داستان بازماندن اجباری دختران از تحصیل

سال ها از محرومیت و دشواری هایی که در راه تحصیل داشت، می گذرد. حالا معلم روستا شده است اما آنچه همچنان پابرجاست محرومیت و محدودیت است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، یک معلم روستایی است. در روستای محروم شهرستان «چارایماق» در آذربایجان شرقی متولد شده است .چون در روستای محروم تحصیل کرده و بزرگ شده است، با درد و غم و تلخی و شیرینی مشکلات روستاها و روستاییان نیز آشناست.

دوران ابتدایی را در روستای خود تحصیل کرده سپس دوره راهنمایی را به روستای مجاور رفته است‌. سال اول به دلیل بعد مسافت و نبوده راه مناسب و امنیت، با خانواده خود مسیر مدرسه را طی می کرد تا طعمه گرگ ها نشود. مسیرهایی که هنگامه ی زمستان دوچندان دشوار می شد. در دوره پیش دانشگاهی نیز ۴۵ کیلومتر راه طی می کرد تا در شهر نزدیک روستا تحصیل کند.

عدالت آموزشی برای او سخت برقرار شد. اگر تلاش های خود و خانواده اش نبود، حسن همانند هم کلاسی هایش از تحصیل باز می ماند. اما او تمام سختی ها را به دوش کشید تا بتواند به عنوان یک فرد تحصیل کرده در جامعه قدم بگذارد.

او؛ پس از طی سختی ها و محرومیت‌هایی که در راه تحصیل داشت،‌ توانست؛ سال ۹۲ دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در استان البرز شود. در رشته دبیری عربی با سهمیه استان بومی‌ خود پذیرفته شد. پس از چهار سال و فارغ التحصیل شدن مهر ماه امسال معلمی را در مدرسه یکی از روستاهای «چاریماق» واقع در استان آذربایجان شرقی تجربه می کند.

سال ها از محرومیت و محدودیت هایی که حسن عبادی در راه تحصیل داشت، می گذرد. آنچه در این سال‌ها تغییر نکرده است؛ محرومیت و محدودیت های تحصیل است. همچنان جاده خاکیست، همچنان برخی از دختران حق تحصیل ندارند. همچنان سرویس بهداشتی نامناسب است. نیمکت ها برای چندین دهه پیش است. روستایی که محل خدمت اوست؛ آسفالت نیست. تنها ۲۳ کیلومتر با خانه اش فاصله دارد اما به دلیل نامناسب بودن جاده او مجبور است،‌ در مدرسه بیتوته کند.‌

گذشت زمان تاثیری در محرومیت نداشته است

روستاهای محروم؛ با گذشت زمان‌نیز محروم می‌مانند؛ زمان در بهبود شرایط آنان خیلی تاثیر ندارد حسن عبادی می‌گوید: مدرسه دارای مشکلات بسیاری است. از جمله می توان به تعداد زیاد دانش آموزان، کمبود فضای آموزشی و تعداد کم معلم ها اشاره کرد.

وی ادامه می دهد: از پایه اول تا ششم تعداد دانش آموزان در هر مقطع به طور تقریبی ۱۵ دانش آموز است در مجموع تعداد دانش آموزان ابتدایی در مدرسه کانکسی ما ۹۰ نفر است.

استفاده از نیروهای کم تجربه

یکی از مشکلات آموزش در روستاها استفاده از نیروهای کم تجربه است که دوره خدمت سربازی را می گذرانند یا معلم هایی که مجبور به خدمت در مناطق دورافتاده هستند و هر ماه و هر سال به فکر گرفتن انتقالی هستند.

روستای بخش شادیان نیز از این مشکلات بی نصیب نیست؛ این معلم‌روستا تصریح می کند: برای این ۹۹ نفر، سه سرباز معلم با رشته های غیرمرتبط وجود دارد. در هر کلاس دو پایه تشکیل می شود که من هم تنها معلم مقطع راهنمایی هستم.

