه انتخابات را پذیرفتیم یا نه؟


مهاجری: نه؛ واقعاً در دلمان نپذیرفتیم.


سروری: من در دلم پذیرفتم؛ چه کار دارم در دل شما چیست؟ من که نباید به دل شما نگاه کنم. آقای رئیسی نامه نداد؟ نگفت ما برخلاف اعتراضات و انتقادات فراوانی که به نحوه برگزاری داریم به خاطر به اینکه نهادهای قانونی انتخابات را تأیید کرده‌اند، ما هم تأیید می‌کنیم. این اخلاق سیاسی است دیگر. گزینه‌های دیگرمان هم همین کار را کردند. کدامشان مخالفت کردند؟ با‌وجود اینکه اعتراض داشتیم و الان هم انتقادهایی داریم اما نتیجه را پذیرفته و دولت را دولت قانونی می‌دانیم. اما همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، باید رسیدگی شود تا تخلفات دوباره تکرار نشود. الان چند استاندار و فرماندار احضار شدند؟ ما قانون اساسی را به‌عنوان فصل الخطاب پذیرفتیم وقتی شورای نگهبان تأیید کرد - با اینکه نقطه نظر مخالف هم داریم می‌گوییم نتیجه را می‌پذیریم. دیگر نیت خوانی نداریم تا با دستگاه‌هایی به مغز طرف برویم و بگوییم در آن چه می‌گذرد؟


مهاجری: آقای سروری این روزها در خبرگزاری‌های فارس و تسنیم چه خبر است؟ شما عضو جمنا بودید و هستید. معاون قوه قضائیه می‌شود رئیس ستاد انتخاباتی در «جمنا». بعد می‌گوییم که ایشان دو ماه مرخصی گرفته است. از طرفی نمی‌خواهیم «جمنا» را جمع کنیم؛ یعنی مرخصی آقا ادامه دارد. اگر معاون راهبردی قوه قضائیه مهم نیست که جمعش کنیم؛ اگر واقعیت دارد چرا طرف وارد تشکیلات انتخاباتی اصولگرایی می‌شود و ما هم دائم برایش توجیه می‌تراشیم؟


سروری: ایشان رسماً اعلام کردند استعفا کرده بود.
مهاجری: از سپاه استعفا کرده اما از قوه قضائیه مرخصی گرفته است.
سروری: از آنجا هم استعفا داده است.
مهاجری: استعفا نداده است؛ مرخصی گرفته...
سروری: نظرات ایشان(مهاجری) نظرات بنده نیست این را شما(روزنامه ایران) تأکید کنید.


ترقی: هر سه ما هم باز نماینده اصولگرا نیستیم؛ این گونه نیست که اصولگرایان را نمایندگی کنیم.


از سال 94 جمعی از احزاب و افراد اصلاح‌طلب در قالب شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلب به‌عنوان نهاد بالادستی انتخاباتی اصلاح‌طلبان عمل می‌کنند؛ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم «جمنا» به‌عنوان یک نهاد انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایان اعلام موجودیت کرد. «جمنا» مدعی است توانسته به نامزد واحد برسد و در انتخابات 16 میلیون رأی کسب کند و بر همین پایه از عملکرد خود دفاع می‌کند.شما عملکرد «جمنا» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


مهاجری: این سؤال را آقای ترقی و سروری بهتر می‌توانند جواب بدهند؛ من معتقدم «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» یک مغازه فصلی بود؛ کرکره‌اش را در انتخابات بالا کشیدند و با اینکه می‌گویند ما می‌خواهیم ادامه بدهیم اما بعید است ادامه پیدا کند. معمولاً هم در هر انتخاباتی در همه جریانات سیاسی چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا پیدا می‌شود. دم انتخابات کرکره را بالا می‌دهند. از طرف دیگر آقای رئیسی که عضو «جمنا» نشدند. تا الان هم اعلام نکردند که من به «جمنا» پیوستم.درباره آقای قالیباف هم ان قلت وجود دارد. آقای میرسلیم هم از اول با جمنا خوب نبود. کاندیدای اصولگرایان که همین‌ها بودند.

