توصیه های امام خمینی به رؤسای جمهورـ۳

امام چه نکته ای را به آیت الله خامنه ای و مسئولان نظام یادآوری کرد؟

امام خمینی با اشاره به اینکه چهارسال های ریاست جمهوری می گذرد و عمر حکومت ها نیز همین گونه طی می شود، خطاب به رئیس جمهور وقت، آیت الله خامنه ای گفت: چهار سال گذشت و چهار سالها مى ‏گذرد و همه حکومتها همین طور است، مى ‏گذرد. آن که نخواهد گذشت اعمالى است که ما انجام بدهیم، که اینها ثابت است، در دفترهاى خدا ثابت است. اعمال خوب به ما برمى ‏گردد، اعمال بد به ما برمى ‏گردد، همه چیز از خود ما هست و به ما برمى ‏گردد، عکس العمل ماست. باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به اینکه آفت انسان، هواى نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه مى ‏گیرد از آن فطرت توحید.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جامعه جی پلاس، آیت الله خامنه ای برای بار دوم با اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری برگزیده شد و امام در تاریخ سیزدهم شهریور ماه سال 64 حکم ایشان را تنفیذ کرد. در این مراسم که در روز عید غدیر در حسینیه جماران برگزار شد، امام خمینی با تأکید بر استفاده صحیح مسئولان از بیت المال آنها را به رعایت سیره حضرت امیر(س) فراخواند. متن این سخنرانی به شرح زیر است:                      

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من این عید سعید بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملتهاى مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض مى ‏کنم. و به فال نیک مى ‏گیرم که در یک همچو روز بزرگى، مسئله تنفیذ صورت گرفت. باید عرض کنم که مصادف با این یوم، مسئولیتهاى بزرگى در پیش دارد. حکومت، حکومت حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم، و کسانى که در حکومت هستند و در دستگاههاى دولتى هستند، سیره آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند.

البته قدرت اینکه آن طور کسى عمل بکند، ماها نداریم، کسى ندارد. به طورى که نقل کردند در یکى از چیزهایى که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته‏ اند که: «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایى که فایده ندارد، احتراز کنید». این یک دستورى هست براى همه؛ یعنى، دستورى هست براى کسانى که در بیت المال دست دارند. این طور حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- در وقت حکومتش دستور مى‏ دهد براى صرفه‏ جویى. او مضایقه مى ‏کند که در یک صفحه که مى ‏شود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود؛ یک قلم که مى ‏تواند آن مرکّبى که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود، حرفهاى غیر اصولى نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را مى ‏کشیدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و کسى آمد با ایشان حرف دیگرى مى‏ خواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است، تو مى‏ خواهى حرف دیگر بزنى.

ما چه کنیم با بیت المال مسلمین؟ وظیفه حکومتها چیست با بیت المال مسلمین؟ این مسأله، مسئله این نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد؛ این دستور است در طول تاریخ براى کسانى که متکفل حکومت هستند که تا اندازه ممکن در بیت المال تصرف نکنند، یک دِرهَمش در آن طرف حساب دارد. باید حساب بدهیم، باید در پیشگاه خداى تبارک و تعالى، در کارهایى که مى ‏کنیم، تصرفهایى که در بیت المال مى ‏کنیم، باید بعد حساب بدهیم چرا؟ زیاده روى شده باشد، مجازات دارد؛ عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید.

حکومتهاى اسلامى باید بیت المال مسلمین را براى جلال و جبروت خودشان صرف‏ نکنند، بیت المال مسلمین صرف آن چیزى بشود که براى مسلمین است. وزارتخانه ها باید وقتى که مى‏ بینند که کارمند بیت المال مسلمین هستند و مسلمین هستند و از آنجا حقوق مى‏ گیرند و ارتزاق مى ‏کنند و اداره، اداره بیت المال مسلمین است، حتى در آن مسائلى که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مسأله را، مسأله بیت المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چیزهایى که مربوط به حفظ مقامات است- در حالى که ما الآن درش مى‏ گذرانیم- آن یک چیز لازم است، امّا به حد لزوم. حتى مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایى که براى ملت مفید نیست در روزنامه ‏ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو- تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت المال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایى که مربوط به مصالح مسلمین نیست، نشود، مسئولیت دارد اینها. باید اشخاصى که، مقاماتى که هستند، ملاحظه کنند که به اندازه ضرورت مشاور بگیرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه. و این معنا را باید همه ما بدانیم که دلخواههاى ما آخر ندارد. گمال نباید بکنیم که اگر ما به آنجا رسیدیم، تمام شد مسأله، آنجا که رسیدیم بیشتر خواهد شد. امروز حکومتهاى کوچک تقاضاهاى کوچک دارند، هواهاى کوچک دارند، لکن این طور نیست که این هواها محدود بشود. وقتى به یک حکومت بالاتر رسیدند، تقاضاها زیادتر مى‏ شود، هواهاى نفس بیشتر مى‏ شود. وقتى رئیس جمهور یک کشور پهناور مثلًا امریکا یا شوروى یا هندوستان شدند، آن وقت هوایشان بالاتر مى ‏رود، قانع نیستند به آنجا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چیز. گمان نکند انسان که اگر یک جایى دارد که درش زندگى مى ‏کند، یک جا بهتر پیدا کند، آنجا وقتى رفت راحت است. آنجا تازه اول این است که یک جاى بالاتر داشته باشد.

