علیرضا بهشتی گفت: شهید بهشتی یک جمهوری گرا و جامعه گرا بود و تأکید ایشان بر جمهوریت کاملا روشن است.

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر سید علیرضا بهشتی در نشست آراء و اندیشه های اقتصادی – اجتماعی شهید بهشتی که به مناسبت چهل و دومین سالگرد شهادت آیت الله دکتر بهشتی و یارانش در موسسه دین و اقتصاد برگزار می شد، درباره «الگوی تعامل اخلاق و اقتصاد در اندیشه شهید بهشتی» گفت: یکی از صفاتی که همراه با نام شهید بهشتی به کار می رود مظلومیت ایشان است و منشاء این مظلومیت به این بر می گردد که درباره سیره فکری و عملی ، اندیشه ها و رفتار ایشان تصاویر نادرست و گفته های نادرست در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفت و ترویج شد.

وی با بیان اینکه بخش بزرگی از این مظلومیت با شهادت ایشان پایان یافت، افزود: ما بعد از حادثه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تا چهل روز به شکل مسمتر در منزل و حتی بعد از چهلم ایشان، بسیار شاهد بودیم که از سوی افراد حلالیت طلبی هایی که به ما ارائه می شد که نسبتی عمدا یا سهوا به بهشتی داده شده بودند؛ اما این مظلومیت بعد از شهادت آقای بهشتی به اشکال دیگر تداوم یافت. یکی از اشکال همان چیزی بود که دکتر مومنی اشاره کردند. گویی شهید بهشتی ابزاری است برای این که برای مشروعیت سازی اهداف خودمان استفاده کنیم بدون این که به منظومه شهید بهشتی نگاه کنیم.

 

گویی شهید بهشتی ابزاری است برای استفاده خودمان!

 

با توجه به فعالیت چند دهه ام در جمع آوری و بررسی آثار شهید بهشتی، می گویم که با بیان این که «گویی شهید بهشتی ابزاری است برای استفاده خودمان بدون توجه به منظومه فکری ایشان»، گفت: در خیابان ها این نوشته ها در بیلبوردها با مضامین حجاب را دیده ام. برخی از نوشته ها به شهید بهشتی بدون استناد منتسب شده است، اما برخی هم جمله ایشان بوده و درست است.

او افزود: این جملات به ارزش و نقش و کارکرد حجاب برای یک زن اشاره دارد. ولی هیچ گونه استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان شهید بهشتی مشاهده نمی شود. بلکه همانطور که قبلا هم در مصاحبه ها اعلام کرده ام، اعمال آن به هیچ وجه با اندیشه های شهید بهشتی سازگار نیست و ما نصّ صریحی هم از ایشان در این مورد نداریم.

 

حجاب اجباری همان مضارّی را دارد که اجبار بی حجابی در زمان پهلوی اول داشت

 

بهشتی گفت: این که حجاب چه مزایایی برای یک زن دارد یک حرف است و مسأله اجبار مسأله دیگری است و به نظر می رسد حجاب اجباری همان مضارّی را دارد که اجبار بی حجابی در زمان پهلوی اول داشت.

او با بیان این که «یکی از جنبه ها تفکر شهید بهشتی که باید روشن شود، دیدگاه های ایشان در اقتصاد و امور مالی است» گفت: در زمینه تفکرات اقتصادی شهید بهشتی دو دسته را مطرح می کنم. یک دسته آسیب هایی است که از ناحیه داوری ها بر اساس بی اطلاعی است. یک بخش مهم تر ذیل عنوان بی اعتنایی است. طبیعی است، وقتی می خواهیم درباره یک فرد و زندگی و عملکرد او قضاوت کنیم اولین گام این است که اساسا ببینیم که آن تصوری که از او داریم و چیزی که درباره اش قضاوت می کنیم چقدر واقعیت دارد.

 

مشکلی که هست این که بسیاری از داوری ها درباره شهید بهشتی از نقص مهم رنج می برد که بر بی اطلاعی استوار است

 

بهشتی گفت: همه سخنم با کسانی که با اندیشه های شهید بهشتی را داوری می کنند این است که اول بشناسند و مطالعه کنند و تاریخ را درست مطالعه کنند و بعد در برابر واقعیت ها هر قضاوتی که میخواهند، ارائه می دهند. ایرادی ندارد هر کسی می تواند نظر داشته باشد ئ لزومی ندارد همه طرفدار باشند. شهید بهشتی در همه روابطش با آغوش باز و بدون تعارف نقدها را می شنید و این که بهشتی، بهشتی شد به این دلیل بود که آن نقص ها را در خود می یافت و سعی در برطرف کردن آنها داشت به همین دلیل خودسازی همه آن چیزی است که انسان در مسیر شدن باید به آن اهتمام داشته باشد. بنابراین، نقد بهشتی هیچ اشکالی ندارد و ما هم در مرکز نشر آثار ، جلسات نقد را برگزار می کنیم. البته نقد صرفا بدگویی نیست نقد یعنی ارزیابی و خوب و بد را باهم دیدن.