نکته اینجاست که «جمنا» تشکل دموکراتیک نبود؛ صدا کرده بودند حسن، حسین، تقی و نقی بیایید اینجا با هم جمع شویم. تا آنجایی که من اطلاع دارم، در بین اصولگرایان انتخابات درونی انجام نشد. این گونه نبود که مثلاً حزب مؤتلفه اسلامی انتخابات درونی انجام دهد و 10 نفر را به «جمنا» معرفی کند.  جمنا اصلاً به کاندیدای واحد نرسید؛ نتوانست. این خودش شکست است که بگوییم دو تا از سه کاندیدای اصولگرا فعلاً در رقابت هستند. آقای قالیباف بزرگواری کرد که بعداً به نفع رئیسی کنار رفت وگرنه «جمنا» هیچ دخل و تصرفی در این موضوع نداشت.

صرف نظر از دو سه نفر از دوستانی که بشدت برایشان احترام قائلم و یقین دارم به خاطر رودربایستی سیاسی در «جمنا» حضور دارند، معتقدم این تشکل از افرادی تشکیل شده که شناسنامه دار سیاسی نبودند. ضمن اینکه بعضی‌هایشان هم خیلی آدم‌های خوش اخلاق سیاسی از آنهایی که آقای سروری تعریف می‌کنند، نبودند. بعضی‌هایشان سوابق بداخلاقی داشته‌اند و همین الان هم در توئیت و تلگرامشان کارهایی می‌کنند.«جمنا»، تشکلی نبود که بتواند اصولگرایان را دور هم جمع کند. هیچ کدام از سه کاندیدای اصلی تقیدی به «جمنا» نداشتند. معلوم نیست اگر «جمنا» نبود، اصولگرایان کمتر رأی می‌آوردند. چرا جمنا آرا را مصادره کرده و می‌گوید: «16 میلیون رأی آوردم». چرا نمی‌گوید:«شکست خوردم»؟ بگوید: «این همه خودم را کشتم؛ اما در انتخابات شکست خوردم». 16 میلیون رأی ارتباطی با «جمنا» نداشت.مگر آن موقعی که احمدی‌نژاد 24 میلیون رأی کسب کرد، جمنایی وجود داشت؟ «جمنا» هیچ محلی از اعراب در جریان اصولگرایی ندارد.


آقای ترقی شما عملکرد «جمنا» را چگونه ارزیابی می‌کنید؛ با توجه به اینکه حزب مؤتلفه اسلامی قبل از اعلام موجودیت «جمنا» نامزد معرفی کرد و «جمنا» هم اعلام کرده بود می‌خواهد به نامزد واحد برسد؛ در این میان هیچ صحبتی درباره اینکه نامزد حزب مؤتلفه، گزینه نهایی اصولگرایان باشد مطرح نشد و همین تعامل مؤتلفه و «جمنا» را مبهم نشان می‌دهد...


ترقی: نامزد حزب مؤتلفه دی ماه، قبل از اینکه «جمنا» تشکیل شود، مشخص شد. دوستانی که در «جمنا» مسئولیت داشتند، تجربه خیلی زیادی از کار تشکیلاتی نداشتند، اما به لحاظ دموکراتیک توانستند از تمام استان‌ها نیروهای انقلاب را شناسایی و جمع کنند. هدف هم این نبود که احزاب وارد شوند یا روی گفتمان اصولگرایی تکیه شود؛ همان‌طور که از نامش پیداست، عمدتاً تکیه روی نیروهای انقلابی و گفتمان انقلابی بود. ما نفس این حرکت و ظرفیت جدید را مورد حمایت قرار دادیم و معتقد هم بودیم این ظرفیت می‌توانست مفید باشد؛ منتها دغدغه‌هایی داشتیم. اولاً «جمنا» نمی‌خواست احزاب به این مجموعه ورود پیدا کنند و طبیعی است به صورت حزب نمی‌توانستیم همراهی کنیم. اما نیروهایمان همکاری لازم را داشتند؛ در انتخابات اولیه طی مذاکرات ابتدایی نامزد ما در فهرست 14 نفره آنها قرار گرفت، اما در مرحله دوم تعهداتی می‌خواستند که تجربه سال 92 تکرار نشود که کار درستی بود.


