اکبر زنجانپور:

«باغ آلبالو» روشنفکربازی ندارد

اکبر زنجانپور که این روزها مشغول تمرین نمایش «باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف است، تأکید می‌کند که این نمایش روشنفکربازی ندارد ولی اثر روشنفکرانه است.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس،  ساعت ۱۱ صبح با همراهی زهرا شایان فر که روابط عمومی نمایش «باغ آلبالو» است به سالن تمرین تالار وحدت واقع در طبقه هفتم ساختمان بنیاد فرهنگی هنری رودکی می روم تا گزارشی را از تمرین نمایش «باغ آلبالو» اثر آنتون چخوف و ترجمه بهروز تورانی تهیه کنم؛ اثری که این روزها با کارگردانی اکبر زنجانپور هنرمند شناخته شده و با سابقه تئاتر ایران تمرین می شود.

در مسیر رسیدن به مکان تمرین نمایش «باغ آلبالو»، تصاویری از اجراهای پیشین اکبر زنجانپور چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان به ذهنم متبادر می شود؛ تصاویری از بازی درخشان زنجانپور در «چشم اندازی از پل» به کارگردانی زنده یاد حمید سمندریان که اجرای آن را در قالب فیلمی ویدیویی دیدم یا یکی دیگر از بازی های درخشان او در نمایش «سیر طولانی روز در شب» اثر آرتور میلر که در مقام کارگردان این اثر نیز حضور داشت.

به طبقه هفتم و سالن تمرین تالار وحدت می رسیم. وقتی وارد سالن می شویم، اکبر زنجانپور با انرژی و لبخندی به لب با گروه در حال گفتگوست. در نقاط مختلف سالن هم بازیگران گروه اعم از کریم اکبری مبارکه، مهدی میامی، پرستو گلستانی، هوشنگ قوانلو، قربان نجفی، بهناز بوستان دوست، محسن بهرامی، بهاره نوحیان، گیلدا حمدی آنیا، حامد زحمتکش، مهسا باقری و حمیدرضا حیات حضور دارند و مشغول آمده شدن برای تمرین نمایش هستند.

در گوشه ای از سالن نیز فرشاد آذرنیا طراح افکت و انتخاب کننده موسیقی نمایش «باغ آلبالو» در پشت میز تجهیزات خود نشسته است.

بعد از سلام و احوالپرسی با کارگردان و عوامل اجرایی نمایش «باغ آلبالو»، روی صندلی هایی که مقابل دیوار آینه ای سالن چیده شده، می نشینم. زنجانپور با آرامش و در عین حال جدیت به بازیگران می گوید: تمرین ما مانند یک اجراست و قبل از اجرا باید تمرکز کرد.

بازیگران بعد از این سخنان کوتاه کارگردان، خود را آماده می کنند تا تمرین نمایش «باغ آلبالو» را شروع کنند. پیش از اینکه تمرین نمایش شروع شود، منوچهر شجاع طراح صحنه شناخته شده تئاتر ایران هم به جمع می پیوندد و روی یکی از صندلی ها می نشیند. فرشاد هاشمی دستیار اول کارگردان و برنامه ریز و آماندا موسوی منشی صحنه نمایش «باغ آلبالو» نیز روی صندلی ها می نشینند. نورالدین حیدری ماهر در مقام مجری طرح، گلنوش زنجانپور به عنوان دستیار دوم کارگردان و احسان رأفتی نیز به عنوان عکاس و سازنده تیزرهای این اثر حضور دارند.

پیش از این نمایش های متعددی از چخوف با کارگردانی اکبر زنجانپور به صحنه رفته اند که آخرین آنها «دایی وانیا» بود که آذرماه ۹۲ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا شد.