او با بیان این که «مشکلی که هست این که بسیاری از داوری ها درباره شهید بهشتی از نقص مهم رنج می برد که بر بی اطلاعی استوار است»، گفت: در سیره فکری شهید بهشتی در مسائل اقتصادی، چهار اثر بجا مانده است که سه اثر منتشر شده است. «بانکداری ، ربا و قوانین مالی در اسلام« و کتاب دیگر کتاب، «نظام اقتصادی در اسلام» در دو جلد و کتاب سومی که امیدواریم منتشر کنیم، «بحث مالکیت و کار» است. دو سلسله درس گفتار برای دانشجویان شاخه دانشجویی حزب و یکی هم برای طلاب در قم که همزمان در چند جلسه ایراد شده است. اگر کسی می خواهد درباره اندیشه های اقتصادی نظر دهد شرط اصلی این است که این آثار را مطالعه کند.

 

برخی بی اطلاعی ها به سیره عملی شهید بهشتی بر می گردد

هیچ مناظره ای بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی در تاریخ ثبت نشده

 

فرزند شهید بهشتی گفت: برخی بی اطلاعی ها به سیره عملی شهید بهشتی بر می گردد. یکی از نمونه هایش هم این است که به ظاهر واقعه ای را مطرح می کنند که  مرحوم بازرگان و شهید بهشتی در یک مناظره تلویزیونی درباره تعهد و تخصص باهم صحبت می کردند و در جایی ازاین مناظره مرحوم بازرگان از بهشتی سوال می کنند که اگر شما ماشینی را داشته باشید که آیا راننده که انتخاب می کنید متعهد را انتخاب می کنید و یا متخصص؟ و شهید بهشتی هم بعد از تأمل می گوید، من قبول دارم حرف شما درست است. در حالی که هیچ مناظره بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی در تاریخ ثبت نشده است. ثانیا، هیچ مناظره تلویزیونی بین بازرگان و دیگران ثبت نشده است. و خوشبختانه بنیاد مرحوم بازرگان اواخر سال گذشته یک اطلاعیه ای صادر کرد و اصل مساله را تکذیب کرد. از این ها گذاشته کجا بهشتی می گوید که می خواهد از متخصصین استفاده نکند و از متعهد استفاده کند. بحث این است که بین دو نفر متخصص متعهد و متخصص غیرمتعهد کدام را انتخاب کنیم و روشن است که متخصص متعهد انتخاب می شود. مشکل این است که این واقعه از اساس اتفاق نیفتاده و ثانیا این نگاه و تفسیر بدون توجه به آثار بجامانده از شهید بهشتی منتشر شده ایشان است.

 

درباره نگاه اقتصادی مرحوم بهشتی صحبت هایی می شود که بی اعتبار است

 

او با بیان این که درباره نگاه اقتصادی مرحوم بهشتی صحبت های دیگری می شود که بی اعتبار است؛ مثلا گفته می شود فردی مثل شهید بهشتی یا دیگر متدینین و معممین نظریه اقتصاد نداشتند و حالا که انقلاب شده است می خواهند موضع گیری کنند طبیعتا در جامعه متاثر از تفکر چپ ، دیدگاه های چپ می گیرند، گفت: در مقاله ای هم که چندی پیش در مجله ای منتشر شد که مسئولیتش با دکتر مراد ثففی است که شنیدم آخرین شماره اش اخیرا منتشر شده است، گفته شد که «حزب توده با شهید بهشتی جلسه داشته است و ایشان دیدگاه های توده را پسندیده است و همه اینها را در قانون اساسی گذاشته اند.» اولا مطالعات و پژوهش های اقتصادی ایشان به سال های اواخر 1330 و 1340 برمی گردد که دو بحث بیمه و بانکداری را تحلیل گسترده می کند. حتی در این زمینه می گوید سراغ شرکت های بیمه ای هم رفته بود. در دهه های 1340 و 1350 ایشان کار مفصلی می کند که در تفسیر قرآنی ایشان منعکس است ربا مالکیت و تعاونی هر سه موضوعی است که ایشان کار می کند. در دهه 1350 در حوزه مالیات هم ایشان مطالعه داشته است.

