جماران _فرهاد فتحی: بی تردید سیاست خارجی دولت روحانی، برجام و برداشته شدن سایه جنگ از سر کشور از بزرگترین دستاوردهای دولت یازدهم بوده است. این را فقط نزدیکان و همفکران دولت نمی گویند بلکه سرسخت ترین مخالفان دولت نیز با اولویتی که برای تخریب این دستاورد ها قائل هستند؛ به آن اذعان دارند.
مستند فروشنده که نام خود را از آخرین فیلم اصغر فرهادی و برنده دومین جایزه اسکار وی قرض گرفته؛ فیلمی محصول موسسه فانوس به کارگردانی مستندسازان مستقل و گمنام و به تهیه‌کنندگی محسن حاج کرمی است. این مستند که این روزها رسانه های اصول گرا سر و صدای زیادی در خصوص اکران آن به راه انداخته اند روز یکشنبه یک بار دیگر با حضور سعید جلیلی در دانشگاه امیر کبیر اکران شد.
حوالی ساعت 3 و نیم بود که به سالن آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه امیر کبیر یکی از بزرگترین دانشگاه ها جمهوری اسلامی ایران رسیدم، فیلم، چند دقیقه قبل شروع شده بود و پرده سالن در حال نمایش مناظره های انتخابات سال 92 و صحبت های روحانی در مورد تحریم و بعد تأیید صحبت های روحانی توسط علی اکبر ولایتی بود. بعد از صحبت های ولایتی و روحانی صحبت های هیلاری کلینتون در حمایت از این دو، پخش شد؛صحبت هایی که در آن کلینتون از حسن روحانی و علی اکبر ولایتی به عنوان افرادی که اهل مذاکره و سازش هستند نام می برد.
مستند با همین 5 دقیقه اول، داستان و سناریویخود را لو می دهد. مستند سازان معتقدند حسن روحانی به کمک علی اکبر ولایتی با کلید واژه «تحریم» و این که همه مشکلات کشور ناشی از تحریم ها است این موضوع را به جامعه القا کردند که با رای به کسی که خواهان تعامل با جهان است، همه مشکلات کشور حل می شود. این گونه بود که مردم فریب خوردند و به کسی که آمریکا مشتاق به سر کار آمدن او بود، رای دادند، سپس آمریکایی ها با رسیدن به اولین هدفشان به کمک بنیاد برادران راکفلر پروژه دوم خود، یعنی برجام را کلید زدند.
بعد از این مقدمه و زمینه چینی، فیلم مستقیم به سراغ چگونگی انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و سپس مذاکرات هسته ای می رود و بعد از معرفی یکی از همراهان ظریف در مذاکرات به عنوان فردی سلطنت طلب و مهره و جاسوس سازمان های آمریکایی، به صورت مستقیم ظریف را مهره بنیاد راکفلر می نامد و از تیم وزارت خارجه جمهوری اسلامی به عنوان حلقه نیویورک نام می برد و... .
بیشتر زمان فیلم به جز صحبت های چند فرد ناشناس که به عنوان کارشناس و تحلیلگر در این مستند نقش آفرینی می کنند!، با ضمیمه موسیقی های مختلف با تم فریب و خیانت است. فیلم پیش می رود و تیم هسته ای تماماً مطیع وزارت خارجه ایران با پذیرش کلاه گشادی که قرار است در آینده بر سرش بگذارند، پای سند برجام را امضا و همه دستاوردهای هسته ای نظام را دو دستی تقدیم آمریکا و غرب می کند. اما با این وجود مردم ساده دل در داخل ایران بدون اطلاع از پشت پرده های این توافق به خیابان ها می ریزند و ابراز شادی می کنند.
ولی انگار این شادی دیری نمی پاید و با پایبند نبودن آمریکا و پنج کشور دیگر به برجام هیچ تحریمی برداشته نمی شود و عملاً برجام با شکست روبرو می شود. این در صورتی است که ایران همه تجهیزات هسته ای خود را از دست داده و دشمن به پیروزی بزرگی دست یافته است. صحبت های بریده شده و گزینشی برخی مسئولین دولتی، تحلیل های کارشناس ناشناس مستند و گزارش مردمی که نارضیتی مردم را نشان می دهد گواهی است بر ادعای مستندسازان فروشنده.
برای لحظه ای احساس کردم در حال مشاهده مستندی از مستندسازان ایرانی در مورد وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در قلب تهران و در دانشگاه امیر کبیر هستم یا انگار که در یکی از دانشگاه های رژیم صهیونیستی به پای فیلمی سراسر علیه وزارت خارجه و دولت کشورم نشسته ام. این احساس زمانی قوی تر می شود که رئیس جمهور کشور نیز گزینه و در دام افتاده آمریکا معرفی می شود. حسن ختام قسمت اول مستند نیز فروخته شدن کشور از طریق برجام است تا اشاره ای هم به نام کپی شده فیلم داشته باشد.
قسمت نخست فیلم که با شادی مردم از انتخاب حسن روحانی و پیروزی برجام آغاز شده بود با سرخوردگی و ناامیدی آن ها از آینده خود و بالا رفتن احتمال جنگ به واسطه برجام به پایان می رسد و فیلمسازان در قسمت دوم به سراغ آینده روحانی و نقشه های او برای فریب مردم و افشاگری های خود در این رابطه می روند.