من به آقاى رئیس جمهور عرض مى ‏کنم؛ چهار سال گذشت و چهار سالها مى ‏گذرد و همه حکومتها همین طور است، مى ‏گذرد. آن که نخواهد گذشت اعمالى است که ما انجام بدهیم، که اینها ثابت است، در دفترهاى خدا ثابت است. اعمال خوب به ما برمى ‏گردد، اعمال بد به ما برمى ‏گردد، همه چیز از خود ما هست و به ما برمى ‏گردد، عکس العمل ماست. باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به اینکه آفت انسان، هواى نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه مى ‏گیرد از آن فطرت توحید.

فطرت، فطرتِ توحید است، فطرتِ کمال طلبى است. کمال مطلق را انسان مى ‏طلبد، خودش نمى‏ فهمد، خیال مى ‏کند که مقام مى‏ خواهد، لکن وقتى بهش رسید، مى‏ بیند این هم نیست. همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست.

مى‏ بینید که قدرتمندهایى که قدرتشان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوى خودش را نگیرد، این سرکشى‏ اى که حدّ و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مى ‏دهد. باید سرکشى را جلویش را گرفت، و این نَفْس را مهار کرد. در همه امور، در تمشیت همه امور باید انسان آنچه را که مصلحت اسلام است، کسانى که متصدى امور هستند، آن چیزهایى که مصلحت اسلام است، آن چیزهایى که مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگیرند. از هواهاى نفسانى که سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگیرند. گمان نکنند که ما حالا اینجا را مى‏ خواهیم کافى است، خیر! هیچ چیز براى انسان کافى نیست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است؛ یعنى قدرت خدا، مى ‏خواهد فانى در او بشود و این حد ندارد، لا حد است. لکن چون ما مطلع نیستیم، نمى‏ فهمیم، از این جهت، گمان مى‏ کنیم این چیزها را مى‏ خواهیم، و همه عذابهاى انسان براى همین است که نمى‏ داند چى مى‏ خواهد. این چند روز دنیا رفتنى است، این ریاستها رفتنى است، آنچه که به جا مى‏ ماند این است که ما چه کردیم و در محضر مقدس حق تعالى چکاره هستیم. این اگر اصلاح بشود، همه چیز اصلاح مى ‏شود.

و من امیدوارم که براى همه و خصوصاً آنهایى که کارهایى کلیدى در دستشان است، این مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل دیگر هم حل مى‏شود.

در این حکومتى که الآن در پیش دارید و در این دوره تازه توجه کنید که کارهایى را که مى ‏خواهید انجام بدهید، کارهایى باشد که همه ‏اش صلاح کشور و صلاح اسلام باشد.

دانشگاهها را در مدّ نظر بگیرید که اسلامى بشود. و اگر دانشگاهها اسلامى بشود مسائل ما در آتیه هم حل است. در نظر بگیرید که افرادى که براى اسلام مفید است، انتخاب کنید، خودى را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مسأله در هر انسانى حل بشود، همه مسائلش حل شدنى است.

خداوند به همه توفیق بدهد که راه مستقیم الهى را به پیش بگیرند و بگیریم و به این راه مستقیم پیش برویم. صراط که در روایات هست که «أدقّ» از مو، مثلًا تاریکتر است از شب، چه و چه، و در بعض روایات هست که صراط از متن جهنم مى‏ گذرد؛ یعنى توى آتش عبور مى‏ کند، آتش محیط است، نه رو. ملاحظه کنید آنجا باید عبور کرد، و در این دنیا از همین جا صراط است تا غیر متناهى، و این صورت در آن عالم به آن نحو نمایش پیدا مى ‏کند.

در این راه که دارید، توجه کنید که مستقیم باشد، صراط مستقیم باشد، شرقى و غربى نباشد. جوانها را تربیت کنید به اینکه مستقیم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح کنید و همه چیز را. براى این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردمى که شما را به اینجا رسانده‏ اند، و اگر اینها نبودند حالا یا در حبسها بودید یا در قبرستانها. براى اینها باید خدمت بکنید، همه ‏مان خدمت بکنیم، هر کس به هر اندازه ‏اى که مى ‏تواند.

بزرگترین [سرمایه‏] تقواست که قرآن و حدیث در آن، آن قدر پافشارى کردند که انسان متقى باشد، مواظب خودش باشد، که نبادا با زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم کند.

عدالت را اجرا کنید، عدالت را براى دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید، و این ملت را خدمتگزار باشید.

خداوند ان شاء اللَّه همه ما را، همه شما را، همه مسئولین را توفیق بدهد که خدمتگزار این ملت باشند؛ توفیق بدهد که رضاى خدا را در این عالم تهیه کنند و مرز حرکتشان، حرکت اسلامى و الهى باشد و من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به دست‏ اندرکاران که در کارهایشان موفق باشند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏»

صحیفه امام؛ ج 19، ص 373-378

 

دیدگاه تان را بنویسید