 

بی اعتنایی به اندیشه شهید بهشتی بی اعتنایی بخشی از سیاستگذاری اقتصادی و کارشناسان مسائل اقتصادی به تحولاتی است که طی 4 دهه اخیر در حوز معرفت شناختی و فلسفه علوم اجتماعی اتفاق افتاده است

 

درباره این که احزاب و گروه ها به آقای بهشتی یا دیگرانی در خبرگان القاء می کردند واقعیت ها دو تا است. یکی این که بیش از بیست قانون اساسی مهم دنیا توسط دبیرخانه مجلس خبرگان ترجمه و در اختیار اعضای خبرگان قرار گرفته بود. دوم این که احزاب و شخصیت ها و گرووه ها نظرات خود را علاوه بر انتشار در نشریات به خبرگان می فرستادند. اتفاقا این نقطه قوت بود که به دیدگاه های مختلف توجه می کند اگر وضعیت امروز بود که نگاه دگراندیشانه را نپذیریم این برای خبرگان خوب نبود.

وی گفت: بی اعتنایی به اندیشه شهید بهشتی بی اعتنایی بخشی از سیاستگذاری اقتصادی و کارشناسان مسائل اقتصادی به تحولاتی است که طی 4 دهه اخیر در حوز معرفت شناختی و فلسفه علوم اجتماعی اتفاق افتاده است. اینها طوری حرف می زنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است و این باعث تعجب است. کسانی که خود را صاحب نظر و کارشناس می دانند چرا این طور رفتار می کنند.

بهشتی یادآور شد: حداقل 40 سال است آرزوی مدرنیته که در نهضت روشنگری تولد یافته است. یعنی رسیدن به علم عاری از ارزش و غیروابسته به زمان و مکان، نقض شده است و فهمیده اند که چنین چیزی ممکن نیست. حتی بسیاری فهمیده اند که اصلا چنین چیزی مطلوب هم نیست. یعنی آنچه از بستر فرهنگی و ساختار مربوط به زمان و مکان می بینیم در شکل گیری نظریه هایمان نقش دارد و این عیب هم نیست.

وی تصریح کرد: به جای این که از مطلق انگاری مطلق سقوط کردیم بهراسیم، از این که دچار نسبی گرایی شویم پرهیز کنیم. ما نمی گوییم هر حرفی و ادعایی  قابل دفاع و درست است . صحبت از نوعی نسبی گرایی نسبی داریم نه نسبی گرایی مطلق. همین بشر با عقل نسبی گرایی نسبی توانسته است زندگی خود را بهبود بخشیده است و این برای انسان کمال است.  البته می خواست جای خدا بنشیند که نشد. البته انسان توانایی دارد و بر اساس نگاه دینی ما، باید زندگی خود را بهبود ببخشد.

 

همایش آراء و اندیشه های اقتصادی-اجتماعی شهید بهشتی، افسانه‌ها و واقعیت‌ها

 

وی گفت: الان صحبت بر سر این است که انسان یک موجود اخلاقی است و این یک الزامات و استلزاماتی دارد. انسان اخلاقی است چون موقعیت مند است و در جامعه ای معین و در یک شبکه ای از هم سنخان هویتش معنا می یابد و ماهیت او بدون توجه به هویت اش تعریف نمی شود. اما امروزه با تعابیر مختلف درباره نقش جهان بینی هر انسان و هر جامعه انسانی بر شکل گیری و تعیین الگوی زیستی او، کمتر کسی تردید دارد.

 

نگویید علم فقط همین است که ما می گوییم بقیه شعر می گویند

 

