صحبت‌های گلزار و دیا میرزا درباره «سلام بمبئی»

سفر سه‌روزه و فشرده «دیامیرزا»، بازیگر بالیوودی، به ایران فرصت گفت‌وگوی مفصل را با او فراهم نکرد؛ بااین‌حال در نشست مطبوعاتی‌ای که برای فیلم «سلام بمبئی» برپا شد، او در کنار محمدرضا گلزار حضور یافت و به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، در ادامه صحبت های این دو بازیگر فیلم سلام بمبئی را می خوانید.

 از فیلم «سلام بمبئی» انتظار داشتیم که خارج از نگاه مرسوم سینمای هند داستانش را بازگو کند؛ اما به نظرم حتی اگر سانسور اجازه می‌داد صحنه‌های هندی‌تر هم می‌دیدیم. با توجه به اینکه آقای گلزار اعتقاد داشتند این نوع همکاری طرحی نو در سینمای بدنه است، اگر این روند ادامه پیدا کند باز هم در آن چرخه نمی‌افتیم که فیلمی ساخته شده و نتوانسته طبقه تحصیل‌کرده و روشنفکر جامعه را جذب کند؟

گلزار: در هالیوود سالانه ٨٠٠،٧٠٠فیلم ساخته می‌شود و هفت، هشت فیلم هستند که سروصدا می‌کنند. هر سینمایی در دنیا به ژانرهای مختلف نیاز دارد.

‌ اما همان سینمای تجاری هم دست‌کم از روابط علت و معلولی تبعیت می‌کند!

گلزار: ما از اول هم گفتیم فیلم تجاری آبرومند ساختیم؛ یعنی فیلمی در قالب فضای روشنفکری ارائه ندادیم؛ قرار هم نیست این فیلم نظر آدم‌های روشنفکر را جلب کند.

‌در سینمای هند با تمام احترامی که برای آن قائل هستیم، اغلب شکلی از سینما هم وجود دارد که برای مثال از یک‌سو تکه‌چوبی پرتاپ می‌شود و از دیگر سو معلق در هوا در اتاق عملی فرود می‌آید و در بدن بیمار حین عمل جراحی جای می‌گیرد و درنهایت تبدیل به قلب واقعی می‌شود و بیمار محتضر، عمری دوباره می‌گیرد!

گلزار: همه ما می‌دانیم که چنین فیلم‌هایی هم وجود دارند، من دوستان هندی‌ای دارم که ساعت‌ها با هم درباره آنها بحث می‌کنیم. البته باید بگویم من هم در ابتدا با شما هم‌عقیده بودم؛ اما بعد متوجه شدم چون چنین کلیپ‌هایی در فضای مجازی ما پخش شده، بیشتر به چشم می‌آیند، درحالی‌که سینمای هندوستان هم دو بخش دارد؛ بخشی تجاری و بخشی هم هنری. به‌هرحال هندوستان کشور پرجمعیتی است و متناسب با علاقه‌مندی چنین جمعیتی، فیلم‌های موردپسندشان هم باید ساخته شود. ممکن است ٧٠٠‌ هزار نفر خواهان فیلم‌هایی از این دست باشند که به تبع آن، باید چنین فیلم‌هایی هم عرضه شوند.

‌ توقع ما این بود برای مثال زمینه‌چینی‌ها و احساسات عاشقانه کمتر هندی شود.

گلزار: شما محافظه‌کارانه صحبت می‌کنید.

‌ چطور؟

گلزار: در مواجهه با دو فرهنگ مختلف، قطعا با معذوراتی مواجه بودیم؛ به‌هرحال باید در این فاصله در فیلم با هم روابط عاشقانه برقرار می‌کردیم؛ اما باید ضوابط کشورمان را هم در نظر می‌گرفتیم. خب یک مقدارش هم هندی است. ما سختی کار را تقبل کردیم. این فیلم اولین پروژه مشترک سینمای هند و ایران و به زبان انگلیسی است. به جای اینکه از کار حمایت شود، عده‌ای قلم به دست گرفته‌اند و تیترهای غیرواقعی می‌زنند. باید از این پروژه حمایت کنید.

‌خوشبختانه ما تیتر غیرواقعی نمی‌زنیم! اما عقیده من این است که به فیلم در چارچوب خود و ادعایش نگاه کنیم. من به «سلام بمبئی» تحلیلی نگاه می‌کنم و نه ارزش‌گذارانه!

گلزار: خب شما به اولین نقدی که نوشته‌اید، دقت کنید که چگونه بوده.

‌ منظورتان نوشته‌هایم در ایام شباب است؟ طبیعی است که با الان فرق می‌کند.

گلزار: این اولین کار مشترک بین سینمای ایران و هندوستان است، قطعا ایراداتی دارد.

خانم میرزا! نگاه شما به سینمای ایران قبل از ورود به این پروژه و بعد از آن چطور بود؟

میرزا: به نظرم زمینه‌هایی برای رشد و تغییرات وجود دارد. من تجربه‌های جدید را دوست دارم و همیشه دیدگاهم به ایران، عشق بوده و دوست داشتم کارکردن با ایرانی‌ها را تجربه کنم. دوستانی را که با این فیلم‌نامه به من رجوع کردند، خیلی دوست دارم و احترام زیادی برای دکتر علی آقایان گلزار، قربان محمدپور و جواد نوروزبیگی قائل هستم. واکنشم به مردم ایران هم این است که دوست‌شان دارم. واقعا کارکردن با گروه ایرانی را دوست داشتم. خوشبختانه دوستان زیادی هم پیدا کردم و با سوپراستار کشورتان، رضا گلزار، آشنا شدم که دیگر می‌توانم او را دوست خودم بدانم و برایش احترام زیادی قائلم. الان که فیلم «سلام بمبئی» اکران شده، خیلی خوشحالم که هم در ایران و هم هند از آن استقبال کرده‌اند.

‌قطعا کارکردن در این فیلم تجربه جدیدی بوده. تابه‌حال این تجربه را داشتید که در فیلمی دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، اما نتوانند به هم ابراز عشق کنند؟ نگاهتان به این نوع ابراز عشق چیست؟

میرزا: من در خانواده‌ای رشد کرده‌ام که به فرهنگ‌های مختلف احترام می‌گذارد. برای من تجربه کار در این فیلم از بسیاری جهات جدید و جذاب بود. اما بزرگ‌ترین اتفاق برای من، این بود که بتوانم به شکل جدیدی ابراز عشق کنم؛ هر چند که به نظرم خیلی هم غیرعادی نبود! همه‌چیز طبیعی پیش می‌رفت. چون این شخصیت در درون خانواده‌ای تربیت شده بود که برای انواع و اقسام فرهنگ‌ها، ارزش قائل است. پس در آن قالب جا گرفته بود.  

 

دیدگاه تان را بنویسید