درسی از روح الله (س):

اگر فرزندمان طاقت روزه‌داری نداشت،‌ تکلیف چیست؟

گرمای تابستانی قم بیداد می کرد و فرزند که تازه به سن تکلیف رسیده بود، طاقت ساعت های طولانی روزه داری را نداشت، لذا آقا او را به تهران فرستاد تا قبح روزه خواری برایش نشکند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: تابستان بود و گرمایی طاقت فرسا،‌ نه کولر بود و نه پنکه، آب هم به میزان کافی وجود نداشت و در چنین اوضاع و احوالی،‌ خواهرم[۱] به سن تکلیف رسیده بود و باید روزه می گرفت. اولین افطار فرا رسید و خواهر که به سختی تمام، روز را گذرانده بود،‌ بر سر سفره رو کرد به آقا[۲] و گفت: من از فردا روزه نمی گیرم. نه می شد دختر به این کوچکی و ضعیفی را به روزه داری اجبار کرد و نه می شد در مقابلش کوتاه آمد تا قبح روزه خواری برای او بشکند. پس آقا خیلی زود از یکی از دوستانش خواست تا همان شب ما را به تهران ببرد. بعد آقا گفت: چون این بچه نمی توانست روزه بگیرد، گفتم از قم برود که اگر یک روزی به او گفته شد روزه بگیر، حتماً روزه داری کند نه اینکه برود و جای دیگری روزه اش را بخورد.[۳]

  1. دختر بزرگ امام خمینی (س).
  2. امام خمینی (س).
  3. برگرفته از خاطره فریده مصطفوی،‌ دختر امام خمینی (س).

دیدگاه تان را بنویسید