 آقای رئیسی این تعهد را امضا کرد؟

ترقی: آنچه ما متوجه شدیم این بود که آقای رئیسی اصل جمنا و تصمیمش را پذیرفته‌اند، اما نمی‌دانم پذیرفته بودند به نفع کسی کنار بروند یا نه. آقای میرسلیم چون به حزب تعهد داده بود، نمی‌توانست جای دیگر تعهد بدهد لذا از فهرست «جمنا» حذف و قرار شد به صورت مستقل عمل کند. تحلیل «جمنا» این بود که نامزدها تا آخر بمانند و کسی انصراف ندهد تا روز آخر که تصمیم بر این شد که به نفع آقای رئیسی کنار بروند. در مجموع همان طور که آقای مهاجری اشاره کردند در هر انتخابات سازوکاری پیش‌بینی و بر اساس آن حرکت جبهه‌ای شکل می‌گرفت. این دوره «جمنا» موفق‌تر از دوره‌های گذشته توانست کار را سامان بدهد. همین که توانست مجموعه را به حمایت از یک نفر سوق بدهد، موفقیت خوبی بود. هیچ تشکیلاتی بی‌عیب و نقص و خالی از اشکال نیست. ممکن است یک کار جمعی گسترده در سطح کشور، ضعف‌هایی داشته باشد، اما همین نیروها در سطح کشور، عمده نیروهای ستادی آقای رئیسی را تشکیل می‌دادند. هر شهری که می‌رفتید، همین نیروها پای کار اصلی بودند. طبیعی است خود آقای رئیسی طرفدارانی خارج از «جمنا» داشت که برایش کار می‌کردند.موجی که مردم در سطح شهرها به وجود آوردند، موجی نبود که حتی خود «جمنا» قادر باشد آن را ایجاد کند. به هر روی این دکان‌های سیاسی همیشه وقت انتخابات بوده‌اند و اگر دکان نباشد، جایی برای مراجعه مردم وجود ندارد.


مگر قرار نبود «جمنا» از نامزد نهایی حمایت کند؛ چرا در ستادهای آقای رئیسی حضور داشتند؟


ترقی: آقای قالیباف بر خلاف گذشته که ستادهایشان در استان‌ها پر تحرک بودند، به آن صورت در استان‌ها ستاد نداشت...


نامزد جمنا که بودند؟

ترقی: بله؛ اما به سمت کاری که در دوره قبل انجام داده بود، نرفت. اصلاً آقای قالیباف در استان‌ها ستاد نداشتند. در برخی شهرها مانند مشهد افرادی به صورت خودجوش فعالیت می‌کردند اما به صورت گسترده و سازماندهی شده نبود. البته کنار رفتن آقای قالیباف از نظر ما درست نبود. ما معتقد بودیم کنار رفتن آقای قالیباف موجب شد حداقل بیش از 50 درصد آرایش به سمت رقیب برود.


آقای سروری صحبت دوستان را شنیدید؛ شما عملکرد «جمنا» را چگونه ارزیابی می‌کنید؛ بخصوص که گفته می‌شد در غیاب چهره‌های شاخصی چون ناطق نوری، علی لاریجانی، در جمنا کفه به سمت جریان احمدی نژادی سنگینی کرد...

سروری: این مدل برای این بود که وارد بحث‌هایی از این قبیل نشویم. من فکر می‌کنم «جمنا» مدل موفقی از مشارکت مردم بود. ما در مجمع عمومی انتخابات برگزار کردیم و توانستیم یک مشارکت از پایین به بالا را شکل دهیم. به علاوه اینکه هدف‌گذاری «جمنا» هم این بود که بخش احزاب و شخصیت‌ها، از مجاری شورای مرکزی «جمنا» عبور کنند و نتیجه هم همان شد که دیدید. در این انتخابات احزاب نامزد مستقلی را ارائه نکرده و شخصیت‌ها هم بر همین منوال عمل کردند. ما توانستیم یک دموکراسی مردمی را پایه‌گذاری کنیم که اگر رئیس جمهوری از این جمع بالا می‌آمد دیگر وامدار احزاب نبود. چون هیچ حزبی نمی‌توانست ادعا کند که من نقش مؤثری در پیروزی شما داشتم. به نظر من «جمنا» مجموعه موفق و مؤثری بود و توانست فضای عمومی کشور را ساماندهی کرده و از حدود 54 نفر نامزدی که وجود داشت، در یک فرآیند مبتنی بر مشارکت مردم به 2 نامزد برسد. جبهه مردمی آقای رئیسی و قالیباف را به‌عنوان کاندیدای خودش معرفی کرد و در فرآیندهای تعریف شده توانست فضا را مدیریت کرده و به یک نامزد برسد و این نشان می‌دهد که در اهداف خودش مؤثر بود. شما در تاریخ انقلاب اسلامی می‌بینید رئیس جمهوری مستقر همیشه در مرحله دوم هم به صورت قاطع پیروز می‌شده و آرای بیشتری می‌آورد.