سازندگان ناشناس کلید واژه روحانی را برای انتخابات پیش رو «جنگ» می نامند و با مقایسه برجام با معاهده مونیخ که به جای جلوگیری از جنگ جهانی دوم موجب جنگ شد، مدعی می شوند برجام به جای برداشتن سایه جنگ از کشور احتمال جنگ را افزایش داده است. اما آن ها با این ادعا در صدد انکار جنگ طلبی خود نیستند و در نهایت به صورت تلویحی می گویند: در هر صورت کشور با روی کار آمدن ترامپ و جمهموری خواهان در آمریکا در آستانه جنگ قرار دارد و جمهوری اسلامی چه با روحانی و چه بدون او در آینده ای نزدیک وارد جنگ با آمریکا خواهد شد. بنابراین روحانی نباید با ادعای جلوگیری از جنگ یک بار دیگر رئیس جمهور شود و با اشاره به درگذشت آیت الله هاشمی به عنوان حامی اصلی روحانی و ربط دادن این دو به سرمایه داری جهانی در پایان مرگ روحانی را هم اعلام می کنند.
با پایان فیلم، چراغ های سالن روشن و بعد از دقایقی صحبت های گزینشی رهبر معظم انقلاب در مورد برجام از بلندگوی سالن پخش می شود و بلافاصله بعد از اتمام، سعید جلیلی، یکی از مخالفان جدی برجام که بعد از برجام مکرراً در جاهای مختلف علیه این قرارداد صحبت کرده است؛ وارد سالن شد. مجری بعد از خیر مقدم به وی در همین ابتدای کار و قبل از این که جلیلی بر روی سن برود اعلام کرد که به علت ضیق وقت قسمت پرسش و پاسخ کنسل است و از نمایندگان تشکل هایی که برای پرسش و پاسخ دعوت شده بودند عذر خواهی کرد. این اقدام با اعتراض نمایندگان این تشکل ها روبرو شد و به نشانه اعتراض در حالی که یکی از آن ها دعوت نامه بسیج دانشجویی دانشگاه را بالای سر گرفته بود سالن را ترک کردند.
سعید جلیلی هم در بین صحبت هایش به این موضوع اشاره کرد و گفت: من فردی هستم که عادت به مباحثه دارم و در همه جا این کار را می کنم اما در این جا جزو برنامه هایم نبود.
جلیلی در ابتدای صحبت های خود گفت: کار مستند این است که واقعیت ها را به تصویر بکشد و با مثال زدن مستند روایت فتح، این فیلم را با روایت فتح مقایسه کرد. جلیلی که دعوت شده بود تا در مورد مستند صحبت کند اعلام کرد که مستند را ندیده است و صحبتی در این باره نداشت. بنابراین بلافاصله به سراغ انتخابات و برجام رفت. اما با وجود این که مستند را ندیده بود صحبت هایش شباهت زیادی به روایت مستند داشت تا جایی که احساس می کردی نویسنده فیلم در حال صحبت کردن است.
اما ندیدن مستند تناقضاتی را هم آشکار می کرد مثلاً در مستند ادعا می شود که آمریکایی ها با روی کار آمدن روحانی و ظریف با قراردادی از پیش آماده برای مذاکره با ایران دست به کار شدند اما سعید جلیلی مدعی شد که او در سال 87 مذاکرات را با طرف های آمریکایی آغاز کرده است و مذاکرات وی مهمتر بوده است و در سال 92 امریکا در حالی پای میز مذاکره آمد که دیگر توان تحریم های بیشتر را علیه ایران نداشت. جلیلی در ابتدا مدعی شد این را خود مقامات امریکایی اظهار کرده اند، ولی بلافاصله گفت: اگر هم اظهار نکرده باشند تحقیقات میدانی ما این را نشان می دهد و ... .
برنامه تمام شد و در مسیر که برمی گشتم به این فکر می کردم که اگر یک فرد غیر ایرانی بدون پیش زمینه فکری روی صندلی های آمفی تئاتر دانشگاه امیرکبیر نشسته بود و این مستند را می دید در نهایت چه برداشتی از فیلم داشت؟ این که همه مردم و مسئولینی که رئیس دولت و مسئولین خود را انتخاب کرده اند افراد ساده لوحی بیش نبوده اند و رئیس جمهور و تمام وزارت خارجه این کشور مهره و جاسوس دشمنانشان هستند و طبق این مستند این کشور بعد از 40 سال مقاومت در مقابل دشمن درجه یک خود، حالا از آنها شکست خورده و دشمن تا ریاست جمهوری این کشور را نیز در اختیار دارد.
اما این فرد یقیناً این موضوع را درک نخواهد کرد که چگونه ممکن است چنین مستندی که سراسر امنیت و منافع ملی کشورشان را به پای منافع جناحی عده ای ذبح کرده است و نظام خود را در برابر دشمنان خود خوار و خفیف نشان می دهد در جایی در قلب این کشور نمایش داده می شود در حالی که همان دشمنان بارها به موفقیت های این نظام در این دوره اعتراف کرده اند.