زنجانپور درباره علاقه خود به اجرای آثار چخوف می گوید: من به خیلی از نویسندگان بزرگ جهان ارادت دارم مانند یوجین اونیل، آرتور میلر و هنریک ایبسن و همچنین چخوف. «باغ آلبالو» اولین کاری از چخوف بود که در سال ۶۶ اجرا کردم که در شب دوم اجرا به دلیل موشک باران و اصابت موشک به نزدیکی تالار وحدت، اجرا تعطیل شد. ۲۹ سال از آن زمان گذشته است. در این فاصله کارهای دیگر چخوف را همچون «مرغ دریایی»، «سه خواهر»، «ایوانف» و «دایی وانیا» را به صحنه بردم و مجددا به سراغ «باغ آلبالو» آمدم؛ کاری که من در اجرای آن ناکام مانده بودم تا اواخر بهمن ماه و اسفندماه در تالار وحدت اجرا شود.

داخل صحنه تمرین نمایش، سکوی کوتاه چوبی در وسط گذاشته شده، چند صندلی در سمت راست و چند صندلی نیز در سمت چپ این سکو قرار گرفته است. تمرین شروع می شود. محسن بهرامی، کتابی را روی صورت خود گذاشته و در سمت راست صحنه روی صندلی های موجود، دراز کشیده و گویی خواب است. پرستو گلستانی نیز در صحنه حضور دارد. نمایش با بازی این دو بازیگر در نقش های یرمولای لوپاخین و دونیاشا شروع می شود.

هر دو بازیگر در تکاپو و انتظار ورود مسافرانی هستند که بعد از سال ها به باغ آلبالو می آیند. در گوشه سمت چپ سالن تمرین نیز دیگر بازیگران ایستاده اند تا در لحظه مدنظر، وارد صحنه شوند. لحظه ورود فرا می رسد و قربان نجفی در نقش لئونید اندریویچ گایف، بهناز بوستان دوست در نقش مادام رانوسکی، بهاره نوحیان در نقش واریا، گیلدا حمیدی در نقش آنیا و حامد زحمتکش در نقش یاشا وارد می شوند.

صحنه پر از شور و نشاط بازیگران در نقش هایی است که ایفا می کنند و این شور و نشاط با ورود و خروج های کریم اکبری مبارکه در نقش فیرس، مهدی میامی در نقش سیمونف پیشیک، هوشنگ قوانلو در نقش یپیخودف، مهسا باقری در نقش شارلوتا و حمیدرضا حیات در نقش تروفیموف بسط پیدا می کند.

نکته قابل توجه در تمرین نمایش «باغ آلبالو»، انرژی بازیگران نمایش است. هر کدام با انرژی در صحنه های مدنظر حضور پیدا می کنند و این حضور با انرژی، تمرین نمایش را لذتبخش می کند.

زنجانپور درباره نحوه انتخاب بازیگران نمایش، یادآور می شود: من از ابتدا می دانستم که چه چیزی می خواهم به همین دلیل انتخاب بازیگرها خیلی با وسواس بود. خیلی ها به من می گفتند که از هنرپیشه های تلویزیونی و سینمایی استفاده کنم ولی من معتقد بودم که هنرپیشه ای باید در این نمایش حضور پیدا کند که به نقش نزدیک باشد. در نهایت بازیگرانی در نمایش «باغ آلبالو» حضور پیدا کردند که باید بگویم در طول عمر تئاتری خود، این گروه یکی از بهترین گروه های بازیگری است که با آن همکاری می کنم.

زنجانپور خود نیز گاه نشسته و گاه ایستاده با بازیگران همراه است و گاه به برخی صحنه ها لبخند می زند که مشخص است بازیگران از عهده آن صحنه به خوبی برآمده اند و گاه با حرکات دست خود میزانسن های بازیگران را تداعی می کند.