در این دوره ما شاهد رقابت تنگاتنگی هستیم و حتی معتقدیم اگر آن فرآیندها و رفتارهای غیرقانونی شکل نمی‌گرفت، رقابت نزدیک‌تر از این بود.

ما فکر می‌کنیم «جمنا» یک فضای مشارکتی بین نیروهای انقلاب ایجاد کرد. بعد از انتخابات هم یک نوع صمیمیتی در دامنه نیروهای انقلاب وجود دارد؛ چون رقابت درون گفتمانی مانع می‌شد رقابت برون گفتمانی شکل بگیرد. نیروهای انقلاب همه به نوعی پای این جریان قرار گرفتند و احساس می‌کردند این فرآیند می‌تواند جوابگو باشد.

اینکه آیا «جمنا» ادامه پیدا می‌کند یا نه را باید به آینده موکول کنیم. خود «جمنا» که می‌گوید ادامه می‌دهیم. از الان نمی‌شود پیشداوری کرد. من در شورای مرکزی هستم و می‌دانم که برای آینده کار می‌شود. با مجموعه استان‌ها و اقشار جلسه داشتیم؛ جلسات ما به صورت مستمر و هفتگی ادامه دارد و نشان می‌دهد قرار است این فرآیند ادامه پیدا کند. وقتی شورای مرکزی هر هفته وقت می‌گذارد معلوم است که به ادامه این فرآیند، امیدوار هستیم. حتماً هم اشکالاتی دارد؛طبیعتاً هر مجموعه‌ای که کار سیاسی می‌کند نقاط ضعفی دارد و باید آسیب‌شناسی و بررسی شود و ان‌شاءالله برای آینده بتواند با قدرت بیشتری کار کند. بسیاری از اشخاص در شکل‌گیری جمنا تأثیر‌گذار بودند. خود آقای رئیسی در این زمنیه تأثیر‌گذار بود.

اگر «جمنا» نبود، حتماً این 2 گزینه به 1 گزینه نمی‌رسید. من در جریان ریز موضوع هستم و ضرورتی ندارد اینجا عنوان شود اما مدیریت «جمنا» بود که باعث شد بالاخره به یک گزینه برسیم.


آقای رئیسی هم تعهد داده بودند؟
سروری: مصوبه شورای مرکزی این بود که هر کس تعهد ندهد، نمی‌تواند کاندیدای شورا باشد؛ همه اینها تعهد دادند و پذیرفتند و این فرآیند طی شد.
مهاجری: روایتی که آقای سروری می‌فرمایند با آنچه عالم واقع اتفاق افتاد، یکی نیست. آقای قالیباف کنار نرفت. ایشان در رشت در حال سخنرانی بود که به ایشان یادداشت می‌دهند که شما انصرافانده اید.


یادداشت از طرف چه کسی بود؟
مهاجری: آقای سروری می‌دانند.
سروری: شما از قالیباف سؤال کنید.
مهاجری: تشکیلات آقای قالیباف هنوز هم که هنوز است معتقد است اگر آقای قالیباف کنار نمی‌رفت، بهتر بود. ستاد آقای قالیباف هنوز هم اعلام می‌کنند آقای قالیباف انصراف نداد؛ انصرافانده شد. یقین ندارم آقای رئیسی در برگه‌ای به «جمنا» تعهد داده باشد.
سروری: هست.
مهاجری: اگر هست انتشار بدهید؛ انتشارش که کاری ندارد.

سروری: برای چه منتشرش کنیم؟ موضوع داخلی است. مگر مال دیگران را انتشار دادیم؟


مهاجری: نیست؛ آن آقایان «جمنا» را به‌عنوان ابزار می‌دانستند. تعجب می‌کنم از آقای ترقی که می‌گویند این دکان را قبول دارند. حزب مؤتلفه اسلامی با 50 سال قدمت نباید چنین چیزی را بپذیرد. تنها حزب شناسنامه دار که تمام ویژگی‌های یک حزب را دارد، مؤتلفه است. بلاشک در چپ و راست چنین حزبی نداریم. حتی ساختار حزب توده با همه قدرتی که داشت، این قدر محکم نبود.