او افزود: اگر ما دیدگاهی را به عنوان دیدگاه نئوکلاسیک اقتصادی یا نئولیبرالیستی مطرح کردیم نمی توانیم بگوییم این علم است و آنچه دیگران می گویند ناعلم است. نگویید علم فقط همین است که ما می گوییم بقیه شعر می گویند. این چطور ادعایی است؟ عیب ندارد که بگوییم ما گروه و حزبی هستیم که راه نجات ایران مکتب نئولیبرالی اقتصادی است، اما این که بگوییم آنچه ما می گوییم علم است و دیگران نه . قابل قبول نیست. اما واقعیت این است که مکتب نئولیبرالی با عدالت اجتماعی سر سازگاری ندارد و عدالت را فردی می کند و عدالت اجتماعی را استبداد و همراه با تحمیل می داند. نئولیبرالیسم با لیبرال دموکراسی و به خصوص با وجه دموکراتیکش سازگار نیست. شواهد نشان می دهد که اصول نئولیبرالی با اصول دموکراسی و عدالت اجتماعی سازگاری ندارد. نمونه عملی آن هم میلتون فریدمن به عنوان چهره شاخص نئولیبرالی داریم که در شیلی به کمک پینوشه دیکتاتور شیلی رفت و به او مشاوره داد. او ایده ای به نام «معجزه شیلی» مطرح کرد که برای توصیف اقتصاد شیلی به سوی نئولیبرالی بود. در واقع ادعای همراهی تفکر نئولیبرالی با دموکراسی ادعای سختی است و کارنامه اندیشمندان این تفکرخلاف این را نشان می دهد.

بهشتی گفت: این یک واقعیت است که نگاه شهید بهشتی طرفداری از عدالت اجتماعی است؛ حالا هر اسمی می خواهیم روی آن بگذاریم و دغدغه عدالت برایش مهم بود و اساسش هم به این بر می گردد که در کانون اندیشه شهید بهشتی مفهومی از انسان است که در همه اندیشه های او بازتاب دارد و همه چیز باید برای این نقطه کانونی محدود شود تا این نقطه کانونی محترم واقع شود. خلاصه اش این است که انسان موجودی است که برجسته ترین ممیزه او  نسبت به بقیه موجودات انتخابگری است که راه خیر یا راه شر برود. و هر اجباری که خلاف این باشد بر خلاف نظام خلقت عمل کند. انتخاب انسان دو پیش شرط دارد یکی آزادی و یکی آگاهی. به گفته وی یکی از نقدها به نظارت استصوابی از این منظور است. انتخاب گری او مسئولیت برایش می آورد و مسئولیت خیلی مهم است. ای کاش مسئولانی داشتیم که مسئولیت می پذیرفتند. کدام یک از تصمیم گیرندگان عواقب کار خود را قبول کرده است؟ همه گردن دیگری می افتد. این به تمام جامعه تصری یافته است. البته این مسئولیت در پنج حوزه است در رابطه با خالق هستی در رابطه با خویشتن خویش در رابطه با دیگران، در رابطه اش با محیط زیست و در رابطه اش با تاریخ.

فرزند شهید بهشتی در ادامه تاکید کرد: نکته دیگر این است که نه اصالت فرد و نه اصالت جمع بلکه اصالت آمیخته فرد و جمع در دیدگاه ایشان دیده می شود. ایشان در یکی از آخرین روزهای خود مسأله محوریت نگرش بر عدالت اجتماعی که در متون متعدد هست؛ از جمله در تفسیر قرآن و در حوزه اقتصادی میزگرد تلویزیونی ابعاد اصلی اقتصاد جمهوری اسلامی در سه جلسه، که ما آن را منتشر کرده ایم.

وی افزود: شهید بهشتی در جایی درباره ابعاد اقتصادی در جمهوری اسلامی  هفت مورد را عنوان می کنند : «1- مبارزه با فقر و تامین نیازهای اساسی هر فرد در پرتو کار خلاق خود و ارزش افزوده ای که او در جامعه تولید می کند. 2- آزاد نگه داشتن وقت هر انسان برای خودسازی و تعالی معنوی علاوه بر این مسئولیت های اجتماعی دارد 3- اعتدال در مصرف و مبارزه با اسراف و 4- نفی هر نوع اقتصاد تخریبی در زمینه محیط زیست 5- حفظ آزادی انسان در مقابله با عامل اقتصاد و این که انسان موجود اقتصادی نیست. 6- تاکید بر تکامل فنی و صنعتی و 7- برقراری عدل اقتصادی در رابط با با بی عدالتی های گذشته به عنوان حقوق جبرانی و ترمیمی». نکته دیگری که ایشان در این جا مطرح می کند که به نظر من پیشگام بوده است توجه ایشان به قابلیت ها و قابلیت افزایی و مکتب توسعه انسانی است که بعد از ده سال اول محبوب الحق اقتصاد دان برجسته پاکستانی مطرح کرد و پس از او آماتیاسین آن را عنوان کرده است.