منوچهر شجاع نیز با دقت به صحنه های مختلف نمایش نگاه می کند. شجاع از طراحان صحنه خلاق تئاتر ایران است و زنجانپور درباره همکاری با این طراح صحنه اظهار می کند: با منوچهر شجاع تجربه چند کار را داشتم. خیلی از  طراح ها هستند که تمرین را نمی بینند و فقط یک طرح می آورند و می گویند آن را اجرا کنیم. در حالیکه طراح باید در تمرین‌ها حضور داشته باشد تا با کارگردان به یک زبان مشترک برسد. منوچهر شجاع این ظرفیت و منش را دارد که با کارگردان همراه باشد تا با هم به یک حرف جدید برسیم. این مهمترین مشخصه منوچهر شجاع به عنوان طراح صحنه است.

باغ آلبالو، نگرانی ها و دغدغه های ساکنان آن برای پرداخت بدهی و حفظ باغ و گذشته ای که سپری کرده اند، روایت می شود؛ روایتی که به موجزتر از نمایشنامه «باغ آلبالو» نوشته آنتون چخوف است. زنجانپور همیشه در مقام کارگردان تلاش کرده تا به نگاه و جهان بینی نویسندگانی که آثارشان را به صحنه برده، وفادار بوده است.

وی درباره تغییراتی که برای اجرای نمایش «باغ آلبالو» لحاظ کرده است، توضیح می دهد: چه بخواهیم و نخواهیم، ناخودآگاه مان تغییراتی را ایجاد می کند. در قرن نوزدهم باب بوده که پرسوناژ درباره روحیات درونی خود حرف می زده ولی حالا قرن بیست و یکم است. به همین منظور تکرار مکررات روانکاوانه ای را که پرسوناژ از خودش دارد، تغییر دادیم و حرف های تکراری را حذف کردم و به سمت حرکت رفتم. در واقع از تکرار مکررات پرهیز کردم. در شرایط موجود اجتماعی ما که ریتم خیلی تند است و یکی از معضلات و تراژدی‌نامه های جامعه ما این است که حوصله نداریم، کارگردان وادار می شود تا به شکلی جواب این بی حوصله گی تماشاگر را بدهد و او را دعوت به نشستن و تأمل و دیدن کار کند. قصد من بیشتر این بوده است.

این کارگردان و بازیگر مطرح تئاتر ایران با تاکید بر اینکه نوع نگاه نویسنده را عوض نمی کند، توضیح داد: اگر سراغ نوابغی چون چخوف، سوفوکل و شکسپیر می رویم، همه شان دارای یک جهان بینی و نگاه عمیق نسبت به انسان هستند. ما نمی توانیم برای اینکه صحنه مان را پر کنیم، نگاه آن نویسنده ای را که بزرگ و ثابت شده است و حرفی برای گفتن دارد، حذف کنیم و نگاهی که نمی دانیم چیست، وارد اثر کنیم. این نوعی نادانی است که چنین کاری را انجام دهیم. این رفتار به مانند این است که شب شعری به نام حافظ برگزار کنیم و در آن شعری از فرد دیگری خوانده شود.

زنجانپور معتقد است اگر به سراغ یک طرز تفکر و نگاه فلسفی می رویم و می خواهیم آن را روی صحنه ببریم، می توانیم شکل و شمایل کار را عوض کنیم چون ما در قرن و سرزمین دیگری نسبت به نویسنده زندگی می کنیم و کارگردان لوکیشن جدیدی را می بیند، ولی اجازه نداریم نگاه فلسفی و طرز تفکر نویسنده را تغییر دهیم.

وی ادامه می دهد: اگر می خواهیم نگاه و تفکر دیگری داشته باشیم، برویم متن دیگری بنویسیم. ما موظفیم به نگاه انسانی هر نویسنده بزرگ و ثابت شده در جهان وفادار بمانیم، البته این موضوع مربوط به شکل ظاهری ماجرا و شکل و شمایل اجرا نمی شود.