سروری: من از آقای مهاجری سؤال دارم؛ مگر نگفتید آقای قالیباف و رئیسی چیزی امضا نکردند یعنی تعهدی ندادند. اما می‌گویید در رشت نامه داده و انصرافانده شده‌اند. این تناقض است. اگر آقای قالیباف امضا نکرده و تعهد نداده، چطور آن نوشته را قبول می‌کند؟

مهاجری: آن نوشته را «جمنا» نداد. مگر من گفتم «جمنا» داد؟ آقای قالیباف مگر حرف «جمنا» را گوش می‌داد؟ مگر حرف «جمنا» را گوش داده بود و کاندیدا شده بود؟ آن نوشته بیرون از «جمنا» بود.

سروری: بیرون یعنی چه کسی؟ نشستن و داستان طراحی کردن، درست نیست. بنده در جریان ریز ماجرا هستم. این چیزهایی که گفتید، وجود خارجی ندارد. برای اینکه برای خودتان روشن شود و به‌عنوان فرد مؤمن جایی اشتباه نگویی، از آقای قالیباف سؤال کن که شما بر اساس چه فرآیندی کنار رفتید؟ خود ایشان براحتی به شما خواهند گفت چه کسانی از کجا با ایشان صحبت کردند.

مهاجری: من می‌پرسم.

سروری: اگر پرسیدید، این جسارت را داشته باشید مطالبی که خلاف گفتید را درست کنید.

مهاجری: پس شما هم تعهد رئیسی را منتشر کنید.

سروری: بنای ما نبود که منتشر کنیم؛مساله درونی بود؛ اگر شما از قالیباف پرسیدید و دیدید حرف‌های من درست است، بعداً اعلام کنید. چون الان نسبت دروغ به من می‌دهید.

مهاجری: شما نمی‌دانید آقای سروری.

سروری: من عضو شورای مرکزی هستم؛ شما که نیستید.

مهاجری: مگر شورای مرکزی «جمنا» به ایشان گفته کنار بروید؟

سروری: اگر گفته باشند چه؟ حداقل من که عضو شورای مرکزی هستم و شما نیستید. آقای قالیباف به تعهداتی که داشت، ایثارگرانه عمل کرد. ممکن است نظر خودشان هم این نبوده باشد. نظرشان این بود وضعیتشان بهتر از آقای رئیسی است. با این شرایط، ایثارگرانه برای پیروزی جریان انقلاب این کار را کرد. این درست نیست من و شما بر اساس توهمات یک چیزهایی بگوییم. خوب است برای شما شفاف‌سازی شود تا اگر جای دیگر سؤال کردند، بگویید من می‌دانم این جوری بوده است.

مهاجری: من حتماً می‌پرسم؛ اما این یک «اگر» دارد؛ اما شما میثاقی را که رئیسی امضا کرد منتشر کنید.

سروری: داریم ولی ضرورتی ندارد.

مهاجری: ندارید.

ترقی: آقای مهاجری گفتند چرا به‌عنوان یک حزب (جبهه‌های انتخاباتی) را تأیید می‌کنید؛ ما که نباید تشکل‌های دیگر را نفی کنیم. فضای دموکراسی ایجاب می‌کند همه بتوانند فعالیت کنند البته بی‌ضعف هم نمی‌دانیم. اگر ضعف نداشت، ما نامزد معرفی نمی‌کردیم یا نامزدمان را کنار می‌گذاشتیم. ما هم یک دغدغه‌هایی داشتیم. می‌خواستیم ساختار حزبی را حفظ کنیم. نمی‌خواستیم حزب در یک تشکیلات جدید و موقت هضم شود؛ تأیید ما به خاطر نقشی است که جمنا توانست در انتخابات ایفا کند.