علیرضا بهشتی ادامه داد: شهید بهشتی در جایی می گوید «اگر برای همه این امکانات که برای زندگی شکل گرفته اگر فکر کنیم دولت باید این کار را بکند. آیا منظور این است که دولت خود را مستقیما این کار را کند. این بدترین نوع است که اگر روزی دولت همه اینها را فراهم کند و تحویل دهد این بدترین نوع اقتصاد است و چنین چیزی هم مورد نظر نبود.» در قانون اساسی هم این شکل کار دنبال نشده است بلکه این طور بوده که  شکل اقتصادی و توزیع درآمدها و ایجاد امکانات شغلی به سمتی برود که فرد با کار خلاق و فعال خود این نیازها برطرف شود. کجا صحبت اقتصاد دولتی است که انتساب داده شود؟ البته ایشان با سیاست های شوم که انسان ها را برده اقتصاد می کند و به جای آن برنامه ای بگذاریم که اقتصاد در خدمت انسان باشد انسان به خدمت اقتصاد در آید مخالف بودند.  

فرزند شهید بهشتی به تاکید ایشان بر تعاونی پرداخت و گفت: شهید بهشتی بحثی درباره تعاونی ارائه می کند و بر توسعه بخش تعاونی تاکید دارد. من نمی دانم چرا از تعاونی وحشت داریم و چرا می خواهیم همه را سیاه یا سفید کنیم؟! یا دولتی یا خصوصی می توان بخش سومی هم باشد. در چهار سال اخیر که نوعی رکود اقتصادی بر اقتصاد جهان حاکم شده است آمارها می گوید که رشد اقتصادی تعاونی ها 19.5 درصد در سال است این نشان می دهد که تعاونی ها در دنیا فعال هستند و کار می کنند و کسی هم نمی گوید چپی هستند البته بروز شده اند و این به روزرسانی با کار و تلاش بوده است.

او گفت: خیلی از من سوال می شود که در این مکاتب اقتصادی و سیاسی اگر می خواستی بگویی اندیشه شهید بهشتی به کدام نزدیک تر است کدام را می گفتی من در پاسخ می گویم، به «جمهوری گرایی جامعه گرایانه» نزدیک بود. تأکید شهید بهشتی بر جمهوریت کاملا روشن است. در بهشتی زدایی تضعیف جمهوریت و بلکه نابود کردن رکن جمهوریت نظام که با سرعت بسیار و تحت عناوین پر زرق و برق صورت می گیرد، هم جای می گیرد..پ شهید بهشتی قطعا جمهوری گرا است به لحاظ عدالت دیدگاه شهید بهشتی به سوسیال لیبرالیسم «جان رالز» نزدیک است. یعنی «مکتب قراردادی». شهید بهشتی عین تعبیر قرارداد اجتماعی را به کار می برد. و به لحاظ توسعه ای دیدگاه شهید بهشتی را به مکتب توسعه انسانی می بینم.

او خطاب به برخی انتقادها از شهید بهشتی گفت: من از دوستانی که درباره دیدگاه های اقتصادی شهید بهشتی قضاوت می کنند خواهش می کنم ابتدا بخوانند و آشنا شوند و دیدگاه های ایشان را بشناسند و مطالعه کنند و اگر خاطره از اوایل انقلاب دارند از روی چیزی که از دیگران شنیده اند و یا از روی ناراحتی از وضعیت موجود قضاوت نکنند. شهید بهشتی بالاخره یک انسان بود و اشتباهاتی داشت، اما اگر می خواهیم او را نقد کنیم لااقل منابع و سخنان ایشان را بخوانیم. این که بگوییم او چپ و چپ زده بود را کنار بگذاریم.

 

قانون اساسی یک قانون انسانی است و قابل تجدید نظر است

 

او در پایان گفت: من در سخنانی که در دهه فجر سال قبل داشتم می توانیم تاریخ را یک دادگاه و محکمه ببینیم این نشندنی نیست اما شدنش سخت است و صرفا دنبال مقصر است این برای آینده ما هیچ فایده ای ندارد این را ما امروز می بینیم . قانون اساسی یک قانون انسانی است و قابل تجدید نظر است. از قضا در آخرین جلسات خبرگان تدوین قانون اساسی بحثی پیش می آید که قانون اساسی اگر خواست اصلاح شود یا تجدید نظر شود؟! چه باید کرد عده زیادی نظرشان این بود که اصولی را دائمی کنیم، اما شهید بهشتی آن زمان مدیریت جلسه را داشته است می گوید این شدنی نیست. اگر مردم بودند که به این قانون اساسی بعدا رأی می دهند و به آن مشروعیت و مقبولیت می دهند، همین مردم می توانند بگویند ما این قانون اساسی را قبول نداریم؛ و شما نمی توانید جلوی آنها را بگیرید.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
7 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.