بازیگر نمایش های «گوریل پشمالو»، «سیر طولانی روز در شب» و «دایی وانیا»، با دقت به بازی بازیگران توجه می کند و کمتر روی صندلی می نشیند. زنجانپور درباره اینکه چرا در نمایش «باغ آلبالو» به ایفای نقش نپرداخته است، یادآور می شود: در اولین باری هم که «باغ آلبالو» را به صحنه بردم هم در این نمایش بازی نمی کردم چون نقشی را برای خود در کار نمی دیدم. ضمن اینکه «باغ آلبالو» یکی از مشکل ترین آثار چخوف و متون تئاتری جهان است به همین خاطر سعی کردم از کنار کار را نگاه و از آن مواظبت کنم.

در لحظه هایی از تمرین نمایش با میزانسن ها و دیالوگ های شخصیت های دونیاشا، یپیخودوف، یاشا و شارلوتا با بازی گلستانی، قوانلو، زحمتکش و باقری، موقعیت های طنزی ایجاد می شود که جذاب است.

تمرین نمایش «باغ آلبالو» از ریتم خوبی برخوردار است و از چهره اکبر زنجانپور هم می توان درک کرد که از گروه و بازیگران نمایش راضی است.

وی درباره تصور خود از بازخورد مخاطب نسبت به نمایش «باغ آلبالو»، اظهار می کند: تمام سعی خود را کرده ام که مخاطب بتواند با این نمایش ارتباط برقرار کند. «باغ آلبالو» روشنفکربازی ندارد ضمن اینکه بسیار روشنفکرانه است. به طور کلی این نمایش روشنفکربازی ندارد که بخواهد مخاطب را اذیت کند.

تمرین نمایش به اوج خود می رسد و باغ آلبالو از دست می رود. محسن بهرامی با انرژی لحظات پایانی نمایش را پشت سر می گذارد و در نقش لوپاخین به عنوان یک دهقان زاده، پایان دوره خانواده اشراف زاده را رقم می زند. درختان آلبالو قطع می شوند و صدای برخورد تبر بر تنه درختان کهنسال آلبالو، در سالن تمرین طبقه هفتم تالار وحدت می پیچد.

تمرین به پایان می رسد و بازیگران بعد از کمی استراحت آماده می شوند تا سالن تمرین را ترک کنند. پیش از ترک سالن به این فکر می کنم که چرا اکبر زنجانپور به عنوان هنرمندی با سابقه در عرصه تئاتر، در سال های اخیر کمتر در مقام کارگردان و بازیگر تئاتر، حضور پیدا می کند.

زنجانپور دراین باره می گوید: می گویند «ماهی را که از آب بیرون بیاندازی، درجا می میرد»، من هم ماهی ای هستم که یک جوری از آب بیرونم انداخته اند. باید شرایط کار برای امثال من فراهم شود، من الان در کار «باغ آلبالو» با وجود اینکه آقای مرادخانی معاون هنری و مدیرکل هنرهای نمایشی من را تشویق به کار کردند، تک و تنها همه چیز را جور کردم که این شرایط خیلی سخت است. باید همانطور که پیشنهاد می شود، مواظبت هم صورت گیرد.

وی با صراحت می گوید: آدمی به سابقه من سخت به هر شرایطی برای کار کردن تن می دهد و باید شرایط فراهم شود تا بتواند کار کند. به دلیل این شرایط است که من مجبور به کم کاری می شوم وگرنه من دوست دارم مدام بازی کنم، کارگردانی کنم، جلوی دوربین بروم. این کار من است و کار دیگری بلد نیستم و ضمن اینکه زمان من در حال گذر است و روزها را مثل برق از دست می دهم.

بعد از خداحافظی از گروه، سالن تمرین را ترک می کنم تا به عنوان یکی از مخاطبان نمایش، سرانجام «باغ آلبالو» را در بهمن ماه و اسفندماه سال جاری و این بار نه در سالن تمرین بنیاد فرهنگی هنری رودکی، بلکه در تالار وحدت، تماشا کنم.

منبع: مهر

دیدگاه تان را بنویسید