در انتخابات سال 92 مجموعه آرای نامزدهای اصولگرا حدود 16 میلیون بود؛ در انتخابات ریاست جمهوری امسال نیز مجموع آرای دو نامزد اصولگرا همین مقدار است. این در حالی است که در این 4 سال هم شمار واجدین شرایط رأی دادن افزایش یافته؛ هم نرخ مشارکت‌کنندگان و هم آرای رقیب. انتخابات شوراهای پنجم و مجلس دهم شورای اسلامی هم نشان می‌داد آرای اصولگرایان در چند سال گذشته یا ثابت مانده یا کاهش یافته است؛ برای اینکه ارتباط اصولگرایان با بدنه اجتماع تقویت شود، چه تدابیری باید اندیشیده شود؟

ترقی: آن رأی در آن مقطع متنوع بود، اما در این دوره روی یک نفر متمرکز شد و این ریزش تلقی نمی‌شود؛ بلکه حفظ همان رأی است. حفظ رأی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مستقر، کار بسیار خوب و موفقی است؛ اما برای اینکه اصولگرایان بتوانند در آینده توفیقات بیشتری در جذب آرای مردم داشته باشند، چند موضوع نیاز است. یکی گفتمان‌سازی مناسب برای انتخابات و برطرف کردن بعضی از موضع گیری‌هایی که شفاف نیست. جامعه و مردم علاقه‌مند هستند اصولگرایان تکلیفشان ر ا با این نوع مسائلی که عمدتاً مبتلا به مردم هست، روشن کنند؛ مثل شادی در اندیشه اسلامی. به نظر می‌رسد اصولگرایان باید در این وادی‌ها که به ذائقه و رفتار اجتماعی مردم برمی‌گردد، تکلیفشان را با یک سری مسائل روشن کنند.

نکته دیگر، مرزبندی با جریان‌های تندرو و افراطی است که آقای مهاجری به نمونه‌هایش اشاره کردند.زیرا یک عده کاری را انجام می‌دهند وگردن اصولگرایان می‌افتد؛ در حالی که ممکن است اصولگرایان به آن مسأله هیچ اعتقادی نداشته باشند. نکته دیگر که می‌تواند عامل موفقیت باشد، رسیدن به سازوکاری است که در آن فصل‌الخطاب مشخص و مورد قبول مجموعه اصولگرا بوده و از پختگی و دوراندیشی کاملی برخوردار باشد تا بتواند همه جریان‌های اصولگرایی را نمایندگی کند.در عین حال از خرد جمعی برخوردار باشد و همه اصولگرایان احساس کنند در تصمیم‌گیری مشارکت جدی دارند.

نکته دیگر اینکه باید روی عقاید و باورهای مردم کار جدی صورت بگیرد و باورها تقویت شود. هر مقدار باورهای دینی مردم تقویت شود، قطعاً موفقیت اصولگراها بیشتر خواهد شد.بعضی از مسائل در کشور پیش آمده که با ارزش‌های جامعه مقداری متفاوت است. شناخت رویکردهای مردم، گرایش‌ها و ذائقه‌های جدید مردم در نوع بیان و گفتمانی که اصولگرایان دارند باید تأثیر داشته باشد. با رعایت اصول و ارزش‌ها باید به گونه‌ای ادبیاتمان را تنظیم کنیم که مردم با این تغییراتی که در روحیه‌شان آمده، بهتر گفتمان اصولگرایی را درک کنند. در نهایت به نظر می‌رسد در سازمان رأی یک مقدار ضعیف هستیم. بهتر است سازمان رأی مناسبی را به لحاظ تشکیلاتی در سطح کشور ایجاد کنیم تا بتواند به لحاظ تشکیلاتی پایه رأی اصولگرایان در سطح کشور را تضمین کند و از ظرفیت‌های جدید مانند فضای مجازی درست و مطلوب استفاده کنیم.


سروری: به نظرم تلقی شما(کاهش رأی اصولگرایان) تلقی درستی نیست؛ دلیلش هم این است که ما در پایان دولت اول رئیس جمهوری مستقر بودیم و شما باید مراحل دوم انتخابات را قیاس کنید.


زمانی که ما در اوج رقابت دو قطبی در سال 88 قرار گرفتیم، نتیجه 13-24 شد؛ آنجا هم مرحله دوم بود. مردم ما عموماً قائلند که باید 8 سال به یک فرد وقت بدهیم تا خودش را نشان دهد.از طرف دیگر شما می‌دانید در کشور ما جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب یک پایه رأی دارند؛ آن چه در انتخابات مؤثر است، این است که چگونه می‌توانند گفتمان و برنامه‌هایشان را مطرح کنند تا آن جمعیتی که یکی دو روز آخر تصمیم می‌گیرند، به آنها اقبال نشان دهند.