زنده کردن اعتماد به نفس در دانش آموزان

او معتقد است؛ تنها چیزی که محرومیت می آورد، بد فرهنگی، نا امیدی و عدم انگیزه است. برای غلبه بر محرومیت، مدرسه باید اعتماد به نفس را در دانش آموزان زنده کنند. نگرش های مثبت را تقویت کنند. یک روحیه شاد و امیدوار کننده ای را در دانش آموزان زنده کنند. آنان در کارهای مدرسه مشارکت داشته‌ باشند. مدرسه به خانه دوم دانش آموزان تبدیل شود. طوری که دیگر از آن مراقبت کنند و آن را تخریب نکنند. باید محیط مدرسه تبدیل به یک محیط شاد و آرام بخشی شود. باید با ساخت حیاط، آب خوری و سرویس بهداشتی، بوفه و ایجاد فضای سبز و درخت کاری به تقویت انگیزه و روحیه دانش آموزان کمک کرد.

ازدواج زودهنگام دختران

عبادی درباره مشکلات مدارس و روستا با صراحت می گوید: مشکلات بهداشتی، مالی و فرهنگی بسیار وجود دارد. ‌ازدواج زودهنگام دانش آموزان دختر و اجازه ندادن خانواده های آنان برای ادامه تحصیل به دلیل نبودمعلم خانم و کار کردن کودکان از بزرگترین مشکلات روستا است که مدرسه را نیز گریبانگیر خود کرده است.

او ادامه می دهد: باز مانده از تحصیل داریم، مخصوصا دخترهای مقطع راهنمایی و در این مورد که با بچه های نهم حرف می زدم می گفتند که شاگرد زرنگ شان در مقطع هشتم یک دختر بوده که متاسفانه امسال اجاز ندارد به مدرسه بیاید.

روایت بازماندگی از تحصیل یک دختر

این معلم روستا با اشاره به یک خاطره تلخ و شیرین می گوید: با مدیر، پرونده دانش آموزان اول ابتدایی را تشکیل می دادیم که به شناسنامه دختری برخورد کردیم. اسمش بود ولی خودش در مدرسه حضور نداشت. سنش نشان می داد که شرایط تحصیل در مقطع اول را دارد. بعد از پرس و جو متوجه شدیم که این شناسنامه مال یک پسر هشت ساله ای است که در کلاس اول تازه ثبت نام کرده است. به دلیل بی اطلاعی یک سال دیر ثبت نام کرده و اتفاقا اشتباهی شناسنامه خواهر کوچکش را آورده که ما بعد از اطلاع از این موضوع خانواده دختر را از این مساله آگاه کردیم که دخترشان را نیز باید به مدرسه بفرستند.

وی تاکید می کند: توجه به آموزش و پرورش هزینه نیست بلکه یک سرمایه گذاری بلندمدت است و صرف هزینه برای ساختن ایرانی پیشرفته است.

این روستا با مشکلات کمبود آب، نبود برق و گاز مواجه است. کلاس های درس در کانکس با حدود ۱۲۰ دانش آموز برگزار می شود. سرویس بهداشتی مناسب ندارد. نیمکت ها نیز کهنه و زهوار دررفته هستند .کسی حال این مدرسه را نمی پرسد. سال هاست محرومیت آموزشی در آنجا موج می زند.

آنچه در آنجا موج می زند؛ وجود دانش آموزان شاد و با استعداد است که در محرومیت ها تلاش هایشان دوچندان می شود تا در آینده همانند حسن عبادی با وجود بی مهریهایی که نسبت به آنان می شود، به جامعه خود خدمت می کنند.

اما این پرسش مطرح است؛ چه تعداد از دانش آموزان فرصت پیدا می کنند تا همانند حسن عبادی در راه موفقیت گام بردارند. دانش آموزانی که نه تنها از فقر مادی رنج می برند. فقر فرهنگی هم آنان را از حق طبیعی محروم کرده است.

آنچه معلم در این گزارش به آن اشاره و تاکید داشت بازماندگی از تحصیل دختران در هزاره سوم است؛ وزارت آموزش و پرورش باید در بحث شناسایی افراد بازمانده از تحصیل با جدیت بیشتر ورود پیدا کند و اگر روستاییانی بر اساس فرهنگ و باورهایی معتقدند برای فرزندان دختر آنان باید معلم بانو استفاده شود، آموزش و پرورش ضمن فرهنگ سازی از معلم خانم دریغ نکند تا هیچ دختری از این مرز و بوم وجود نداشته باشد که از حق طبیعی تحصیل بازماند.

 

دیدگاه تان را بنویسید