در سال 88 مشارکت مردم 88 درصد بود؛ 40 میلیون رأی دادند. در انتخابات سال 96، 41 میلیون نفر رأی دادند که گزینه اصلاح‌طلب 24 میلیون رأی آورد گزینه اصولگراها 16 میلیون.عددی که نشان می‌دهد جهشی در جهت کسب آرا صورت گرفته است. در سال 92 اصلاً فضا این گونه نبود. دور اول بود و پایه رأی اصولگرایان بین سه گزینه تقسیم شد و قشری که دیر انتخاب می‌کردند بین این سه تا تقسیم شدند. شرایط متفاوت با این انتخابات بود و چون تفاوت زمان و مقتضیات است، نمی‌توان برداشت واحد از این موضوع داشت.


مهاجری: اصلاح‌طلب‌ها می‌گویند اصولگراها از دوپینگ رد صلاحیت استفاده می‌کنند و در انتخابات‌ها پیروز می‌شوند. این حرف شاید در انتخابات مجلس غلط نباشد، اما معنی‌اش این نیست که غیر قانونی است. دو تیم فوتبال می‌خواهند بازی کنند، اما یک تیم نمی‌آید و تیم مقابل 3 به هیچ برنده می‌شود. غیرقانونی نیست. همه می‌پذیرند. گاهی یکی از دلایل موفقیت که خیلی هم بزرگ نیست ممکن است رفتار تأیید صلاحیت باشد. اما چرا اصولگراها رأی‌شان اضافه نمی‌شود؟ آقای ترقی به نمونه‌های خوبی اشاره کرد.

من هنوز هم معتقدم مشکلمان در گفتمان اصولگرایی نیست. الان اصولگرا زیاد داریم، اصولگرایی نداریم. مرحوم سید جمال می‌گوید: «در شرق تا دلتان بخواهد مسلمان دیدم، اسلام ندیدم». تا دلمان بخواهد اصولگرا داریم اما اصولگرایی نه. همان طور که ابتدای بحث گفتم اصولگرایی مبتنی بر دین و اخلاق است به علاوه اندیشه‌های امام و رهبر معظم انقلاب. چند وقت پیش اصلاح‌طلبان یک بازی سر ما درآوردند و خیلی راحت در زمین ما بازی کردند و ما هم 3 -0 باختیم. بحث این بود که آیا رأی مردم مایه مشروعیت نظام هست یا نه؟ 10 روز با ما بازی کردند. از کلیات ابوالبقا و ابتدای خلقت حرف شد.از ابتدا معلوم بود برنده بازی کیست؟ چون بعضی از ماها از افرادی حمایت می‌کنند که در پذیرش رأی مردم به‌عنوان مشروعیت نظام، مشکل دارند. ما چون رودربایستی داریم، نمی‌گوییم: «حرفتان غلط است؛ به دیدگاه ما نمی‌خورد؛ به دیدگاه آقا نمی‌خورد». در نتیجه اینها باعث می‌شود بعضی از سازمان رأی اصولگراها بتدریج جدا شوند.

آقای ترقی می‌گوید: «50 درصد آرای آقای قالیباف به سبد روحانی رفت» اما نظرسنجی‌ها این را نشان نمی‌دهد. نظرسنجی می‌گفت حتی اگر کسی نخواهد به آقای قالیباف رأی دهد، 70 درصد به رئیسی رأی می‌دهند. فرض هم که چنین چیزی باشد؛ نشان می‌دهد مدافعان سنتی یک تفکر خاص، معتقدند رأی بوروکرات به نفع یک بوروکرات دیگر می‌رود. در مجموع ما باید بتوانیم در جریان اصولگرا یک بازتعریف نو بکنیم. بحث دور شدن از جریان تندرو و افراطی مطرح است. هنوز که هنوز است هیچ اصولگرای استخوانداری نیامده بگوید پرت کردن کفش به رئیس مجلس محکوم است. خود آقای سروری تا حالا این را نگفته است. به جایش می‌گوییم: «ببینید رئیس مجلس چه کرده است»؟ جای آن شعر با همه قشنگی‌اش، در نماز عید فطر نبود. ما هی توجیه می‌بافیم. این ضعف‌ها، رودربایستی‌ها، توجیه کردن، لااقل به اندازه احمد توکلی صریح نبودن، باعث می‌شود اصولگرایان سازمان رأی‌شان را بتدریج از دست بدهند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.